در سایه تاثیر حوادث ۱۱ سپتامبر، سیاست مهار دوگانه ای که آمریکا اتخاذ نموده بود، تبدیل به سیاست تغییر نظام های فعال در تعدادی از دولتهای خاورمیانه، از جمله ایران شد. برای مثال، دولت جرج دبلیو بوش، ایران را یکی از محورهای شرارت نامید و حتی در دوران ریاست جمهوری اوباما و زمانی که کلینتون […]
در سایه تاثیر حوادث ۱۱ سپتامبر، سیاست مهار دوگانه ای که آمریکا اتخاذ نموده بود، تبدیل به سیاست تغییر نظام های فعال در تعدادی از دولتهای خاورمیانه، از جمله ایران شد. برای مثال، دولت جرج دبلیو بوش، ایران را یکی از محورهای شرارت نامید و حتی در دوران ریاست جمهوری اوباما و زمانی که کلینتون وزارت خارجه ایالات متحده را بر عهده داشت، همچنان آمریکا سیاست فشار بر ایران را ادامه می داد. ترامپ اما شراره اختلافات بین امریکا و ایران را شعله ورتر کرد.
مرکز مطالعات استراتژیک الفرات در مطلبی به قلم شيرين هانتر نوشت: در سایه تاثیر حوادث ۱۱ سپتامبر، سیاست مهار دوگانه ای که آمریکا اتخاذ نموده بود، تبدیل به سیاست تغییر نظام های فعال در تعدادی از دولتهای خاورمیانه، از جمله ایران شد. برای مثال، دولت جرج دبلیو بوش، ایران را یکی از محورهای شرارت نامید و حتی در دوران ریاست جمهوری اوباما و زمانی که کلینتون وزارت خارجه ایالات متحده را بر عهده داشت، همچنان آمریکا سیاست فشار بر ایران را ادامه می داد؛ چرا که زبان کلینتون در مورد ایران معتدل تر از زبان دونالد ترامپ نبود و وی به صراحت می گفت:« ایران به اسرائیل حمله کرده است، پس آمریکا آن را محو خواهد کرد!»
در ادامه این تحلیل آمده است: کلینتون اولین کسی بود که از اعمال تحریمهای شدید علیه تهران صحبت کرد. در واقع، بدترین تحریمها در زمان ریاست اوباما اتفاق افتاد و کلینتون تصور کرد که اصرار او برای تحریم ایران، این کشور را به پای میز مذاکره کشانده است.
اجرای کُند جوانب مختلف برجام در مورد کاهش تحریمها، رنجش و نگرانی ایران را به دنبال داشت و در طول ماههای باقی مانده ریاست اوباما، هیچ نشانی از عملیات بانکی یا سرمایه گذاری آمریکایی گسترده در ایران، دیده نشد. علاوه بر این، بلافاصله پس از امضای برجام، امریکایی ها مساله موشکهای ایران را پیش کشیدند.
در مجموع، باید گفت، ترامپ تنها، شراره اختلافات بین امریکا و ایران را شعله ورتر کرد؛ اما جوهره سیاست او در مورد تلاش برای به تسلیم واداشتن ایران از طریق فشار، تفاوتی با سیاستهای چهار دولت پیشین امریکا ندارد.
سیاست ایالات متحده در قبال ایران، تا حد زیادی منسجم و هماهنگ است، به این دلیل که تنگناهای اساسی در روابط بین آمریکا و ایران، از زمان تاسیس جمهوری اسلامی، تغییری نکرده است.
با وجود نوبت هایی از همکاری بین این دو در افغانستان و حتی در عراق و ارائه راه حل هایی برای اختلافات، اما همچنان گفتمان ایران در مورد دشمن نامیدن آمریکا ادامه دارد. همانطور که موضع ایران در مورد اسرائیل و مساله فلسطین نیز تغییری نکرده است. با این حال، با روی کار آمدن هر رئیس جمهور جدیدی در ایران، اسرائیلی ها به عادی سازی روابط تهران با واشنگتن، امیدوار می شوند! این در حالی است که اسرائیل و دوستان آن سهم زیادی در سیاست عداوت امیز آمریکا علیه ایران داشته اند.
در سایه این تاریخ، انتظارِ رفتن ترامپ، به امید دست یابی به توافق بهتری با آمریکا، تنها باعث طولانی شدن سختی ها می شود. در سال ۱۹۸۰، ایران در رسیدن به توافقی در مورد گروگانهای آمریکایی، به امید دست یابی به توافقی بهتر با جیمی کارتر، صبر کرد و این تاکتیک منجر به برکناری بنی صدر شد. در ادامه، این کشور در جنگ ویران کننده با عراق وارد شد که ۸ سال به طول انجامید.
با اینکه دولت ترامپ موضع عداوت آمیزی در قبال ایران اتخاذ نموده است، اما به احتمال زیاد، از این پس، ایران و آمریکا به توافق بهتری با هیچ یک از رؤسای دولت آمریکا، نخواهند رسید./انتخاب