پس از استقلال پاکستان از هند، افغانستان در جنوب خود دارای همسایه ای شد که در همان گام نخست، خط مرزی میانشان معروف به خط «دیورند» مورد مناقشه قرار گرفت. این خط مرزی در حقیقت پیامد معاهده ۱۸۹۳ بین «عبدالرحمان خان» و «سرمارتیمیر دیورند» نماینده کمپانی انگلیس بود و افغانستان برای رفع درگیری ان را […]

پس از استقلال پاکستان از هند، افغانستان در جنوب خود دارای همسایه ای شد که در همان گام نخست، خط مرزی میانشان معروف به خط «دیورند» مورد مناقشه قرار گرفت. این خط مرزی در حقیقت پیامد معاهده ۱۸۹۳ بین «عبدالرحمان خان» و «سرمارتیمیر دیورند» نماینده کمپانی انگلیس بود و افغانستان برای رفع درگیری ان را با هند تحت سلطه انگلیس منعقد کرده بود اما با ریزش و رویش های جدید در هند تحت استعمار انگلیس، ابعاد این معاهده و حضور پاکستان در منطقه مورد اختلاف قرار گرفت.
افغانستان مدعی است که این معاهده تاریخ انقضا داشته و بعد از صد سال یعنی در سال ۱۹۹۴ به پایان رسیده است یا گفته می شود این معاهده با جبر و اکراه صورت گرفته است و طرف معاهده دولت وقت هند یعنی انگلستان بوده است و بعد از ساقط شدن آن دولت خود به خود معاهده منتفی است زیرا این معاهده هرگز با طرف پاکستانی امضا نشده است .
در آن سوی خط دیورند نیز پاکستان مدعی است که این خط، مرز رسمی پاکستان با افغانستان است و با همین جغرافیا ، استقلال خود را از هند تحت سلطه انگلستان کسب کرده است یا گفته می شود بر اساس موازین بین المللی تمام حق و حقوقی که برای هند وجود داشت، برای پاکستان نیز وجود دارد، و مهم تر از همه این که پاکستان تاریخ صد ساله معاهده را به شدت رد می کند.
معضل دیورند برای هر دو کشور و نوع نگاه پاکستان و افغانستان به این موضوع چالش مستمری بوجود آورده است که بر همین بستر حواشی خط دیورند ، موضوع پناه گرفتن تروریست ها و افراطیون مذهبی در هر دو کشور مشکلی افزون بر دیگر مشکلات تاریخی است. این کشمکش ها بین افغانستان و پاکستان از بدو تأسیس پاکستان جاری است ،البته پاکستان توانست از بعد استقلال و در این ۷۰ سال با بهره گیری از توازن منفی بین دو ابر قدرت یعنی آمریکا و شوروی سابق روندی پر سرعت را در توسعه نظامی به نسبت افغانستان طی کند و به عنوان تنها کشور مسلمان دارای بمب اتمی جایگاه ویژه ای را در سرفصل برنامه های غرب در جنوب آسیا بازی کند.
در داستان لشگر کشی شوروی به افغانستان در سال ۱۹۸۰میلادی به افغانستان این بهره مندی پاکستان به اوج خود رسید اما پس از حمله آمریکا و متحدانش در سال ۲۰۰۱ میلادی به افغانستان به بهانه مبارزه با تروریسم ، روابط وارد مرحله تازه ای شد و دولت افغانستان ، پاکستان را همواره متهم به حمایت از تروریسم فعال در خاک خود کرد و البته مشابه همین اتهام را نیز پاکستان به افغانستان می زند.پاکستان تا قبل از سال ۱۹۹۱ میلادی یگانه معبر کمک های آمریکا و غرب به برخی مبارزانی بود که در افغانستان علیه ارتش اشغالگر سرخ شوروی سابق می جنگیدند و این کشور در سایه حمایت های آمریکا و دلارهای نفتی عربی جا پای محکمی در افغانستان پیدا کرد؛ به گونه ای که بعد از خروج ارتش سرخ گروه طالبان را که متشکل از طلاب مدارس دینی تحت حمایت مادی و معنوی عربستان بودند برای سلطه بر پهنه خاک افغانستان مناسب تر تشخیص داد .بعد از آن که تاکتیک آمریکا تغییر کرد و طالبان را ساقط و خود در افغانستان حضور یافت ، همچنان بر نقش پاکستان در افغانستان خرده گرفته نمی شد و اگر هم چیزی در مورد نقش حمایتی اسلام آباد در تحرک تروریست های طالبان گفته می شد، جدی با آن برخورد نمی شد. در سال گذشته که آمریکا تصمیم به تغییر راهبرد در جنوب آسیا گرفت و قرار شد نقش پاکستان کم رنگ و به هند فرصت بازی بیشتری در افغانستان داده شود که البته همین رویکرد تنش بین هند و پاکستان و افغانستان و پاکستان را بدون هیچ گونه ارایه راه حلی تشدید کرد.طی چهاردهه جنگ و ناامنی در افغانستان همواره گروه هایی برخاسته از جنوب این کشور با فرض حمایت پاکستان با حاکمان بر سرقدرت جنگیده و این روند هنوز ادامه دارد که اعتماد بین دو کشور را از میان برده و از همین رو هر پیشنهاد و طرحی که روی میز برای کاهش تنش گذاشته می شود عمری کوتاه دارد و با برچسب تردید و احتمال توطئه نادیده گرفته می شود.