رضا شریعتی، روزنامه نگار متخصصان برنامه ریزی شهری میگویند شورا به عنوان نهادی غیر دولتی در نظام مدیریت شهری تشکیل شده است تا بخشی از وظایف و تکالیف دولت را برعهده گیرد و شهرداری یک نهاد اجرایی خدمات رسان است که در این مسیر برای اجرای تصمیمات با تصویب شورا و یا مستقل در حوزه […]
رضا شریعتی، روزنامه نگار
متخصصان برنامه ریزی شهری میگویند شورا به عنوان نهادی غیر دولتی در نظام مدیریت شهری تشکیل شده است تا بخشی از وظایف و تکالیف دولت را برعهده گیرد و شهرداری یک نهاد اجرایی خدمات رسان است که در این مسیر برای اجرای تصمیمات با تصویب شورا و یا مستقل در حوزه اختیارات گام بر می دارد.( با این تعریف نقش شوراها و ترکیب اعضای آنها در مدیریت و نوسازی شهرها که بر اقتصاد شهر استوار بوده، بسیار پر اهمیت است و میطلبد تا انتخاب افراد برای کرسی مدیریت شهری با حلاجی و دقت مضاعف صورت گیرد. البته این دقت مضاعف خود دارای ملزوماتی است که در اغلب شهرها رعایت نمیشود، از جمله آن میتوان به هجوم افراد مشهور اما غیر متخصص از ورزشکاران مدال آور، بازنشستگان لشکری و کشوری، خوانندگان، مجریان تلویزیونی و غیره به عنوان کاندیدای شوراها ( و حتی انتخاب آنها به عنوان عضو شورای شهر) نام برد. طبیعی است این مهم در آیندهای نه چندان دور جامعه در حال گذار ایران را با چالشهای فراوانی مواجه خواهد کرد چرا که از اصلیترین موانع توسعه شهرها، چند دسته شدن مدیریت شهری در عرصه سیاستگذاری و تصمیم سازی است.
در واقع باید گفت اگرچه براساس مطالعات عمیق و روشنگر پژوهشگران عرصه مدیریت شهری، نمیتوان از شهرنشینی فراگیر و در حال رشد گریزی داشت اما نبود مدیریت یکپارچه شهری که در برخی شهرهای سراسر کشور به طور جدی مشاهده می شود، پیامدهای ناگوار بی شماری برای شهرها دارد. یکی از اصلیترین این پیامدها که میتواند خود به طور سلسله مراتبی مسائل و مشکلات عدیدهای را به وجود آورد “آزمون و خطا” در مدیریت شهری است.
آزمون و خطا در مدیریت شهری یعنی اینکه با تغییر مدیران مناسبات مهندسی و شهرسازی دچار تغییر شده و هر تفکر جدیدی ساز خودش را برای شهر میزند. آن هم در شرایطی که اغلب شهرهای ما آن قدر مشکلات عدیده دارند که با یک پروژه دل مردم خوش شده و از پیشرفت ظاهری شهر شادمان میشوند، غافل از آنکه در شهرهای توسعه یافته هرچه که مدیریت شهری بتواند از لحاظ اجتماعی، در روند مدیریت شهر پویاتر عمل کند از لحاظ کار آمد بودن در افکار عمومی بیشتر مورد تایید قرار میگیرد.
از دیگر پیامد این آزمون و خطاها صدمه دیدن اعتماد مردم شهر است. مردمی که هیچ نقشی در مدیریت شهری ندارند، با وجود تلاش برای انتخاب اعضای شورای شهر اصلح باید نگران تأثیر نداشتن این نهاد در تصمیمات باشند آن هم در شرایطی که شهری پویا با ساختارهای عملکرد پیوسته و تعامل ارکان با هم میخواهند تا افراد شایسته و متخصص در نهاد مدیریت شهری موجب بالا رفتن استانداردهای سطح زندگی شهروندان شوند.
حال سوال اینجاست از آنجا که مطابق با اصل ۱۰۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران برای پیشبرد سریع برنامههای اجتماعی، اقتصادی، عمرانی، بهداشتی، فرهنگی، آموزشی و سایر امور رفاهی از طریق همکاری مردم باید شورای شهر تشکیل شود و اولین وظیفه شورای شهر انتخاب یک شهردار است، آیا در انتخاب این فرد به مضامینی که در اصل ۱۰۰ قانون اساسی تصریح شده مانند برنامههای اجتماعی، فرهنگی، آموزشی و عمرانی (با توجه به برنامهها، تعهدات، بدهیها و میزان در آمد از طریق عوارض و ساخت و ساز با توجه به نداشتن درآمد پایدار در شهرداریها) توجهی شایسته صورت میگیرد؟
آن هم در شرایطی که برخی شهرها ظرفیتهای ویژه اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و شهری خاصی دارند و به همین جهت سپردن سکان مدیریت شهری آنها به دست هر فردی اغماضی نابخشودنیست. همانطور که در مدیریت سنوات گذشته برخی شهرها با حجم عظیم دستگیری دیدیم افرادی با نامهای بزرگ در مدیریت این شهرها کمر خم کردند و نتوانستند تا مدیران صالحی برای شهرها باشند؛ حتی بعضی از آنها دانش کافی را نداشتند و با از بین بردن ظرفیتها، فروش تراکم و انبوه سازیهای غیر کارشناسانه، اداره شهرداری به صورت روزمره، ایجاد تعهدات مالی سنگین، عدم دریافت مطالبات از سایر دستگاهها، نداشتن قدرت و صلابت مدیریتی سبب ضربه زدن به آن شهر شدند. حال سوال دیگر اینجاست آیا در اجرای پروژهها برآورد هزینهها با هزینه واقعی همخوانی دارد و اسناد در اختیار حسابرسان قرار میگیرد؟ از طرف دیگر با توجه به (پروژههای غیرکارشناسی نظیر خرید کارخانهها، جذب مازاد نیرو، اجرای پروژههای نامنطبق با اصول فنی و مهندسی و میزان بدهیهای اعلام شده توسط شهرداریها و حتی اعضای شورا) آیا شورای شهر نظارتی بر برنامه ریزی شهری داشته است که این مشکل بر سر راه شهرها پدید آمد؟ در این میان نقش نقشه جامع و نقشه تفصیلی چیست؟ و چرا در شهرها برنامه و نقشه جامعی وجود ندارد که طرح و برنامه شهرها را مرتب کند؟ چرا سیاست واحد یکسانی برای اداره شهرها وجود نداشته و ندارد؟ آیا بهتر نیست از نظر متخصصان شهری و مردم در دیداری رودر رو و یا با استفاده از تکنولوژی (برای نمونه راه اندازی گروههای متعدد در شبکههای اجتماعی برای نقد و بررسی عملکرد مدیریت شهری، ارائه پیشنهادات و ایدهها) بهره جست و استفاده از این ابزار را تنها به زمان انتخابات آن هم با اهداف سیاسی، حب و بغض محدود نکرد؟