/مهرآوه مسعودی «سعید آقاخانی» را پیش از سال ۱۳۸۸ بیشتر به‌عنوان بازیگر و نویسنده سریال‌ها و فیلم‌های کمدی می‌شناختیم. او اما از این مقطع به کارگردانی نیز روی آورد و در این راه یک سیر صعودی داشت و نشان داد که رگ خواب مخاطب را به خوبی می‌داند. آقاخانی سال ۱۳۹۱ یکی از موفق‌ترین سریال‌های […]

/مهرآوه مسعودی

«سعید آقاخانی» را پیش از سال ۱۳۸۸ بیشتر به‌عنوان بازیگر و نویسنده سریال‌ها و فیلم‌های کمدی می‌شناختیم. او اما از این مقطع به کارگردانی نیز روی آورد و در این راه یک سیر صعودی داشت و نشان داد که رگ خواب مخاطب را به خوبی می‌داند. آقاخانی سال ۱۳۹۱ یکی از موفق‌ترین سریال‌های کمدی‌اش یعنی «دزد و پلیس» را ساخت؛ مجموعه‌ای متفاوت به قلم «مهراب قاسم‌خانی» که توانست چه در زمان پخش و چه در بازپخش‌هایش در سال‌های بعد، مخاطبان خود را داشته باشد. دزد و پلیس این روزها از «آی فیلم انگلیسی» در حال پخش است و به نظر می‌رسد گزینش این مجموعه برای پخش در یک شبکه برون مرزی درست باشد زیرا که فهم زبان طنازانه این سریال تنها محدود به فرهنگ ایرانی نیست و جنس اغلب شوخی‌هایش به گونه‌ای است که می‌تواند برای بینندگان غیرایرانی هم جذاب باشد و خنده بر لب‌شان بیاورد.

یکی از وجوه تمایز کمدی در این سریال با نمونه‌های مشابهش و حتی در مقایسه با سایر مجموعه‌های تلویزیونی که آقاخانی کارگردانی کرده، در پرداختِ کمدی به مسائل تلخِ گریبان‌گیر جامعه است. شاید نظیر آن را پیش از این در فیلم‌های آمریکایی دیده بودیم اما نمونه وطنی‌اش را به‌ویژه در تلویزیون اصلا و یا کمتر سراغ داشتیم. در بافت برخی از سکانس‌های این مجموعه خشونت با کمدی در هم تنیده شده و مسائلی دستمایه شوخی‌هایش قرار گرفته که مخاطب در نگاه نخست، هر آن منتظر است که به واسطه آن، سریال از مسیر اصلی‌اش خارج شود اما فیلمنامه‌نویس و کارگردان چهار گوشه کار را به دست گرفته‌اند و نمی‌گذارند پلان و دیالوگی از جهان تعریف شده در فیلمنامه سریال، بیرون بزند. قاسم‌خانی مسئله حاد و جدی‌ای چون مواد مخدر و توزیع آن را که ابدا شوخی‌بردار نیست، دستمایه قرار می‌دهد و سیاهی آن را نه آنچنان که قبحش بریزد و نه در اندازه‌ای که گزنده باشد با طنز در هم می‌آمیزد.

دزد و پلیس روایت خود را با یک اتفاق آغاز می‌کند، حادثه‌ای که در بر اثر آن یکی از نقش‌های اصلی یعنی ناصر که در ابتدا خلافکاری حرفه‌ای و بداخلاق معرفی می‌شود، حافظه‌اش را از دست می‌دهد. فیلمنامه‌نویس در ادامه از این رخداد بهره‌برداری‌های فراوان می‌کند. در واقع از همان اول به واسطه فراموشی ناصر، گره کوری می‌زند که باعث گرفتاری شخصیت‌های قصه، بستری برای خلق لحظات کمدی و همچنین سبب گره‌های بعدی که به تعلیق و جذابیت سریال اضافه می‌کنند، می شود تا اینکه معمای کیستی ناصر در میانه قصه حل و دیگر گره‌ها نیز به مرور تا قسمت آخر باز می‌شوند.

در این مجموعه، دزد و پلیس یعنی شخصیت‌هایی که همواره برای به وجود آوردن چالش در قصه‌ها و تفکیک خیر از شر مقابل یکدیگر قرار می‌گرفتند، ابتدا به سبب درایت پلیس برای نفوذ در گروه خلافکاران و در ادامه بر حسب اتفاق، دوشادوش یکدیگر جلو می‌روند و رفاقتی عمیق میان‌شان شکل می‌گیرد؛ دوستی‌ای با چاشنی طنز که به خصوص در ارتباط ناصر با خانواده داوود بیشتر نمود پیدا می‌کند.

*بازیگران همیشگی  

سعید آقاخانی در آثار اخیرش بیشتر با گروه ثابتی از بازیگران کار کرده است و در اینجا نیز مرجانه گلچین و حمید لولایی از جمله کسانی هستند که از سریال‌های پیشین آقاخانی به قصه دزد و پلیس کوچ کرده‌اند. لولایی در نقش مهندس با چهره و بیانی کاملا جدی و متفاوت با نقش‌هایی که پیشتر برای این کارگردان بازی کرده بود، حضور دارد. تناقض شیرینی میان بلاهت داوود در برابر خشونت و جدیت ناصر به وجود آمده که سکانس‌های خانه مهندس را بامزه کرده است.

گلچین اما پس از سال‌ها دوری از سینما به هنگام بازگشت در مسیر دیگری قرار گرفت. او با نقش‌آفرینی در سریال «بزنگاه» نشان داد که توانایی مستتری در ایفای نقش‌های کمدی دارد که امروز امکان بروز آن برایش فراهم شده است اما پس از این درخشش، گلچین در این مسیر به تکرار افتاد. در اینجا هم با نقش خواهر پلیس همان مرجانه گلچین همیشگی است ضمن این که به انتخاب او برای نقش از لحاظ سنی نیز توجه نشده است. در میان تمام گروه بازیگران که همه کم و بیش قابل قبول ظاهر شده‌اند، ستاره کمدی سریال، هومن برق‌نورد است که در کنار بهنام تشکر زوج موفقی را تشکیل می‌دهند و بده بستان‌های خوبی با یکدیگر دارند اما این زوج نیز پس از این موفقیت، در مجموعه‌های دیگر نیز در کنار هم حضور داشتند و به نظر می‌رسد کنار هم بودن آنان نیز در یک قدمی ورطه تکرار است.