حالا امواج متلاطم دارند دور می شوند و ساحل آرامش رخ می نماید. استقلال به مانند فصول قبل کابوس وار شروع کرد، نه نشانی از هماهنگی داشت و نه ثبات. آن تیم آماده نیم فصل دوم، تیمی که همه را آماده قاب کردن ستاره سوم کرده بود، به یک باره از هم پاشید. تیمی که […]
حالا امواج متلاطم دارند دور می شوند و ساحل آرامش رخ می نماید. استقلال به مانند فصول قبل کابوس وار شروع کرد، نه نشانی از هماهنگی داشت و نه ثبات. آن تیم آماده نیم فصل دوم، تیمی که همه را آماده قاب کردن ستاره سوم کرده بود، به یک باره از هم پاشید. تیمی که یک سروگردن آماده تر از بقیه تیم های ایران و حتی آسیا بود. خیلی ها را می شود مقصر جلوه داد. هواداران و برخی پیشکوستان استقلال که شمشیر را برای مقامات ورزش از رو بستند. هرچند آخرش معلوم نشد که تقصیرشان دقیقا چیست. مدیران وقت استقلال از دیگران متهمان اصلی بودند. انفعالشان به تیم ضربه زد و به یک باره ستاره های فصل قبل را از دست رفته دیدند، آن هایی که ستون تیم بودند. در میانه این آشفتگی کسی چیزی از شفر نگفت. شفری که آنقدر فصل گذشته خوب کار کرده بود که کسی را یارای انتقاد از نبود. اما سهم شفر چه بود در این آشفته بازار؟
وقتی اواسط فصل قبل مدیران استقلال رفتند سراغ شفر، تردیدها درباره او بسیار بود. منتقدان پیرمرد خطابش کردند و از آخرین موفقیت هایش در مربیگری زمان زیادی می گذشت. شاید به این خاطر بود که قراردادی تنها ۶ ماهه بسته شد، نشانه ای از عدم اطمینان به آینده. شفر اما فراتر از انتظارات بود. تیم بی نظم منصوریان را جانی دوباره بخشید. فراموش اما نباید کرد که آن تیم از نظر نیروی انسانی عالی بود. شفر اما خود هم عزم کرد برای نیروهای بهتر. تیام با معرفی او به ایران امد و دیگر همه می دانیم از بهترین های خارجی های تاریخ لیگ ما بوده است. استقلال رویایی نیم فصل دوم ساخته شد، استقلالی که احتمالا تا سال ها در خاطره ها خواهد ماند. آنجا بود که شفر هم مسیر را کمی کج رفت و همچون ناظری منفعل نظاره گر بحرانی شدن وضعیت استقلال شد. چگونه؟
شفر خیلی دیر تمرینات استقلال را آغاز کرد. گفتند که با شبکه ای سوییسی برای تحلیل جام جهانی قرارداد بسته است. آن هم در فصلی که استقلال خیلی زود باید مرحله حذفی لیگ قهرمانان آسیا را آغاز می کرد. و آن هم در شرایطی که چند بازیکن از استقلال رفته بودند و هماهنگی تیم جدید نیاز به تمرینات بیشتر را گریزناپذیر کرده بود. شفر اما دیر آمد، آنقدری دیر که استقلال خیلی فرصتی برای بازسازی نداشت. شفر حتی در قضیه رفتن بازیکنان هم می توانست نقش پررنگ تری ایفا کند. اما همچون یک هوادار ناامید تنها نشست و مویه کرد و تا مدت ها از رفتن ها گفت. چیزی که اعتماد به نفس را از بازیکنان جدید گرفت. مقایسه رویکرد او با برانکو راهگشا است. همه می دانستند که پرسپولیس پس از محرومیت از پنجره نقل و انتقالات با چه مشکلاتی روبروست. برانکو اما هیچ گاه شکوه نکرد و همیشه می گفت که مجموعه فعلی بهترین هستند. به این خاطر بود که حتی بازیکنان متوسط اش هم نمایش هایی گاه درخشان داشتند. شفر اما تا مدت ها، شاید تا همین اواخر با این واقعیت کنار نیامده بود که نفراتی جابجا شده اند و باید همین تیم را دوباره ساخت و نظمی دوباره بدان بخشید. مورد آخر اما انتخاب های این فصل شفر هستند. هرچه او با آوردن تیام خوش سلیقگی نشان داد این فصل با انتخاب نفراتی مثل گرو بدسلیقه بوده است. گرو البته به زمان نیاز دارد اما تشخیص تفاوت های بسیارش با بازیکنی مثل تیام چندان سخت نیست. هنوز معلوم نیست شفر چه نقشی در فصل نقل و انتقالات داشته است؟ آیا خریدها همه با نظر او بوده اند یا او با باشگاه تن به سازش داده است؟ هرچه هست انتخاب های این فصل هنوز آنچنان که باید خودی نشان نداده اند.
شفر مربی با تجربه ای است، زیرو بم های کار را خوب می شناسد و شاید بهتر بود بالافاصله پس از پایان نیم فصل دوم به لحاظ ذهنی خود را آماده فصل جدید می کرد. با این حال استقلال هرگاه که روی آرامش دیده، هرگاه دست از شکوه کشیده و ساختن تیم را هدف قرار داده، تیمی خوب و هراس انگیز شده است. استقلال فعلی مهره های بسیار دارد و با همین ها هم مدعی قهرمانی است. شفر هم حالا کم کم از رخوت اول فصل بیدار شده و عزمش برای ساختن تیم دوچندان شده است. زمان خوبی بود، کم کم کار داشت سخت می شد و زمزمه هایی هم درباره رفتنش برخاسته بود.