ابتدای نام عریض و طویل سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، نام «فرهنگ» به چشم می‌خورد و در انتها، «گردشگری» -الآن کاری ندارم که تلفیق سه حوزه بسیار مهم در یک نام و یک موسسه؛ آن هم با توجه به گستره فراوان این سه بخش، کار صحیحی به نظر نمی‌رسد. «علی‌اصغر مونسان»؛ رییس این […]

ابتدای نام عریض و طویل سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، نام «فرهنگ» به چشم می‌خورد و در انتها، «گردشگری» -الآن کاری ندارم که تلفیق سه حوزه بسیار مهم در یک نام و یک موسسه؛ آن هم با توجه به گستره فراوان این سه بخش، کار صحیحی به نظر نمی‌رسد. «علی‌اصغر مونسان»؛ رییس این سازمان که چندباری مواضع مبهمی درباره حوزه فعالیت خود داشته، اخیرا و پس از تنش‌های اقتصادی پیش آمده که منجر به افزایش بی‌رویه قیمت ارز در بازار ایران و در نتیجه باعث کاهش امکان سفرهای خارجی شد، اعلام کرد به خاطر این مسئله، میزان سفرهای ایرانیان به خارج از کشور، حدود ۶/۸ درصد کاهش یافته است. تا اینجایش نکته خاصی نیست و یک بررسی آماری و اعلام آن است اما نکته تعجب‌آور این است که رییس سازمان میراث فرهنگی و…، این میزان کاهش را یک دستآورد پنداشته و آن را با این تحلیل که جلوی سفرهای بی‌مورد و خروج ارز، به این ترتیب گرفته شده، مثبت تلقی کرده است.
شکی نیست که بخش زیادی از افرادی که به سفرهای خارجی می‌روند، جزو اقشار مرفه هستند و به‌خصوص طبقه متوسط و پایین‌تر، معمولا یا این امکان را ندارند یا به سختی موفق می‌شوند گاهی -بخوانید به ندرت- مرتکب فعل سفر به خارج بشوند! مسئله‌ای که اتفاقا باعث می‌شود به خاطرش با این ابراز شادمانی آقای رییس دچار مشکل بشوم.
سفر، یکی از عواملی‌ست که از چند منظر می‌تواند باعث ارتقای فرهنگی و ایجاد مراوده فرهنگی شود. حضور در یک کشور جدید که آداب و رسوم و … متفاوتی با کشور ما دارد؛ با حفظ همه شئونات اخلاقی و انسانی، می‌تواند دریچه جدیدی را به روی ما بگشاید و تجربه فرهنگی متفاوتی را به ما عرضه کند که در بازگشت به کشور، در زمینه‌های گوناگون به کارمان بیاید. ضمن اینکه اصولا، مسافرت یکی از اولیه‌ترین نیازهای روحی و روانی انسان‌هاست که درصورت درست انجام شدن (از هر لحاظ) به روند درست و صحیح زندگی افراد کمک شایانی می‌کند. بنابراین و با توجه به اینکه قطعا در آماری که آقای مونسان اعلام کرده، بخشی هم (هرچند اندک) مربوط به قشری‌ست که شاید هر چندسال یک‎‌بار با دلار مثلا ۴هزار و ۲۰۰ تومانی این امکان طبیعی و انسانی برایش فراهم بود، حالا و با این وضعیت آشفته و دلار حدود ۱۴هزار تومانی از یک حق طبیعی محروم می‌شود و طبیعی‌ست که این مسئله، نمی‌تواند یک دستآورد مثبت محسوب شود.
از طرف دیگر رییس محترم سازمان عریض و طویل میراث فرهنگی و…، در صحبت جدیدشان، به این نکته مهم توجه نکردند یا از کنارش به دلایلی عبور کردند که خب، گیریم که این کاهش چند درصدی در میزان سفر ایرانیان به خارج از کشور کاملا درست و خوشحال‌کننده است، برای جایگزینش چه فکری کرده‌اید؟ و اصلا توجه دارید که وقتی هزینه یک سفر معمولی داخل کشوری هم تقریبا همپای سفر خارجی، افزایش چند برابری داشته و قیمت بلیط پروازهای داخلی حتی بنا به برخی آمارها، رشد بالای ۱۰۰ درصدی پیدا کرده و به تبع آن، افزایش هزینه اقامت در هتل‌ها و… هم چشمگیر شده، چه باید کرد؟
یعنی از نظر ایشان که معاون رییس‌جمهور هم هستند، کلا مردم باید سفر و مسافرت را فراموش کنند و آن را از سبد کالای ذهنی و فیزیکی‌شان حذف کنند یا آقای مونسان هم مثل آن کارشناس عزیزی که در برنامه تلویزیونی، تغییر دکور خانه را هم یک نوع گردشگری به حساب آورد، رفتن از اتاق خواب به آشپزخانه را جزو سفر کردن می‌داند؟!
این تعجب را وقتی کنار رفتار عجیب برخی مسئولان و سفرهای بی‌فایده‌ای که گاهی انجام می‌دهند، قرار می‌دهم و به‌خصوص در مقایسه با اعزام‌های ورزشی و سیاسی و غیره که در هر کاروانی، چندین آدم بی‌ربط، تنها به دلیل پسر یا دختر فلانی بودن، با ارز دولتی به حیف و میل بیت‌المال می‌پردازند، بیشتر متعجب و سپس اندوهگین می‌شوم و به حال خودم و خیل عظیمی از اقشار متوسط و رو به پایین (به لحاظ اقتصادی) افسوس می‌خورم که ما دلمان خوش است که چنین نگاه‌هایی، برایمان نسخه‌های کارآمد بپیچند و ما را از تنگناها و گردنه‌های اقتصادی و فرهنگی و … به سلامت عبور دهند؟ همین.
پ.ن: تیتر مصرعی‌ست از «مولانا»ی بزرگ