محمدحسین جعفری سمیع دبیر گروه سیاسی گرچه تا انتخابات مجلس یازدهم حدود یک سال باقی مانده و از سوی دیگر تا انتخابات ۱۴۰۰ نیز ۳ سال زمان در پیش رو داریم اما عطش تصاحب صندلی های سبز رنگ مجلس و جلوس در کاخ ریاست جمهوری، عده ای را بر آن داشته تا از مدت ها […]

محمدحسین جعفری سمیع
دبیر گروه سیاسی

گرچه تا انتخابات مجلس یازدهم حدود یک سال باقی مانده و از سوی دیگر تا انتخابات ۱۴۰۰ نیز ۳ سال زمان در پیش رو داریم اما عطش تصاحب صندلی های سبز رنگ مجلس و جلوس در کاخ ریاست جمهوری، عده ای را بر آن داشته تا از مدت ها پیش برای تصاحب مجدد مجلس و دولت دست بکار شوند. این افراد گاهی با ائتلاف، گاهی با اعتراض و گاهی با رویا پردازی های کودکانه ، شوق و اشتیاق خود را برای بازگشت به قدرت نشان می دهند و از هم اکنون خود گاه در جایگاه ریاست مجلس و گاه در قامت رئیس قوه مجریه تصور می کنند.

 

