مائده مطهریزاده بسیاری از ایرانیان، هنوز هم شاید نام جنگلهای هیرکانی، برایشان غریب باشد. نام این جنگلهای سرسبز و زیبا که اکنون ۴۰ میلیون سال، از حضور آنها بر روی زمین میگذارد و به همین دلیل، «فسیل زنده» لقب گرفتهاند، از محل زندگی آنان، «هیرکان» ریشه یونانیِ «گرگان» امروزی گرفته شده است. البته نقاط […]
مائده مطهریزاده
بسیاری از ایرانیان، هنوز هم شاید نام جنگلهای هیرکانی، برایشان غریب باشد. نام این جنگلهای سرسبز و زیبا که اکنون ۴۰ میلیون سال، از حضور آنها بر روی زمین میگذارد و به همین دلیل، «فسیل زنده» لقب گرفتهاند، از محل زندگی آنان، «هیرکان» ریشه یونانیِ «گرگان» امروزی گرفته شده است.
البته نقاط پراکنش این جنگلهای کهنسال و دیرینه، تنها به استان گلستان ختم نمیشود، بلکه محدوده وسیعی از گیلان، مازندران، گلستان و حتی بخشهایی از سمنان را نیز شامل میشود.
این جنگلها، اکنون در حالی در نوبت ثبت جهانی قرار دارند که حال و روز این روزهایشان هیچ مساعد نیست!
از تخریبهایی که بواسطه چرای دام صورت میگیرد تا ویلاهایی که خوشنشین هستند و درست در جایی که باید درخت سبز شود، مثل قارچ سبز میشوند و اجازه تنفس به جنگل را نمیدهند.
جنگلهای هیرکانی، یادگاران عصر یخبندان
سید احسان ساداتی، رئیس بخش تحقیقات منابع طبیعی مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی منابع طبیعی مازندران، با اشاره به نقش محوری جنگلهای هیرکانی به عنوان فسیلهای زنده و یادگاران عصر یخبندان تا حال، در گفتوگو با ایسنا، اظهار داشت: عوامل طبیعی مانند کمبود نزولات جوی، گرم شدن زمین، تنشهای محیطی، آفات و بیماریها و عوامل انسانی مانند بهرهبرداریهای غیرمجاز، نبود حفاظت قوی بهعلت سطح بسیار وسیع جنگلها، صعبالعبور بودن مسیرهای جنگلی، عدم امکانات حفاظتی در پای هر درخت، ضعف فرهنگی مردم در حفاظت از جنگل و کمبود مأموران حفاظتی جنگل از جمله عواملی هستند که به طور کلی، حیات جنگلها را در معرض خطر نابودی قرار داده است که جنگلهای هیرکانی نیز از این امر مستثنا نیست.
نیمی از مساحت جنگلهای هیرکانی به مخروبه تبدیل شده است
این در حالیست که حامد اسدی، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری نیز در این باره با اشاره به اینکه نیمی از مساحت جنگلهای هیرکانی به مخروبه تبدیل شده است، میافزاید: در حاشیه روستاها زمانی که بخشی از عرصه جنگلی توسط یک کشاورز یا دامدار مورد تجاوز قرار میگیرد شاید کاملاً از میان نرود اما تراکم پایه درختان و در نتیجه تاج پوشش جنگل کاهش مییابد و در واقع به یک جنگل مخروبه تبدیل میشود و کارکرد اصلی خود را از دست میدهد و از همینرو، نیمی از مساحت جنگلهای هیرکانی به مخروبه تبدیل شده است و حتی اگر اسم جنگل را بر روی آن بگذاریم کارکرد گذشته خود را ندارد.
ثبت در صدر فهرست آثار در حال انقراض طبیعی
و اکنون، در حالی معاون میراث فرهنگی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور، خبر از انتخاب ۱۵سایت (منطقه) از بخشهای مختلف جنگلهای هیرکانی و قرار گرفتن آنها در نوبت ثبت جهانی میدهد که آسیب از هر نوعی، تا ریشه در این جنگلها نفوذ کرده و بعید نیست، ارزیابان اتحادیه بینالمللی حفاظت از محیطزیست، در بازدید از این جنگلها، به جای ثبت آنها در لیست آثار منابع طبیعی جهانی، این جنگلها را در صدر فهرست منابع طبیعی در حال انقراض ثبت کنند.
