
عماد صادقی نسب در یک صبح بهاری، یا یک عصر پاییزی عزم پیادهروی میکنید و راهی خیابان میشوید. از تماشای درختان جوانه زده یا برگهای خزان زده لذت میبرید و بیمقصود و مقصد، فقط به پیادهروی فکر میکنید. میروید و میروید تا جایی که مسیرتان به خاطر پارک یک خودرو در میانه پیادهرو تغییر میکند. […]
عماد صادقی نسب
در یک صبح بهاری، یا یک عصر پاییزی عزم پیادهروی میکنید و راهی خیابان میشوید. از تماشای درختان جوانه زده یا برگهای خزان زده لذت میبرید و بیمقصود و مقصد، فقط به پیادهروی فکر میکنید. میروید و میروید تا جایی که مسیرتان به خاطر پارک یک خودرو در میانه پیادهرو تغییر میکند. دوباره از خیابان راهی پیادهرو میشوید و اندکی بعد، به خاطر پارک یک خودرو بر روی خط عابر پیاده تغییر مسیر میدهید. این دور باطل آنقدر ادامه مییابد که یا خسته میشوید از پیادهروی یا خشمی فروخورده به جانتان میافتد که این شهر ماشینآلود تا کجا میتواند میزبان انبوهی از خودروهایی باشد که نه راهی برای گذرشان مانده و نه جایی برای توقفشان.
بهانهای برای پایمال کردن حق
نبود جای پارک را همه ما تجربه کردهایم. در شرایط اضطراری، وقتی که باید در ساعت خاصی در جایی حاضر باشیم و ترافیک امانمان را بریده و سر بزنگاه به محل قرار میرسیم.زمانی که وقت ویزیت دکتر داریم و در قلب تجاری و اداری شهر، کوچکترین جایی برای توقف خودرو پیدا نمیشود یا تجربههای دیگری از این دست که برخی اولویت دارند و برخی بیاولویتند.
اما همه اینها، حتی اگر وقت ویزیت پزشک بگذرد یا دیر به قرار کاریمان برسیم، بهانهای برای پایمال کردن حق عابر پیاده نیست. عابری که از یک خیابان چند متر حریم را سهیم است، حق دارد که در محل مخصوص عبور خود با خیال راحت گذر کند و هر گاه که خواست از خیابان عبور کند، خط عابر را خالی از خودرو ببیند و بی هیچ سختی و مشکلی مسیر پیادهرو را ادامه دهد. اما حالا حجم انبوه خودروهای تک سرنشین و سرگردان در شهر، کار را سخت کرده. برای پیدا کردن جای پارک دست کم نیم ساعتی زمان لازم است و چند بار دور زدن در محدوده مورد نظر. بعضیها کار خود را راحت کردهاند. هر جا که باشد، خودرو را متوقف میکنند و میروند. خواه وسط پیادهرو باشد، روی خط عابر پیاده باشد یا در نقطهای مانند خروجی اضطراری تونل نیایش!
معلولان و شهر مملو از خودرو
یک عابر پیاده که بر پاهای خود تکیه دارد، به هر سختی و مشکلی میتواند راهی از میان خودروها پیدا کند، عبور کند و به مقصد برسد. اما زمانی که پای یک معلول یا سالمند به میان میآید، معادله پیچیدهتر میشود. آن وقت است که پارک یک خودرو در محلی نامناسب میشود سد راه معلول و سالمند. سدی بلند که عبور از کنار آن برای آنها میسر نیست و شاید مجبور شوند که راه آمده را تا یافتن مسیری دیگر برگردند. تغییرهای پی در پی مسیر و سد راههای فراوان در مقابل یک سالمند یا معلول جدا از آن که خستگی مضاعفی را بر تن آنها مینشاند، میتواند این دست افراد را از حضور در جامعه و محله دلسرد و در نتیجه خانهنشین کند؛ چون عدهای بیاعتنا به حقوق دیگران، خودروی خود را در هر جایی پارک میکنند.
نهادهای متولی و دستهای روی دست!
شاید قبلتر، شاهد جریمه و انتقال خودروهای مزاحم به پارکینگ بودیم. اما حالا احتمالا به واسطه گسترش بیش از حد شهر تهران و کمبود نیروهای راهور، دیگر خبری از جریمه و توبیخ رانندگان این دست خودروها نیست. کمتر کسی جریمه کار خطای خود را میگیرد و اکثر رانندگانی که خودروی خود را در محلهای ممنوعه و در مسیر عابران پارک میکنند، آسوده خاطر از جریمه نشدن و عدم حضور پلیس، به کار خود ادامه میدهند و بعضا در برابر اعتراض عابران، فریادی بلندتر سر میدهند.
جای خالی فرهنگسازی
گرچه حضور پلیس به عنوان اهرم فشار برای جلوگیری از تخلفاتی این چنین، خالی از تاثیر نیست و قطعا کسی که جریمه و توبیخ شود، برای جریمه نشدن دوباره تلاش میکند، اما نباید از تاثیر فراتر فرهنگسازی غافل ماند. فرهنگسازی در حوزه تمدن شهری و احترام به حقوق سالمندان و عابران هم از آن موضوعاتی است که مغفول مانده و کسی برای احقاق حقوق این بخش از جامعه تلاشی نمیکند. هیچ مستند، تیزر و نکتهای از لزوم پارک خودرو در محل مناسب مشاهده نمیشود و آنچه که میبینیم، افزایش روز افزون افرادیست که به شهر ماشینی اعتقاد پیدا میکنند و به همین اندک حریم عابران چشم دوختهاند.