رضا شریعتی، روزنامهنگار: امید صباغنو شاعر جوان کشورمان، متولد ۲۷ آبان سال ۱۳۵۸ در تبریز است که در رشته فنی تحصیل کرده و قرار بوده تا مهندس کامپیوتر سختافزار باشد اما سر از دنیای شعر در آورده است تا جاییکه برخی شعرهایش تیتراژ برنامههای صدا و سیما میشوند. بیتی از صباغنو در فضای مجازی منتشر […]
رضا شریعتی، روزنامهنگار:
امید صباغنو شاعر جوان کشورمان، متولد ۲۷ آبان سال ۱۳۵۸ در تبریز است که در رشته فنی تحصیل کرده و قرار بوده تا مهندس کامپیوتر سختافزار باشد اما سر از دنیای شعر در آورده است تا جاییکه برخی شعرهایش تیتراژ برنامههای صدا و سیما میشوند. بیتی از صباغنو در فضای مجازی منتشر شده که در خصوص ورودش به دنیای شعر گفته است « ناخواسته شاعر شدهام دست خودم نيست/ در پشت درِ بسته احساس اسيرم». او کتابهای متعددی نظیر «سیب هوس، تنها، تا آمدن تو عشق بازی تعطیل، تاریخ بی حضور تو یعنی دروغ محض، مهرابان، جنگ میان ما دو نفر کشته می دهد و …» به چاپ رسانده است. به بهانه همکاری این شاعر جوان کشورمان با حجت اشرف زاده با او هم کلام میشویم.
صباغنو در گفتوگو با جمله با اشاره به علاقهاش به اشعار شاعرانی نظیر شهریار، منزوی و سعدی میگوید: بالغ بر بیست سال است که در دنیای شعر حضور دارم و سعی کردهام در تمام این سالها از نقطه نظرات اساتید استفاده کنم چون شعر و ادبیات اقیانوسی بیانتهاست و هر روز باید در آن آموخت.
از این شاعر جوان کشورمان در خصوص اولین فردی که شعرهایش را میشنود میپرسیم، او میگوید: « مخاطب خاصی مد نظرم نیست اما وقتی شعری میگویم حتما چندبار تصحیح را روی آن انجام میدهم و برای اساتید مختلف حوزه شعر و دوستان نزدیک شاعرم میخوانم تا نقدش کنند»
صباغنو البته در مورد فضای مجازی هم معتقد است که تاریخ در خصوص ظهور افرادی که فکر میکنند با جذب فالور و به به و چه چهها شاعر شدهاند قضاوت میکند البته منکر اثرات مثبت این فضا هم نیست.
این شاعر جوان کشورمان اما به طور کلی معتقد است که مخاطب در فضای مجازی شعرها را میخواند و فکر میکند که نیاز به تهیه کتاب ندارد، اما در داستان باید کتاب را تهیه کند، آن را بخواند تا ببیند که آخر داستان به چه شکل تمام میشود.
نویسنده کتاب سیب هوس میگوید: شعر جوان امروز دستخوش آسیبهاست اما راه خودش را پیدا خواهد کرد. او معتقد است که نگاه فرد به عشق در دوره جوانی، میانسالی و پیری متفاوت است و به تدریج در زمانهای مختلف شاعر تکامل پیدا خواهد کرد و ادامه میدهد بیعشق احساس در الهه ی نـــاز ِ بنان نبـود
صباغنو این را هم میگوید که به برخی شعرهای شاعران دهه هفتادی و نسل جدید حسودیش میشود.
از صباغنو در خصوص مخالفتهای احتمالی خانوادهاش در رابطه با ورودش به شعر در گذشته میپرسیم، او میگوید:« خانواده من هم مانند بسیاری فکر میکردند شعر آب و نان نمیشود، برای همین در رشته فنی درس خواندم اما چند سال است که به مسیر ادبیات برگشتم و از وضع موجود راضی هستم»
این شاعر جوان کشورمان در عین حال معتقد است که شعر مقدس است، شاعر باید حد و حریم شعر را حفظ کند و نباید به آن نگاه تجاری داشته باشد.
صباغنو البته توصیهای هم به شاعران جوان برای مطالعهی مستمر و بهره بردن از نقد دارد و میگوید: اگر شعرمان را بینقص بدانیم پیشرفتی حاصل نخواهیم کرد.
این شاعر و ترانهسرا در خصوص همکاریش با خوانندگان میگوید: یک ترانه برای تیتراژ برنامه «آب و آتش» که کاری از شبکه نسیم است و خوانندگی کار به عهده علی اعتماد است آماده کردهام و ترانهی برنامه حالاخورشید هم که با صدای حجت اشرف زاده پخش شده با همکاری من و محمد محتشمی شکل گرفته است.
صباغنو همچنین از همکاری دیگرش با حجت اشرف زاده در تیتراژ برنامه شبی با عبدی سخن میگوید و ادامه میدهد: در حال حاضر با خواننده هایی مثل «حجت اشرف زاده» و «امیر عظیمی» و چند تن از هنرمندان دیگر همکاری میکنم چون روحیاتم با این افراد سازگارتر است.
او میگوید: در آلبوم جدید حجت اشرف زاده که هنوز منتشر نشده است نیز چند ترانه دارم که زمان انتشار آن مشخص نیست اما تک آهنگهای «امیر عظیمی» به زودی منتشر میشود.
صباغنو میافزاید: ترجیحش بیشتر گرایش به سمت غزل و ترانه است تا شعر سپید و نو و ترجیح میدهد در بخش ترانه مصداقی از شعر سعدی که گفته رهرو آن نيست كه گه تند و گهي خسته رود، رهرو آنست كه آهسته و پيوسته رود باشد.
