
آثارارائه تسهیلات مشاغل خانگی به فرش دستباف تا چه حد آثار مثبت داشته است؟ در طول سالهای گذشته برای ایجاد اشتغال در کشور به توسعه و تقویت کسبوکارهای خانگی توجه شده و فرش دستباف هم یکی از مشاغل درخور توجه در این بخش بوده است.کسبوکارهای خانگی مزایای متعددی دارند که بهویژه در حوزه فرش دستباف […]
آثارارائه تسهیلات مشاغل خانگی به فرش دستباف تا چه حد آثار مثبت داشته است؟
در طول سالهای گذشته برای ایجاد اشتغال در کشور به توسعه و تقویت کسبوکارهای خانگی توجه شده و فرش دستباف هم یکی از مشاغل درخور توجه در این بخش بوده است.کسبوکارهای خانگی مزایای متعددی دارند که بهویژه در حوزه فرش دستباف از گذشتههای تاریخی هم مشهود بوده است. اینکه اعضای خانواده بتوانند در کنار دیگر مشغلهها و امورات زندگی به فرشبافی بپردازند و با برپا کردن دار قالیبافی در خانه از پرداخت هزینههای کارگاهی آسودهخاطر باشند و آموزش و کسب مهارت را هم به شیوه استاد و شاگردی دنبال کنند و مواردی ازایندست موجب مطرحشدن فرشبافی بهعنوان یکی از شاخصترین مشاغل خانگی بوده است.اما در پاسخ به این پرسش که آیا ارائه تسهیلات به این بخش تأثیر مثبت داشته است یا نه؟ نمیتوان پاسخ صریح و امیدوارکنندهای داشت و دغدغههای زیادی دراینباره وجود دارد.در بسیاری از موارد پرداخت این تسهیلات نهتنها به تثبیت اشتغال کمکی نکرده است بلکه زیانبار هم بوده است!
تاکنون چقدر تسهیلات به مشاغل خانگی داده شده است؟
این تسهیلات چندین سال است که با هدایت وزارت کار و امور اجتماعی برای مشاغل خانگی مختلف در حال پرداخت است و بخش فرش نیز سهم قابلتوجهی در این میان داشته است. در برخی سالها بهویژه سال ۱۳۹۰ بخش فرش بیشترین تعداد جذب تسهیلات را داشته و البته میزان این وامها متفاوت بوده است. تسهیلات مشاغل خانگی بهطورمعمول از ۳ میلیون تومان تا ۵ یا ۷ میلیون تومان به هر بافنده را شامل شده است و با توجه به ارائه نشدن آمار دقیق میزان جذب این تسهیلات از سوی وزارت کار میتوان تخمین زد که در بدبینانهترین حالت بیش از ۲۰ میلیارد تومان تسهیلات در بخش مشاغل خانگی به حوزه فرش دستباف پرداختشده است.
مهمترین زیان پرداخت این تسهیلات چیست؟
ارائه تسهیلات برای توسعه کسبوکارهای کوچک وقتی ارزشمند است که از یک استراتژی مطلوب و نگاه همهجانبه تبعیت کند. در شرایط فعلی نگاه یکسویه و مقطعی بر این فرایند حاکم است و به همه ابعاد ماجرا توجه کافی نشده است. در فرایند تولید و تجارت نمیتوان فقط به تأمین مالی توجه کرد و به جنبههای بازاریابی و فروش بیتوجه بود. شما اگر به بافنده کمک مالی کنید تا فرشی را تولید کند اما به امکان فروش و تداوم تولید فکر نکرده باشید، موجب میشوید که فرش روی دست بافنده بماند و در بازپرداخت اقساط وامی هم که گرفته ناتوان خواهد بود.مهمترین ایراد اینگونه از تسهیلات دامن زدن به تولید کور و غیر هدفمند است که به بازاریابی و سفارش پذیری بیتوجه است و از هرگونه نظارت و پایش هم بینصیب است.فعالان باسابقه فرش و مرکز ملی فرش ایران هم همواره باسیاست پرداخت نقدینگی مستقیم به قالیبافان مخالف بودهاند زیرابه تثبیت اشتغال در این حوزه کمکی نمیکند و راهکار بهتر را حمایت از پشتیبانان تولید و تولیدکنندگانی با مدیریت متمرکز میدانند.
