از آنجا که تفاوت سنی میان زوجین خصوصا زمانی که مرد بزرگتر است و دختر هم در سنین بسیار پایین به سر می‌برد، می‌تواند زمینه ناهمسانی در اندیشه و افکار فردی و اجتماعی را میان همسران فراهم آورد، این احتمال وجود دارد که چنین ازدواج‌هایی در دام ارتباط والد – کودکی بیفتد. در این دسته […]

از آنجا که تفاوت سنی میان زوجین خصوصا زمانی که مرد بزرگتر است و دختر هم در سنین بسیار پایین به سر می‌برد، می‌تواند زمینه ناهمسانی در اندیشه و افکار فردی و اجتماعی را میان همسران فراهم آورد، این احتمال وجود دارد که چنین ازدواج‌هایی در دام ارتباط والد – کودکی بیفتد. در این دسته از ازدواج‌ها فرد کوچکتر هنوز در دوران نوجوانی به سر می‌برد و فرد بزرگتر مرحله جوانی خود را سپری می‌کند، باتجربه‌تر است و خود را در قبال ناپختگی‌ها، ناآگاهی‌ها و خودسری‌های فرد کوچکتر مسئول می‌داند؛ مسئولیتی از جنس مسئولیت پدرانه. درواقع بسیاری از افراد بزرگتر در ازدواج‌های با فاصله سنی زیاد معتقدند مسئولیت «تربیت» همسر نوجوانشان به‌عهده آنها واگذار شده و در نتیجه ممکن است ناخواسته در مقام یک والد شروع به سختگیری و کنترل خارج از عرف همسر نوجوانشان کنند.

مسلما در ازدواج‌هایی با شکاف سنی بالا خصوصا زمانی که زوجین کم سن‌و‌سال هستند، فرد کوچکتر ممکن است به تفریحات، سرگرمی‌ها و رفتارهایی علاقه‌مند باشد که شاد و پرهیجان است، اما از نگاه فرد بزرگتر چندان پسندیده و مقتضی مقام و شأن فرد متاهل نیست. در چنین ازدواج‌هایی حتی ممکن است خنده‌های همسر زمینه ایجاد ناراحتی و کج خلقی زوج بزرگتر را فراهم کند!

حال چنانچه فرد بزرگتر همسرش را به‌گونه‌ای «منطقی» همراهی نکند، بلکه مشغول سرزنش کردن و ایرادگیری از رفتارهای ناپخته او باشد و نحوه برخورد همسرش را مایه شرمساری و خجالت خود ببیند یا کلا تصمیم بگیرد او را به حال خود بگذارد و در هیچ‌کدام از علایق همسرش مشارکت نکند، رفته رفته دلسردی و پشیمانی بر زندگی هر دوطرف سایه می‌گستراند و آنها را به سمت فاصله گرفتن از یکدیگر و پناه بردن به عالم تنهایی یا جایگزین کردن جمع دوستان و اقوام به جای همسر سوق می‌دهد.

بسیاری از خانم‌هایی که در سنین پایین و در اوج نوجوانی زندگی مشترک را آغاز کرده‌اند ممکن است بعد از گذشت سال‌ها از زندگی‌شان به‌دنبال شکوفایی استعدادهایشان باشند. در چنین شرایطی مرد ممکن است شاهد آزمون و خطاهای زن برای به‌دست آوردن شغل، جایگاه اجتماعی، حل مشکلات شخصی و ارتباطی‌اش باشد. در واقع فرد کوچکتر با حرکت به سمت سنین رشد و پختگی، رفتارهایی را نشان می‌دهد که در‌واقع مقتضی سن اوست و بخشی از فرآیند طبیعی رشد محسوب می‌شود.

 

در چنین شرایطی همسر بزرگتر که تاکنون همسرش را فردی صرفا «تابع» می‌شناخته، ممکن است با ایجاد چنین تغییراتی به اشتباه بیندیشد که او مشغول سرکشی و طغیان است و باید در مقابل چنین تغییراتی ایستادگی کرد. در شرایط مذکور چنانچه زوجین از قدرت گفت‌وگوی منطقی و انعطاف بر سر تغییرات به‌وجود آمده برخوردار نباشند دیر یا زود شاهد جدایی عاطفی و روحی از یکدیگر خواهند بود.