هومن حکیمی دبیر گروه فرهنگی همانطور که احتمالا نمیدانید، در فرانسه، یک مشت بچه سوسول در اعتراض به احتمال بالارفتن مقدار ناچیزی قیمت مالیات بر حاملهای انرژی با پوشیدن جلیقههای زرد (که عجیب من را به یاد رنگ تبلیغاتی یکی از نامزدهای انتخابات دوره قبلی شوراهای یکی از شهرهای شمالی کشورمان میاندازد!) شروع کردهاند به […]
هومن حکیمی
دبیر گروه فرهنگی
همانطور که احتمالا نمیدانید، در فرانسه، یک مشت بچه سوسول در اعتراض به احتمال بالارفتن مقدار ناچیزی قیمت مالیات بر حاملهای انرژی با پوشیدن جلیقههای زرد (که عجیب من را به یاد رنگ تبلیغاتی یکی از نامزدهای انتخابات دوره قبلی شوراهای یکی از شهرهای شمالی کشورمان میاندازد!) شروع کردهاند به اعتراض و جنجال خیابانی و «توپ، تانک، فشفشه، این توپ باید گل بشه»! و اینها که خب خیلی کار بدی است و مردم باید بدانند که وقتی دولت یک تصمیمی میگیرد و قیمت بعضی چیزها را یکدفعه ۴۸۵ برابر میکند ولی مثلا حقوق کارمندان، فقط ۲صدم درصد بالا میرود و ملت، یکهو، به قسمت تحتانی زیر خط فقر مهاجرت مینمایند و دهانشان آسفالت میگردد، حتما خیریتی در این کار دولت نهفته است و دلیلی برای اعتراض وجود ندارد!
تازه این مردم سوسول فرانسه بهتر است یک تک پا تشریف بیاورند به کشورهای دیگری (که من البته الآن به دلایلی از آوردن اسمشان معذورم، چون مأمورم!) تا ببینند و عبرت بگیرند، بلکه آدم بشوند و بروند بِکپَند توی خانههاشان و اینقدر برای دولتشان دردسر الکی درست نکنند و هزینه نیافرینند!
داشتم اینها را برایتان مینوشتم که ناگهان متوجه شدم رییس جمهور اسبق ما؛ جناب آقای دکتر احمدینژاد، توییتی را درباره اغتشاشات اخیر فرانسه نسبت به «امانوئل ماکرون» نمودند؛ یعنی ایشان را توییت نمودند یا توییت کردند، (هنوز فرهنگستان ادب فارسی، فعل متقنی را برای «توییت» نیافتهاند!) که بار دیگر نشان داد، برخی مسئولان ما چقدر همیشه در صحنه حضور دارند و سریع واکنش نشان میدهند!
به گزارش خبرگزاری «بهار دات کام» از پاریس، خیابان شانزهلیزه، کوچه گلایل۶، نه، بعد از میدونچه اول، قبل از گلایل۸، اون کوچه باریکه که تهش میخوره به فلافلی «عبده»، قبل برج ایفل، پس از انتشار توییت هشدارانه و هوشمندانه احمدینژاد، موجی از شعف و غرور، ملت فرانسه را دربرگرفت و بغل کرد، طوری که ول هم نمیکند و همینجوری آنها را بغل کرده است!
حالا ما در این مقال کوتاه سعی میکنیم از نکات مستتر در پیام دکتر احمدینژاد به رییسجمهور بدبخت فرانسه رمزگشایی کنیم چون احتمالا بسیار کاربردی هستند و همانطور که قبلا به درد «باراک اوباما» و «ترامپ» و مرحوم «چاوز» و علیالخصوص مادر ایشان خوردهاند، به درد مسئولان مختلف خارجی و داخلی دیگر هم خواهند خورد!
{محمود احمدینژاد، رییس جمهوری سابق ایران در ابتدای توییتش از رئیس جمهوری فرانسه خواست تا به خواستههای معترضان این کشور «گوش» دهد}، که ناموسا نکته مهمیست چون آدم با گوش دادن به حرفهای دیگران به آنها احترام میگذارد و دیگر در نظرش، معترضان، خس و خاشاک محسوب نمیشوند! حالا مهم نیست که شما برایشان کاری انجام نخواهید داد ولی بالاخره گوش که باید بدهید که! ای بابا…!
{آقای احمدینژاد در این توییت به رییسجمهوری فرانسه گفت که هدف هر دولتی «تحقق خواستههای شهروندانش است» و معترضان فرانسه نیز «از همین شهروندان» هستند}، که خداوکیلی اینقدر جمله زیبا و حکیمانه و عمیقی است که من اگر جای رییس جمهور فرانسه بودم، سریعا دستور میدادم که آن را با خط نستعلیق فرانسوی، درشت بنویسند و قاب طلا بگیرند و بالای سر تمام مسئولان فرانسوی در تمام ادارات کل و نهادها و دستگاهها به دیوار بچسبانند! شما فکر کن، ایشان گفته که معترضان از همین شهروندان هستند و درست است که دقیقا قید نشده که «همین» یعنی کیها ولی خب میشود یک حدسهایی زد!
{وی سپس از آقای ماکرون خواست تا به درخواست معترضان «گوش» دهد و آنها را در «بهترین حالت ممکن» محقق کند} که این را دوباره تاکید کردند چون بخش مهم این توییت است و حتما در امتحان از آن سوال میآید! اگر دقت کنید میبینید که دکتر احمدینژاد تاکید کردند به رییسجمهور فرانسه که «در بهترین حالت ممکن» خواستههای معترضان را محقق کند. این یعنی، ایشان دست رییسجمهور فرانسه را باز گذاشته و وی را محدود نکرده و انتخاب بهترین حالت را به او سپرده که نشان از روح واسع و نگاه توسعهگرایانه و عدالتمحور دکتر احمدینژاد دارد!
{رییسجمهوری سابق ایران در انتهای پیامش نوشت: «هیچ قدرتی، توانایی ایستادن در مقابل مردم را ندارد»}، که به نظر شخص من، جمله خیلی درستی نیست اما خب ایشان قطعا چند تا پیراهن بیشتر از بنده پاره کرده و چند نفر را بیشتر از من کتک زده و کلا تجربه بیشتری در عالم سیاست دارد و حتما یک چیزی میداند که میگوید دیگر!
فقط میماند یک سوال که کمی ذهن من را دچار اذیت و آزار نموده که البته شاید طرحش در این مجال بیربط به نظر برسد ولی من مطرحش میکنم؛ چرا میگویند «یارو رو توی ده راه نمیدادن، سراغ خونه کدخدا رو میگرفت»؟!