نظر خود قالیبافان چیست؟ از این تسهیلات استقبال نمیکنند؟
قطعاً استقبال میکنند اما گرفتار دردسرهای آنهم میشوند. در این شرایط ناگوار اقتصادی و با توجه به آنکه قالیبافان جزو طبقه درآمدی متوسط به پایین جامعه هستند، از دریافت تسهیلات خوشحال میشوند اما هم در دریافت وام بهدشواری میخورند و هم در بازپرداخت آن.دریافت وام آسان نیست و معمولاً بعد از معرفی قالیبافان از سوی سازمانهای صنعت، معدن و تجارت در استانها به ادارات کار و امور اجتماعی، معرفی آنان به بانکهای عامل انجام میشود و سیستم بانکی با سختگیریهای خود موجب میشود تا بخش زیادی از معرفیشدگان از دریافت تسهیلات بیبهره بمانند. از سوی دیگر دریافت وام نیازمند مراجعات مکرر و پرداخت هزینههای مختلف نیز هست. پس از دریافت تسهیلات بازپرداخت آن بلافاصله آغاز میشود که این امر برای حوزه فرش منطقی نیست. تولید فرش فرایندی زمانبر است و بعد از تکمیل بافت همزمان کافی برای فروش آن لازم است و همین موجب میشود تا قالیبافان در بازپرداخت اقساط وام دچار مشکل شوند.
آیا این رقم اندک تسهیلات گرهی از مشکلات قالیبافان باز میکند؟
قطعاً گره از مشکلات قالیبافان باز میکند اما لزوماً به توسعه و تثبیت اشتغال آنها کمکی نمیکند. بر اساس پژوهشی که دو سال قبل در مرکز ملی فرش ایران انجام شد، گروهی از دریافتکنندگان وام آن را صرف تهیه مواد اولیه، طرح و نقشه و ابزار بافت کردهاند اما گروه دیگری این تسهیلات را به دیگر زخمهای زندگی خود زدهاند و وامها صرف گذران زندگی، پرداخت بدهیها، خرید لوازمخانگی یا هزینههای درمان شده است. ناامیدکنندهتر آنکه برخی افراد با دریافت این تسهیلات از گردونه تولید خارجشدهاند و به مشاغل کاذب روی آوردهاند. مانند فردی که با کمک این تسهیلات پیکان دستدومی را خرید و بهجای بافت به مسافرکشی مشغول شد!اینکه مشکلات قالیبافان کم شود بسیار خوب است اما این شیوه از پرداخت تسهیلات با توسعه پایدار فاصله دارد و هدفی که از تسهیلات مشاغل خانگی دنبال میشود را عملیاتی نمیکند.
برای بهبود و تصحیح این فرایند چه پیشنهادی دارید؟
بازنگری در شیوه و چگونگی ارائه تسهیلات و نظارت و پایش بر آن ضروری به نظر میرسد. در حال حاضر سازمانهای سمت در شناسایی اولیه قالیبافان نقش دارند اما در ادامه مسیر نظارت و ارزیابی تعبیه نشده است. معلوم نیست کسی که معرفیشده موفق به دریافت تسهیلات از سیستم بانکی میشود یا نه! اگر موفق به دریافت وام نشده علتش چه بوده است؟ اگر وام را گرفته آیا آن را در خدمت توسعه شغل قرار داده یا صرف امورات دیگر کرده است؟ آیا اگر به تولید فرش مشغول شده درفروش و بازاریابی محصول خود موفق است یا نه؟ آیا تولید را بر اساس سفارش انجام داده یا صرفاً به تولید کور دستزده است؟ آیا از مواد اولیه مرغوب استفاده کرده یا مواد نامطلوب بهکاربرده است؟به باور من و بر اساس نتایج پژوهشی که اشاره کردم افزون بر طراحی سامانه نظارتی لازم است تا هرگونه تسهیلاتی که باهدف توسعه و تثبیت اشتغال ارائه میشود به سمت تولید متمرکز و هدفمند سوق داده شود. از پشتیبانان تولید حمایت شود تا بتوانند قالیبافان بیشتری را زیر چتر حمایتی و اشتغالزایی خود قرار دهند و مهمتر آنکه به حلقههای دیگر این زنجیره ازجمله تأمین مواد اولیه مرغوب، تبلیغات، فروش، بازاریابی و سفارش پذیری هم توجه شود.