محمدحسین جعفری سمیع/دبیر سرویس سیاسی اشاره : هر روز اخباری در کشور منتشر می شود که دیگر برای جامعه تازگی ندارد. اخباری سیاه پیرامون مفاسد اقتصادی ، رانت خواری ، لابی گریهای سیاسی با اهداف اقتصادی . در میان این اخبار ، هفته گذشته اتهاماتی در جریان جلسه استیضاح وزیر کار ، میان وزیر و […]

محمدحسین جعفری سمیع/دبیر سرویس سیاسی

اشاره : هر روز اخباری در کشور منتشر می شود که دیگر برای جامعه تازگی ندارد. اخباری سیاه پیرامون مفاسد اقتصادی ، رانت خواری ، لابی گریهای سیاسی با اهداف اقتصادی . در میان این اخبار ، هفته گذشته اتهاماتی در جریان جلسه استیضاح وزیر کار ، میان وزیر و تعدادی از نمایندگان رد و بدل شد که با توجه به شرایط حساس کنونی و نیاز بیش از پیش جامعه به اعتماد ، نمی توان به سادگی از آن عبور کرد. اتهاماتی که در خانه ملت افراد به یکدیگر منتسب کردند ، جدای از آنکه از لحاظ حقوقی می تواند تحت پیگرد قرار گیرد ، آسیبی به افکار عمومی و اعتماد جامعه وارد کرده که جبران آن غیر ممکن است. در سال های اخیر اذهان عمومی تحت تاثیر رانت خواری ها ، اختلاس ها و دیگر مفاسد اقتصادی بسیار آشفته شده است و در چنین شرایطی چگونه می تواند آخرین پایگاه اعتماد ملی یعنی خانه ملت را نیز اینگونه متزلزل و تحت تاثیر از فساد ببیند. پیرامون این موضوع «جمله» با سعید شریعتی فعال سیاسی به گفت و گو پرداخته که در ادامه می خوانید.

*با توجه به حواشی ایجاد شده در جلسه استیضاح وزیر کار ، به نظر شما انتشار اخباری از این دست چه تاثیری در جامعه خواهد گذاشت؟

مهمترین علت بی اعتمادی مردم به ساختار سیاسی کشور و مسئولین همین انتشار اخبار و اطلاعات غیردقیق و پرشائبه از رد و بدل شدن امتیازات و رانت ها میان برخی مسئولین در رده های مختلف نظام است. هرزگاهی در یمان بگومگوهای سیاسی حرف هایی گفته می شود و یا افراد اتهاماتی به یکدیگر وارد می کنند. این اتهامات به صورت اخبار ضد و نقیص در جامعه می چرخد و هیچ کس این اخبار را نه تکذیب کرده و نه تائید و پیگیری می کند. متاسفانه مسئولین این اخبار را بدون پاسخ در جامعه رها می کنند و باعث می شوند این اطلاعات ناقص و غیر شفاف در جامعه بی اعتمادی را گسترش دهند. کمترین اثری که این اخبار در جامعه می گذارد این است که ، در ذهن مردم این مساله نقش می بندد که گویا فساد ، رانت خواری ، ویژه خواری ، سوءاستفاده از امکانات دولتی و حکومتی ، سر تا پای نظام را فرا گرفته است. وقتی نسبت به این موارد مطرح شده هیچ شفاف سازی صورت نمی گیرد ، طبیعی است که بار منفی این مساله دامن همه اجزاء  نظام را می گیرد. بنابراین مشاهده می کنید که هر بار که اتفاقی همچون مورد روز استیضاح وزیر کار روی می دهد ، دیگر واکنشی در جامعه نسبت به آن صورت نمی گیرد چرا که برای مردم این موارد تازگی ندارد و قبح این موضوع در جامعه از بین رفته است. تا پیش از این اعتقاد بر این بود وقتی یک قاضی بخواهد در مورد موضوعی قضاوت کند ، ابتدا شهود و ادلّه را بررسی می کند و سپس بر اساس آن قضاوت می کند. اما امروز ، گویا دادگاه افکار عمومی در ماجرای فساد ، قضاوت خود را از پیش کرده و رای آن را نیز صادر کرده است و مواردی همچون داستان یکشنبه سیاه مجلس در زمان احمدی نژاد و چهارشنبه سیاه مجلس در هفته گذشته در واقع حکم شهود بعد از قضاوت را برای دادگاه افکار عمومی دارد. به طور واضح تر دیگر دادگاه افکار عمومی به دنبال بررسی ادلّه و شهود نیست تا در مورد وجود فساد و یا عدم فساد نتیجه گیری کند. در نظر افکار عمومی اصل بر وجود فساد است و تنها به دنبال مواردی عینی آن می گردد و این باعث تاسف است. من به شخصه اعتقاد ندارم که فساد درساختار سیاسی کشور به این گستردگی که احساس می شود وجود دارد. اعتقاد من بر این است که ادراک فساد و باور بر وجود گستردگی فساد در کشور به مراتب بیشتر از واقعیت این موضوع است. اما همین مساله خود باعث نگرانی است که چرا یک ساختار سیاسی به جایی می رسد که احساس و ادراک فساد بیش از فساد واقعی است. حد فاصل آنچه که از فساد در جامعه احساس می شود و آنچه که واقعیت موجود همان بی اعتمادی عمومی به ساختار سیاسی کشور است. بسیاری از مشکلات جامعه از همین بی اعتمادی نشأت می گیرد.

