دفتر کنترل دارایی‌های خارجی وزارت خزانه‌داری آمریکا (اوفک) روز سه شنبه گذشته در ادامه پیگیری روند تحرک تحریمی اعلام کرد که تعدادی از نهادهای ایرانی را هدف تحریم قرار داده است. وزارت خزانه داری آمریکا درتارنمای خود اعلام کرد که بنیاد تعاون بسیج و بانک‌های مهر اقتصاد، ملت، سینا و پارسیان در فهرست تحریم‌های آمریکا […]

دفتر کنترل دارایی‌های خارجی وزارت خزانه‌داری آمریکا (اوفک) روز سه شنبه گذشته در ادامه پیگیری روند تحرک تحریمی اعلام کرد که تعدادی از نهادهای ایرانی را هدف تحریم قرار داده است.
وزارت خزانه داری آمریکا درتارنمای خود اعلام کرد که بنیاد تعاون بسیج و بانک‌های مهر اقتصاد، ملت، سینا و پارسیان در فهرست تحریم‌های آمریکا قرار گرفته‌اند.
شرکت های نگین ساحل رویال، سرمایه گذاری تدبیرگران آتیه، گروه مالی مهر اقتصاد، مهندسی تکنوتار و سرمایه گذاری تک تار هم تحت عنوان نهادهای وابسته به شرکت سرمایه گذاری مهر اقتصاد ایرانیان تحریم شده اند.
شرکت های تراکتورسازی ایران، فولاد مبارکه اصفهان، سرمایه‌گذاری اندیشه محوران، گروه خودروسازی بهمن، کالسیمین، هلدینگ توسعه معادن روی ایران و به دنبال آن شرکت‌های ذوب و احیای روی قشم، اسید سازان زنجان، شیمیایی کاتالیست پارسیان و تولید روی بندرعباس هم دیگر نهادهای افزوده شده به فهرست تحریم های آمریکا هستند.
اگر چه سیاست خارجی آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران برای چندین دهه مبتنی بر تحریم بوده و اساس تحریم با هدف محدودسازی ایران یکی از راهبردهای بادوام واشنگتن بوده است اما تحریم های دولت ترامپ با وجود شکل، محتوا و ماهیت تقریبا یکسان نسبت به دوره های گذشته به ویژه دوران ریاست جمهوری دولت اوباما در بستر متفاوتی انجام می گیرد.
اگر اندکی دقیق به سیر و روند تحریم های ضد ایرانی واشنگتن نگاه بیاندازیم متوجه خواهیم شد که الگوی رفتاری آمریکا ورای دولت های مختلف تحرک دیپلماتیک همراه با فشار با ابزارهای مختلف بوده است . از تحریم های دولت کلینتون در دهه ۹۰ میلادی تحت عنوان قانون ‹ایلسا› ( قانون تحریمی ایران ولیبی) بعدها تحت عنوان قانون ‹آیسا› اجرایی شد تا قوانین مربوط به تحریم های ثانویه دولت اوباما که هر یک با رنگ وبویی متفاوت ارایه شد.
دولت کلینتون اگر چه در بستر مذاکره با طرف های اروپایی این روند دنبال کرد اما این قانون در بستر فقدان همراهی بخش خصوصی به مرحله عملیاتی نرسید. این قوانین و تلاش ها در دوران ریاست جمهوری جورج بوش پسر به دلیل پس زمینه راهبرد مبارزه با تروریسم و در فضای یازدهم سپتامبر در گوشه ای خاک خورد.
دوران ‹باراک اوباما› با تشدید تحریم ها و گسترش دیپلماسی تحریمی این کشور به نهادهای بین المللی شکل و ماهیت این تحریم ها متفاوت از گذشته به اجرا درآمد. نگاه دولت اوباما به تحرک دیپلماتیک واقناع دولت ها و سپس سرریز این اقناع چندجانبه به اجماع سازی تشدید تحریم های ضدایرانی را به دنبال داشت.
با توافق هسته ای برجام میان ایران و گروه کشورهای ۱+۵، تحریم های ضدایرانی با قطعنامه ۲۲۳۱شورای امنیت سازمان ملل متحد برداشته شد و البته تحریم های ضدایرانی آمریکا تعلیق شد.
ورود ‹دونالد ترامپ› به کاخ سفید بار دبگرسیاست ضد ایرانی دولت آمریکا را نشان داد و ترامپ در بستر و چارچوب سیاست های مرکانتیلیستی، محافظه کاری آمریکایی و پوپولیسم سیاسی تلاش می کند تا سیاست تحریم ضدایرانی را خود را به پیش ببرد.
دولت ترامپ به دلیل ماهیت سیاست های تهاجمی وتقابلی خود، عملا در حوزه اقناع و اجماع با شکست مواجه شده است و اکنون در سیاست های تحریمی چندجانبه آمریکا ناکام وشکست خورده است، در چنین چارچوبی واشنگتن تنها گزینه سیاست های یکجانبه را در اختیار دارد که این گزینه نیز در بستر فقدان همکاری های چندجانبه و جامع کارایی نخواهد داشت.
نوع نگاه دولت ترامپ و خزانه داری آمریکا به شرکت ها وموسسات مالی نشان می دهد که کاخ سفید به دنبال کاهش پیوندها ومناسبات اقتصادی ایران با دیگر کشورها است. اما به نظر می رسد که در فضای آشوب جهانی ناشی از اقدامات دولت ترامپ، دیپلماسی اجبار کاخ سفید و یکجانبه گرایی ترامپی به دلیل روند تقابل جهانی بااین سیاست و اصل وابستگی متقابل اقتصادی کارایی نخواهد داشت.اکنون جهان به به تحریم ترامپ می اندیشد.
ترامپ شمار زیادی از سیاست‌های باراک اوباما را برعکس کرد و سر و صدای زیادی به راه انداخت، آمریکا را از شراکت ترنس-پسیفیک و توافق پاریس خارج کرد، و بخش‌هایی از پیمان گرمی روابط با کوبا را لغو کرد. نیل گرساچ را به دیوان عالی منصوب کرد.