ناکامی های دولت تدبیر و امید در تحقق وعده های داده شده بهانه خوبی بود برای دلواپسان و حامیان اصولگرای آنان تا با انگشت نهادن بر روی نقاط ضعف دولت، عدم توفیق دولت تدبیر و امید را به رخ ملت بکشند. دلواپسان که پیش از این همه برگ های خود را برای ملت رو کرده و دیگر حنای آنان در پیشگاه مردم رنگی نداشت، تمام امیدشان به شکست برجام و بازگشت مجدد تحریم ها بود.
برجام و سرانجام مذاکرات هسته ای مهم ترین موضوعی بود که رئیس جمهور با افتخار از آن یاد می کرد و آن را به مثابه یک پیروزی تاریخی می دانست. به همین دلیل بود که وقتی دونالد ترامپ خروج آمریکا را از برجام اعلام کرد، عده ای از خوشحالی فریاد شوق سردادند و آتش بازی به راه انداختند. دلواپسان و رقیبان شکست خورده جریان اعتدالگرایی همواره در پی آن بودند تا ببینند رئیس جمهور از چه سخن می گوید و چه وعده ای به مردم می دهد تا با تمام قدرت رئیس دولت را در تحقق دعده اش ناکام گذارند.
یک روز برجام، روز دیگر تحریم ها و یک روز هم فضای باز سیاسی. این جریان سیاسی در سلسله کارشکنی های خود حتی به شبکه های اجتماعی و پیام رسان ها نیز رحم نکرد و پس از آنکه رئیس جمهور تاکید کرد که دست ما به روی کلید فیلترینگ نمی رود، با تمام قدرتی که در اختیار داشت به جنگ تلگرام رفتند تا ثابت کنند رئیس جمهور نمی تواند به وعده اش عمل کند.
تلاش دلواپسان بی نتیجه نماند و فضای عمومی کشور به سمت و سویی رفت که آنان می خواستند. از برجام تنها پوسته ای باقی ماند و تحریم ها بار دیگر بر ملت تحمیل شدند، گرانی بر پشت میلیون ها ایرانی تازیانه نواخت و سفره هایی که قرار بود با تدبیر و امید پر برکت شوند روز به روز کوچکتر شدند و جو ناامیدی و بی اعتمادی بر کشور سایه افکند. حاکم شدن چنین شرایطی موجب شد تا امر بر اصولگراها مشتبه شود که می توانند در انتخابات آتی ۲۰ میلیون رای به دست آورند.
غلامرضا مصباحی مقدم، سخنگوی جامعه روحانیت در مصاحبه‌ای گفت: «در شرایط کنونی تنها دو جریان سیاسی در کشور وجود دارد و جریان سومی وجود ندارد که اگر مردم از دو جریان ناامید شدند به سمت جریان دیگر گرایش پیدا کنند… بافت گسترده جامعه ایران از متدینین تشکیل شده است.
اغلب این بافت گسترده نیز به سمت جریان اصولگرایی گرایش دارند. در نتیجه کلید موفقیت اصولگرایان در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری آینده حمایت از میانه‌رو‌های جریان اصولگرایی خواهد بود. در انتخابات آینده مجلس اکثریت مجلس در اختیار اصولگرایان قرار خواهد داشت. از سوی دیگر اصولگرایان تلاش خواهند کرد در انتخابات ریاست جمهوری آینده نیز با نظم و وحدت درونی بیشتری حضور پیدا کنند و بنده معتقدم رئیس‌جمهور بعدی ایران یک اصولگرا خواهد بود.» این فعال سیاسی اعتقاد دارد: «شرایط اصولگرایان در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال۹۶ خاص بود و اصولگرایان موفق شدند سازوکار مناسبی برای تصمیم گیری خود فراهم کنند.
از سوی دیگر کاندیدا‌های این جریان نیز از تصمیم جمعی تمکین کردند و درنهایت اصولگرایان موفق شدند در حدود۱۶ میلیون رأی به دست بیاورند. به همین دلیل من معتقدم رأی اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری آینده حداقل۲۰ میلیون رأی خواهد بود!»
تجربه نشان داده جریان اصولگرا همواره از روش های تکراری برای جلب نظر مردم استفاده می کند.
بر اساس آنچه که در گذشته از این جناح سیاسی مشاهده شده یکی از متداولترین روش های این جریان سیاسی «استراتژی عوامگرایانه» یا «پوپولیسمی» است. در این روش مرسوم چهره های سیاسی با شعارهای عوام پسند، و بخصوص طبقاتی، وارد کارزار انتخاباتی می‌شوند و آن را در چارچوب “عدالت اقتصادی” و مبارزه طبقاتی پیش می‌برد.
یعنی روشی که پیش از این محمود احمدی نژاد و یارانش از آن استفاده کردند. دامن زدن به رقابت طبقاتی میتواند طبقات فرودست را بسیج کند و اگر فرض شود که رای شناور و سرگردان بیش از هر چیز نگران مسائل اقتصادی و معیشتی است، این استراتژی می‌تواند راهی برای جلب آرای آنها باشد. با توجه به شرایط سخت اقتصادی که امروزه گریبان گیر میلیون ها ایرانی است، دلواپسان و حامیان اصولگرای آنان حساب ویژه ای برای جلب آرای میلیونی باز کرده اند.
یکی دیگر از روش های مرسوم اصولگرایان در جلب آرای مردم تغییر در گفتمان است. بر اساس این روش اصولگرایان با یک برنامه توسعه‌خواه وارد کارزار انتخاباتی می شوند؛ یعنی از گفتمان تندرو عوامگرایانه فاصله گرفته و در عوض گفتمانی میانه رو ارائه می دهند. این همان روشی است که در ماه های اخیر از برخی چهره های اصولگرا مشاهده شده است. افرادی که تا چندی پیش نسبت به آرایش بانوانی که در سازمان تحت امر آنان مشغول کار بودند واکنش شدید نشان می داند و حتی گاهی این بانوان را از کار برکنار می کردند، ناگهان ژست روشنفکری و اعتدالگرایی به خود گرفته و از حقوق زنان و دختران کشور دفاع می کنند.
این فراد به امید آنکه مردم سیاست های گذشته آنان را فراموش کرده باشند، تلاش می کنند با چهره ای جدید به عرصه قدرت بازگردند.
آخرین روشی که جریان اصولگرایی می تواند به آن دلخوش باشد این است که با صف کشیدن پشت یکی از چهره های معتدل و خوش نام جناح خود و ایجاد یک ائتلاف قوی پا به عرصه رقابت گذارند. هرچند تجربه ائتلاف نیم بند اصولگرایان در سال ۹۶ ثابت کرده که این جریان سیاسی در موضوع ائتلاف با یک چالش جدی روبه رو است.
در نهایت جریان اصولگرایی و جریان دلواپسان عزم خود را جزم کرده تا به هر طریق ممکن ، بار دیگر به چرخه قدرت بازگردد.
البته نمی توان این موضوع را انکار کرد که این جریان سیاسی همواره در قدرت بوده و هست. اما آنچه که برخی چهره های شناخته شده این جریان سیاسی پیگیری می کنند، حضور رسمی و علنی در مراکز تصمیم گیری کشور است.
در این میان جریان اصلاحات اگرچه سرخورده از ناکامی های دولت است، اما باید قبل از آنکه میدان را به جریان های تمامیت خواه و انحصار طلب واگذار کند، تدبیری اندیشیده و تکلیف خود را با ملت روشن سازد. تقویت جریان اصلاحات با بدنه جامعه مهم ترین موضوعی است که اگر تصمیم سازان اصلاح طلب فراموش کنند بار دیگر پوپولیسم ها تصمیم گیرنده کشور خواهند شد.