عماد صادقی نسب / مترجم رمان «شیرفروش» نوشته آنا برنز، نویسنده اهل ایرلند شمالی ۲۵ مهر سال جاری، برنده جایزه معتبر «بوکر» شد. شیرفروش، چهارمین رمان این نویسنده ۵۶ ساله، جایزه ۵۰ هزار دلاری برای او به ارمغان آورد. شخصیت‌های بی‌نام «روزی که فلانی اسلحه‌ای روی سینه‌ام گذاشت، مرا گربه خطاب کرد و تهدید کرد […]

عماد صادقی نسب / مترجم
رمان «شیرفروش» نوشته آنا برنز، نویسنده اهل ایرلند شمالی ۲۵ مهر سال جاری، برنده جایزه معتبر «بوکر» شد. شیرفروش، چهارمین رمان این نویسنده ۵۶ ساله، جایزه ۵۰ هزار دلاری برای او به ارمغان آورد.

شخصیت‌های بی‌نام
«روزی که فلانی اسلحه‌ای روی سینه‌ام گذاشت، مرا گربه خطاب کرد و تهدید کرد که مرا به قتل می‌رساند، دقیقا روزی بود که مرد شیرفروش کشته شد.» رمان جذاب شیرفروش این چنین عجیب و غریب آغاز می‌شود و در میان درگیری‌های ایرلند شمالی، از نگاه دختری ۱۸ ساله روایت می‌شود که هیچ علاقه‌ای به این نزاع‌ها ندارد. آنا برنز استاد است و ما شاگردان او. داستان شیرفروش در دهه ۱۹۹۰ میلادی در بلفاست بحرانی رخ می‌دهد، اما نام شهر نیز مانند شخصیت اصلی آن، هیچ گاه ذکر نمی‌شود. هدف برنز، رونمایی از چالش‌های خسته‌کننده طایفه‌گرایی در دوران بحران ایرلندشمالی نیست و در عوض، او در قالبی جذاب به دنبال پاسخ‌ سوالاتی مهم در مورد هویت، عشق، روشنگری و معنای زندگی برای دختری‌ست که در مرز بزرگسالی قرار گرفته است. راوی و شخصیت اصلی داستان تنها تحت عنوان «خواهر وسطی» خوانده می‌شود، به تازگی وارد ۱۸ سالگی شده، با شوهر خواهرش درگیر است و ارتباطش با یک پسر را «پنهان» می‌کند.

مرد خطرناک
کتاب با حضور رمزآلود مردشیرفروش در زندگی دختری آغاز می‌شود؛ چنان که دختر جوان از محل کار پیاده به سمت خانه در حرکت است و کتاب «آیوانهو» را می‌خواند. مرد به دختر پیشنهاد می‌کند که سوار ون شیطانی ِتغییر شکل داده و سفیدش شود و دختر هم پیشنهاد او را رد می‌کند. شیرفروش، مردی ۴۱ ساله و هراس انگیز است که ازدواج کرده. او به برقراری ارتباط با دختران جوان مشهور است و در گروه‌های شبه‌نظامی فعالیت دارد. شیرفروش مردی خطرناک است. او همزمان با دختر جوان راوی داستان مشغول دویدن در پارک می‌شود و از همان‌جا، شایعات در مورد آنها دهان به دهان می‌چرخد و در سراسر جهان کوچک شایعات محله آنها پخش می‌شود. دختر وسطی برای اولین بار در زندگی، جذاب به نظر می‌رسد؛ اتفاقی که او تا به حال تجربه نکرده است.
بازی‌ای که بِرنز به راه می‌اندازد، روانشناختی و جامعه‌شناختی‌ست نه تاریخی. این مردم می‌توانند هر کسی در هر جامعه‌ صمیمی و نزدیک حضور داشته باشند. رمان شیرفروش درست مثل آن دسته از رمان‌های روسی است که با عبارات «در آن روزها، در استان ما، در شهر «ی»» آغاز می‌شوند و مطالعه پیچیده بومی‌ برنز در مورد یک خانواده نابرابر، رگه‌هایی از آثار چخوف، تولستوی و تورگنف مشاهده می‌شود.
دختر وسطی – راوی داستان – با عدم تمایل به ازدواج و عادت به خواندن رمان‌های ویکتوریایی در حین قدم زدن در خیابان، بریدن از خواهران بزرگ‌تر خود را کلید می‌زند. هیچ رابطه‌ای میان دختر وسطی و مرد شیرفروش وجود ندارد، اما ارتباطات منطقی میان شایعات وجود دارد. البته که این دوشیزه عصبانی که در حین راه رفتن کتاب می‌خواند، با مردشیرفروشِ پدوفیل ارتباطاتی خواهد داشت.

نام‌ها و هویت‌ها
این رمان، کتابی است در مورد نام‌ها و هویت‌ها. نام‌های غلط پسران با سرنخ «آن ور آب» می‌تواند شما را بترساند، یا نام‌های اشتباه دختران می‌تواند به شما ظاهر نازیبا ببخشد. دختران مخلوقات صغیر به شمار می‌روند و داستان آنها نیز از همین تفکر تبعیت می‌کند. آنا برنز بخشی از جنبش نویسندگان شناخته شده و جدید بلفاست است که تلاش می‌کنند این تفکر و ذهنیت را از بین ببرند.
بلفاست تا سالها، شاهد اتفاق خاصی نبود. مردان خشونت طلب که شهر را ۳۰ سال به ویرانی کشاندند، تلاش کردند زنانی را ساکت نگاه دارند که این مردان را به خاطر تکیه احمقانه به قدرت بازو و ژست مصنوعی روشنفکرانه مورد استهزا قرار می‌دادند. آن زن‌ها هیچ‌گاه ساکت نشدند، اما حالا به خواست خدا، حرف می‌زنند و تعداد آنهایی که حرف‌هایشان انتشار می‌یابد، رو به فزونی گذاشته است.
مرد شیرفروش توامان، هم داستان بلفاست و مشکلات خاص آن است و هم قصه هر جای دیگر. رمان آنا برنز سطح بالایی از انگیزه، تاثیرگذاری، اطناب و حتی بامزگی را به مخاطبان ارائه می‌کند و گواهی است بر آن که این نویسنده اهل ایرلند شمالی، از ستاره‌های در حال ترقی حوزه ادبیات خواهد بود.
منبع: آیریش‌تایمز