پارک ملی گلستان در معرض نابودی!
موضوع در خطر بودن تمامیت جنگلهای هیرکانی تا به آنجا مهم شده است که مدیرکل حفاظت محیطزیست گلستان در روز گذشته، با یادآوری موانع و مشکلاتی که بر سر راه صیانت از پارک ملی گلستان (بخشی از عرصه جنگلهای هیرکانی) وجود دارد، اعلام کرد:« در صورت استمرار این وضعیت نگهداری قدیمیترین پارک ثبت شده ایران با چالش جدی مواجه شده و خطر نابودی گونههای ارزشمند و نادر گیاهی و جانوری آن را تهدید میکند.»
امیر عبدوس، روز گذشته با حضور در خبرگزاری جمهوری اسلامی مرکز گرگان و تسلیت شهادت «تاجمحمد باشقره»، محیطبان فقید پارک ملی گلستان اظهار داشت:« طبق الگو و استاندارد جهانی پارک ملی گلستان باید ۱۸۴ محیطبان داشته باشد اما این منطقه حفاظت شده به عنوان پناهگاه کمنظیر حیات وحش فقط با ۳۵ نفر نیرو اداره میشود.»
وی گفت:« این در حالیست که علاوه بر شکارچیان سایر مناطق کشور، بخش عمده صیادان پارک ملی گلستان را ساکنان روستاهای اطراف تشکیل میدهند که به دلیل ضعف درآمدی و نیازهای اقتصادی ناگزیر به شکار هستند.»
وی با تصریح بر اینکه با بودجه، امکانات و نیروهای فعلی نمیتوان از گونههای متنوع و رو به انقراض گیاهی و جانوری پارک ملی گلستان به خوبی حفاظت کرد، گفت:« اگر برای این مشکل چاره جدی اندیشیده نشود چه بسا که حتی تا پایان امسال با چالش جدی مواجه شده و نتوانیم پاسخگوی نیازها و انتظارات باشیم.»
عبدوس بیان کرد:« یکی از نیازهای جدی پارک ملی گلستان، خرید خودرو، موتورسیکلت و اسب برای سرکشی و کنترل منطقه است همچنین علاوه بر امکانات و تجهیزات اندک از کمبود نیروی انسانی و محیط بان رنج میبریم.»
مدیرکل محیطزیست گلستان بیان کرد: اختیارات کم و ضعف قانون در حمایت از محیطبانان نیز مزید بر مشکل شده که در آخرین مورد آن شکارچیان علاوه بر شکار غیرمجاز؛ قلب یکی از محیطبانان را نشانه گرفته و او را به شهادت رساندند.»
عبدوس به تهیه طرح تصویب ردیف بودجه ملی مستقل پارک ملی گلستان اشاره کرد و گفت:« موافقت هیات دولت و مجلس شورای اسلامی با آن میتواند صیانت از این منطقه ارزشمند را بهبود بخشد.»
وی در عین حال بر لزوم مشارکت هرچه بیشتر مردم بویژه جوامع محلی و تشکلهای محیطزیست در نگهداری از این سرمایه طبیعی تاکید کرد و گفت:« روشهای حفاظت از مناطق مشابه پارک ملی گلستان در دنیا تغییر کرده و کشورها به دنبال جلب مشارکت مردم در کمک به حفظ گونههای گیاهی و جانوری هستند.»
وی بیان کرد:« بهرهبرداری درست و هدفمند از ظرفیت گردشگری پارک ملی گلستان و استفاده حداکثری از نیروهای بومی برای جذب و راهنمایی بازدیدکنندگان موجب افزایش درآمد ساکنین منطقه میشود.» مدیرکل محیطزیست گلستان ادامه داد:« اجرای طرحهای گردشگری همراه با کسب درآمد و شغل پایدار بومیان را بینیاز از شکار کرده و زمینه حفظ و گسترش گونههای زیستی و جانوری را فراهم خواهد کرد.»