*ارزیابی شما در خصوص عملکرد دولت در عرصه سیاست داخلی چیست؟

اعتقاد من بر این است که دولت از نقش سیاسی خود غافل مانده و فاصله گرفته است. علت این مساله هم درگیر شدن دولت در مباحث اقتصادی و بحران اقتصادی کشور و تمرکز بر این موضوع است. از طرف دیگر بعد از بحران اقتصادی کشور که دولت را به خود مشغول ساخته ، موضوع سیاست خارجی و بحث برجام نیز باعث شده دولت از نقش سیاسی خود در عرصه داخلی غافل شود. غفلت دولت از نقش سیاسی خود در کشور موجب شده تا دولت از همین ناحیه آسیب پذیر شود. این موضوع تنها به شخص رئیس جمهور مربوط نمی شود بلکه تمام اعضای کابینه هرکدام جزء عالی ترین مراجع سیاسی کشور محسوب می شوند. رئیس جمهور و هیئت وزیران در واقع هم سیاست گذار هستند و هم مجری سیاست. از همین رو اولین وظیفه دولت تنظیم ساحت سیاست کشور به صورت کلان و سیاست داخلی به صورت جزئی است. آنچه که امروز دیده می شود غیبت دولت به طور کل از عرصه سیاست است که بسیار نگران کننده و خطرناک است. در خلع سیاستی که باید دولت نقش محوری آن را داشته باشد ، لایه های پنهان ، لابی های پشت پرده و زد و بندهای پشت صحنه ای اتفاق می افتد که جامعه ناگهان مشاهده می کند وزیری همچون آقای ربیعی هنوز ۴ ماه از استیضاح قبلی اش نگذشته که بار دیگر استیضاح می شود و همزمان بحث سوال از رئیس جمهور در مجلس مطرح می شود در حالی که بسیاری از کارها در مجلس روی زمین باقی مانده و مجلس باید پاسخگوی مردم باشد اما وقت خود را صرف این موارد می کند. این موضوع خیلی عجیب است که بحث تحقیق و تفحص از شهردار سابق (محمد باقر قالیباف) در مجلس مطرح می شود و رای نمی آورد و از طرفی دیگر وزیر کار در طی ۴ ماه ۲ بار استیضاح می شود! این موضوع گواه این است که امروزه سیاست بر مدار خود حرکت نمی کند و دولت به عنوان کانون سیاست ورزی در کشور از حضور در عرصه سیاست غایب است.

*اخیراً عده ای با اشاره به انتقادات آقای حجاریان و رئیس دولت اصلاحات ، این نظرات را به معنای فاصله گرفتن اصلاحات از دولت روحانی ارزیابی کرده اند. آیا به نظر شما چنین موضوعی می تواند صحت داشته باشد؟

بحث هایی که اخیراً مطرح شده به معنای جدایی اصلاحات از دولت تدبیر و امید نیست. موضوع این است که این که بزرگان جریان اصلاحات قصد دارند به دولت هشدار دهند تا حضور تاثیرگذاری از خود در عرصه سیاسی کشور نشان دهد.همانطور که اشاره شد ، این غیبت و غفلت دولت از عرصه سیاست داخلی بسیار خطرناک است. موضوع ائتلاف بین اصلاح طلبان و اعتدال گرایان نیست. این هشداری است از طرف اصلاح طلبان به دولت که هرچه سریع تر این خلع به وجود آمده از غفلت دولت در عرصه سیاست داخلی را از بین ببرد. انتظار اصلاح طلبان از دولت این است که آقای روحانی عرصه سیاست داخلی را مدیریت کند. در واقع انفعالی که امروز در دولت دیده می شود مورد نقد جریان اصلاحات قرار دارد. انتقاد امروز بزرگان اصلاحات به معنی جدایی از ایده و طرح آقای روحانی نیست. این هشداری است به کل دستگاه دولت. حتی آقای روحانی هم در چند مورد این انتقاد را به اعضای کابینه خود داشتند و دارند. آقای روحانی هم به این موضوع عقیده دارند که برخی از وزرا آنگونه که باید و شاید همراه برنامه های دولت نیستند. این در واقع نشان دهنده آن است که یک انفعال و رخوت در دولت وجود دارد که بسیار انتقاد برانگیز است. اگر در چنین شرایطی جریان اصلاحات سکوت کند و به دولت هشدار ندهد ، در واقع به اصول خود خیانت کرده بنابراین وظیفه جریان اصلاحات این است که از دولت انتقاد کند ، به او هشدار دهد و او را به تحرک وادارد. اگر قرا باشد اصلاحات خط خود را از اعتدال جدا کند نباید هیچ هشدار یا انتقادی کند و باید منتظر بماند تا آقای روحانی شکست بخورد. اصلاحات توقع دارد دولت با همان انرژی ، انگیزه و قدرت که مردم را به پای صندوق های رای کشاند و وعده امید و بهبود اوضاع را داد ، امروز نیز در عرصه سیاسی کشور حضور داشته باشد. جریان اصلاحات نیز با تمام قدرت تلاش دارد تا دولت در تحقق وعده هایی که به ملت داده است موفق شود و اگر امروز دولت را نقد می کند تنها به همین دلیل است که می خواهد امید به جامعه بازگردد.