محمدباقر محسنی روزنامه‌نگار در یکی از نخستین روزهای پاییز، دانش‌آموز ۱۵ ساله گرگانی در خیابان، کیف پولی حاوی بیست و پنج میلیون تومان وجه نقد، مقادیری چک و اقلامی دیگر چون گوشی همراه گران‌قیمت پیدا می‌کند. سادگی و صداقت ذاتی این دانش‌آموز که ریشه در یک تربیت درست داشت موجب شد علیرغم نیاز شدید مالی، […]

محمدباقر محسنی
روزنامه‌نگار

در یکی از نخستین روزهای پاییز، دانش‌آموز ۱۵ ساله گرگانی در خیابان، کیف پولی حاوی بیست و پنج میلیون تومان وجه نقد، مقادیری چک و اقلامی دیگر چون گوشی همراه گران‌قیمت پیدا می‌کند. سادگی و صداقت ذاتی این دانش‌آموز که ریشه در یک تربیت درست داشت موجب شد علیرغم نیاز شدید مالی، حتی لحظه‌ای به مال و سرمایه دیگران، طمع نکند و به صرافت افتد تا صاحب آن را پیدا کند. «محمد مهدی بشکنی» گوشی را برداشت، به صاحب کیف اطمینان داد که سرمایه‌اش در جای امنی قرار دارد و جای نگرانی نیست، سپس با او قرار گذاشت و درنهایت مال را به صاحبش پس داد.
با وجود اینکه در جوامع دینی و اخلاقی چنین اتفاقی باید بدیهی و رایج باشد اما امروز و در جامعه ما در کمال تأسف، نادر است. به این معنا که غالباً نمی‌توان توقع بازگشت کیف گمشده محتوی پول را داشت. دلیل آن نیز این است که ما از یک «جامعه اخلاقی» فاصله گرفته‌ایم و رفته‌رفته داریم به یک «جامعه سوداگر» تبدیل می‌شویم؛ امری که باید زنگ‌های خطر را برای‌مان به صدا درآورد.
اما نکته‌ای که بسیار خوشایند است سخنان این دانش‌آموز ۱۵ ساله به «خبرنگار مهر گلستان» است. جملاتی که ما را به یاد سه دهه پیش جامعه ایران می‌اندازد. وی که در ابتدا درخصوص این ماجرا با کسی سخن نگفت به اصرار عموی خود و با هدف «تبلیغ معروف و ترویج این امر خداپسندانه» و حدود یک ماه بعد، مدیر مدرسه را در جریان موضوع گذاشت. مدیر مدرسه نیز با همین هدف و همچنین با این نیّت که سایر دانش‌آموزان برای اقدام مشابه در چنین موقعیت‌هایی تشویق شوند، ماجرا را به اداره کل آموزش و پرورش استان گلستان انعکاس داد و طی مراسمی با حضور مدیرکل، از «محمد مهدی» قدردانی کردند.
این دانش‌آموز نیکوکار در مراسم قدردانی‌اش گفت: «نمی‌خواستم کسی بفهمد، چون باور دارم این وظیفه هر شخص است که هر چیزی را که پیدا می‌کند به صاحبش برگرداند و من هم به وظیفه انسانی خود عمل کردم. ضمن اینکه حتی یک لحظه هم فکر برداشتن پول به ذهنم خطور نکرد و وسوسه نشدم. پول برای من نبود که آن را بردارم».
«محمد مهدی بشکنی» از نعمت مادر محروم است، پدرش برای کار به تهران رفته و خودش نیز نزد پدربزرگ و مادربزرگش زندگی می‌کند اما هیچکدام از این مسائل و مشکلات، بهانه و دستاویزی نمی‌شود که اخلاق اسلامی و انسانی را زیر پا بگذارد و درخصوص پولی که به قول خودش، مال او نیست خلاف قاعده اخلاق عمل کند.
ارزش این اقدام و عظمت روح این نوجوان ۱۵ ساله زمانی مشخص و برجسته می‌شود که در مواجهه و مرور اخبار هرروزه می‌خوانیم، چه اختلاس‌ها و چه برداشت‌های نجومی با توجیه، توسط افرادی که خود را مدیر و متشرع می‌دانند صورت می‌گیرد. تصور می‌کنم اگر برخی وزرا و مسئولان کشور در سلوک مدیریتی خود به سبک این نوجوان گرگانی عمل کنند، کمتر مشکلاتی چون آنچه که امروز شاهد هستیم را خواهیم داشت.
شاید این سخن به مذاق برخی خوش نیاید اما اقدام این نوجوان پاک‌نیت در شمار «فضیلت‌های فراموش‌شده» است که کمتر فردی التزام عملی به آن دارد. امروز متصدیان، از لیوان وقفی امامزادگان تا خودکار بیک آبی بانک‌ها همه را با نخ و زنجیر به یک تنه ثابت می‌بندند تا ناچار نباشند روزی چند لیوان و خودکار ضرر کنند! دلیل ریشه‌ای آن نیز به «تبعیضی» برمی‌گردد که در نبض جامعه می‌زند. اعطای رانت به برخی، پدیده شوم ژن خوب، پارتی‌بازی و اعمال نفوذ در سیستم بوروکراتیک و نفی عدالت اجتماعی موجب شده طیف گسترده‌ای از جامعه، شأن و ارجی برای «حق‌الناس» قائل نشوند و از دست‌درازی در اموال عمومی و خصوصی، إبایی نداشته باشند و حتی چنین اقدامات خلاف و حرامی را «حق قانونی» و یا «زیرکی» تلقی کنند و این نگاه همانند موریانه، ستون‌ها و استوانه‌های نگهدارنده جامعه را از درون می‌خورد و اگر اقدامی صورت نگیرد، جامعه ما را به سمت یک فروپاشی فرهنگی و اجتماعی سوق می‌دهد.
در پایان لازم است ضمن اطلاع‌رسانی بیشتر در خصوص این اقدام پسندیده، از طریق مجاری تقویت فرهنگ عمومی چنین نگاهی را تبلیغ کرد تا مجدداً به سمت یک جامعه اخلاقی حرکت کنیم.