این شاعر و ترانه سرا معتقد است که برای حضور در این وادی افراد باید با قواعد کار و صنایع ادبی حداقل آشنایی را داشته باشند، البته یک سری از افراد استعداد این را دارند که در دو حوزه فعالیت داشته باشند و حضورشان هم در زمینههای مختلف منافاتی با همدیگر ندارد.
وی ادامه میدهد که برای ورود بهتر به عرصه ترانهشاید بهتر باشد که در مرحله اول از خودمان شروع کنیم. سعی کنیم در هنری که داریم و پیش از این موفقتر عمل کردهایم در همان حوزه ادامه بدهیم و سراغ هنرهایی نرویم که هنر و کار اصلی خودمان را هم زیر سؤال ببرد.
صباغنو در خصوص فراز و فرود شعرهایش در آستانه چهل سالگی میگوید: « احساس میکنم با افزایش سن باتجربهتر شدهام البته این تغییر را باید مخاطب متوجه شود و بگوید که آیا شعر پختهتر شده است یا شاعر همان مسیر گذشته را رفته و تغییری احساس نمیشود.»
شاعر کتاب تاریخ بی حضور تو یعنی دروغ محض در خصوص علت استقبال مخاطبان از شعرها و ترانههایش میگوید «من سعی کردم همان غزل کلاسیک خودمان را با نگاهی که خودم حس میکردم، نه تقلید از شاعران دیگر که در گذشته و یا حال داشتیم، داشته باشم. سعی کردم حرف خودم را در قالب کلاسیک خودم بریزم و با زبان امروز پیش بروم و از دید خودم یکی از نقاط قوتم این است که با زبان عامیانه و کوچهبازاری با مردم حرف بزنم و به این شکل در دل مردم باشم. »
جمله اشعار صباغنو را بررسی میکند؛
تاریخ بیحضور تو یعنی
دروغ محض!
در دنیایی که به لطف فضای مجازی شاهد «شاعر پنداری» عدهای هستیم و گرانی قیمت کتاب افراد را از مطالعه دور کرده است، امید صباغنو از معدود شاعرانی است که توانسته مخاطب را پای یار مهربان بنشاند، چرا که او در مرز چهل سالگی به پختگی رسیده است، مخاطبان باهوشش را میشناسد و به همین دلیل سالهاست با نگاهی نو شعر میسراید چه در دهه هفتاد اوج جوانیش در غزل و چه در سالهای ابتدایی دهه هشتاد و در ورود به فرم، او میداند شعر جوان امروز نیاز به عبور از سنتها و ترس از قضاوتها دارد. همانطور که میگوید: «ترسی ندارم از قضاوتهای مردُم وقتی حسابم با کرامالکاتبین است »
صباغنو فانتزی در شعر و به کارگیری ارکان شعر را بلد است و کتابهایش نه انبوهی از نمادهای بیهدف و اغراق بلکه حاصل سالها تجربه اندوزی و ورزیدگی است.
شعرهای صباغنو نیازمند کالبدشکافی نیست چون شاعر خوب میداند که تعریف عشق در سنهای مختلف مخاطب متفاوت است و در وهله اول وظیفه او سرودن شعری فراگیر برای همه مخاطبان است. او تلاش کرده دنیایی جدید برای مخاطبان شعرهایش خلق کند و آنها را در خود فرو برد و در این امر موفق هم بوده است.
صباغنو ذهن مخاطب را درگیر مفاهیم خسته کننده و تکراری در شعرها که نیازمند کشف باشد، نمیکند و هوشمندانه آشناییزدایی میکند. او میداند شعری که رنگ شعار و سیاستزدگی به خودش بگیرد خود به خود تاریخ مصرف پیدا میکند و در واقع سیاست آزادی را از هنر میگیرد.
او میداند حتی اگر قرار است
پیام اخلاقی، عاطفی یا اجتماعی بدهد باید هوشمندانه درون شعر جایگذاری شود و نه با انتزاع و ابداع بیسرانجام و فرجام.
اگر اغراق نکنیم برخی ابیات امید صباغنو فراتر از یک بیت سادهاند و شاید حرف دل چند نسل بعد هم باشند.
آنجا که میگوید:
«چیز عجیبی نیست؛ حرفم را به هرکس میزنم
تنها که باشی دشمنت هم با تو محرَم میشود»
یا آنجا که می سراید:
«خیالی نیست، دیگر دردهایم را نمیگویم
به روی دردهای کهنه ام تشدید بگذارید»
در زیر یکی از اشعار منتخب صباغنو را میخوانید:
بیعشق هیچ فلسفهای در جهان نبود
احساس در “الهه ی نـــاز ِ بنان” نبـود
بی شک اگر که خلق نمی شد “گناهِ عشق”
دیگر خدا بـه فکـر ِ “شبِ امتحان” نبود
بنشین رفیق! تا که کمی درد دل کنیم
اندازهی تو هیـچ کسی مهربان نبود
اینجا تمــــام ِ حنـــجرههـا لاف میزنند
هرگز کسی هر آنچه که می گفت،آن نبود!
لیلا فقط به خاطر ِ مجنون ستاره شد
زیرا شنیده ایـم چنین و چنان نبود
حتی پرنده از بغل ِ ما نمیگذشت
اغراق ِ شاعرانه اگـر بارِمان نبود
گشتم، نبود، نیست… تو هم بیشتر نگرد!
غیر از خودت که با غزلـم همزبان نبود
دیشب دوباره -از تو چه پنهان- دلم گرفت
با اینکه پای هیــچ زنـــــی در میان نبود!