وی گفت:« در سالهای گذشته برخی زیرساختهای جذب گردشگر در پارک ملی گلستان با ساخت کمپهای اقامتی فراهم شد اما نبود برنامه منسجم و بلندمدت اجرای آن را نیمه تمام گذاشت.»
مدیرکل حفاظت محیطزیست گلستان بیان کرد:« تغییر نگاه ساکنان حاشیه پارک ملی برای حفاظت از این منطقه نیازمند زمانی طولانی است اما نتایج آن یقینا میتواند با هزینه بسیار کمتر موجب نگهداری بهتر و بلندمدت یکی از بهترین زیستگاههای حیات وحش ایران شود.»
عبدوس افزود:« شورای راهبردی پارک ملی گلستان به تازگی فراهم کردن زمینه حضور بازدیدکنندگان در این منطقه حفاظت شده را مورد تاکید قرار داده که امیدواریم با همراهی گروههای مردمی و جوامع محلی از این ظرفیت برای جذب گردشگر و افزایش درآمد ساکنین بومی استفاده کنیم.»
وی به بروز آتشسوزی چندی قبل و سوختن ۲۴۰ هکتار از جنگلهای منطقه اشاره کرد و گفت:« محیطزیست گلستان برای مهار آتش این منطقه حفاظت شده علاوه بر نیروی انسانی فقط یک دستگاه کامیونت، یک دستگاه وانت و ۲ دستگاه رودفایلر (خودروهای اختصاصی آتشنشانی) دارد که با این تجهیزات اندک امکان کمکرسانی مطلوب به تمام پارک ملی گلستان وجود ندارد.»
مدیرکل حفاظت از محیطزیست گلستان بیان کرد:« اعتبارات ستاد مدیریت بحران برای خرید تجهیزات اطفای حریق به اداره کل منابع طبیعی واگذار میشود و چون پارک ملی گلستان در حوزه جغرافیایی ۳ استان قرار دارد در زمان آتشسوزی نیروهای منابع طبیعی فقط مکلف به پوشش منطقه جغرافیایی خود بوده و نمیتوانند در خاموش کردن آتش جنگل استانهای دیگر مشارکت کنند.»
عبدوس همچنین افزود:« یکی از مشکلات هنگام آتشسوزی پارک ملی گلستان اعتبار کم و خدماتدهی اندک نیروهای منابع طبیعی استان همسایه، خراسان شمالی است که بر شدت آتش افزوده و موجب وارد شدن خسارت سنگین به این منطقه میشود.»
وی به حمله هفته گذشته شکارچیان به محیطبانان پارک ملی گلستان و جان باختن یکی از آنان نیز اشاره کرد و گفت:« دشواری حمل کولهپشتی، اسلحه کلاشنیکف و جلیقه ضدگلوله موجب شده بسیاری از محیطبانان با وجود هشدارهای فراوان و تذکرات جدی به دلیل سنگین بودن تجهیزات از جلیقه استفاده نکنند.»
وی بیان کرد:« یکی از خواستههای اصلی محیطبانان، تغییر مجوز استفاده از کلت کمری به جای اسلحه کلاشنیکف است تا با سبک شدن کوله بار خود امکان استفاده از جلیقه ضدگلوله را پیدا کرده و از آسیبهایی مانند اتفاق دردناک هفته گذشته در امان بمانند.»
جنگلهایی که از عصر یخبندان در امان ماند اما …
پارک ملی گلستان، تنها بخشی از جنگلهای مهم هیرکانی در شمال ایران است که این چنین پای حفاظت از آن، در گل ناتوانی فرومانده است! اکنون، این جنگلها که به گفته کارشناسان منابع طبیعی و محیطزیست، به دلیل برخورداری از آب و هوای معتدل و مرطوب خزری، از یخبندانهای استخوانسوز جان سالم بدر برده است، میرود تا در عصر یخبندانی دیگر به نام عصر یخبندان «مدیریت و حفاظت از محیطزیست»! از پای در بیاید و همچون دیگر داشتههای طبیعی و میراثی ایران، به تاریخ بپیوندد…!