«جمله»: اعتماد به نفس که امروزه تحت عنوان خودکارآمدی از آن یاد می‌شود، باور به توانمند بودن و عزت نفس باور به ارزشمند بودن است. این دو مفهوم گاهی یکسان در نظر گرفته می شوند ولی برخی از روانشناسان بین این دو مفهوم تفاوت قائل هستند. عزت نفس امری کلی و مرتبط با تمام وجود […]

«جمله»: اعتماد به نفس که امروزه تحت عنوان خودکارآمدی از آن یاد می‌شود، باور به توانمند بودن و عزت نفس باور به ارزشمند بودن است. این دو مفهوم گاهی یکسان در نظر گرفته می شوند ولی برخی از روانشناسان بین این دو مفهوم تفاوت قائل هستند. عزت نفس امری کلی و مرتبط با تمام وجود و شخصیت انسان می باشد ولی اعتماد به نفس امری جزئی و رفتاری است. به عبارت بهتر در بعضی از حوزه‌های رفتاری یا استعدادی نشان داده می‌شود. همچنین عزت نفس دلیل و برهان خاصی نمی خواهد اما برای اعتماد به نفس در یک زمینه ما نیازمند شواهد و برهان خاصی می باشیم.
به گفته روانشناسان بسیاری مواقع افراد، با تلقین کردن به خود فکر می کنند، در زمینه ای توانا هستند. در صورتی که هیچ گونه توانایی نداشته اند. اعتماد به نفس باور خیالیه ناتوانایی ها نیست بلکه یقین و باور به استعدادها و توانایی هایی است که در وجودمان قرار دارد. بنابراین یکی از تفاوت های کلیدی اعتماد به نفس و عزت نفس آن است که عزت نفس کاذب یا خیالی نداریم اما اعتماد به نفس خیالی و کاذب در افراد زیادی وجود دارد. در مجموع می توان گفت عزت نفس محور و زیربنای شخصیت و وجود انسان است و اعتماد به نفس ستون هایی است که بر روی این زیربنا قرار گرفته است.

راه های ابراز اعتماد به نفس
یکی از راه‌های ابراز اعتمادبه‌نفس، جملاتی است که به‌صورت شفاهی بیان می‌شوند. زمانی که ما چیزی را قضاوت می‌کنیم، اطمینان خود را از پیش‌بینی‌های احتمالی، با عبارات و ارقام خاصی نشان می‌دهیم (مثلاً من ۹۰ درصد مطمئن هستم)، یا عملکرد خودمان را نسبت به دیگران می‌سنجیم (من در زمره‌ ۱۰ درصد افراد برتر قرار دارم). بسیاری از تحقیقاتی که در مورد اعتمادبه‌نفس بیش‌ازحد صورت می‌گیرند، به ابراز شفاهی اطمینان افراد می‌نگرند. زیرا این عبارات را می‌توان به‌وضوح با کارایی یا خروجی‌های واقعی افراد مقایسه کرد.
اما عبارات شفاهی، تنها راه ابراز اعتمادبه‌نفس نیستند. اغلب مردم، اطمینانی را که به شخص خود دارند، از راه‌های غیرکلامی، مانند زبان بدن و تن صدا نیز نشان می‌دهند. به‌عنوان‌ مثال، افراد با اعتمادبه‌نفس، متمایل‌اند رفتار مسلطی داشته باشند؛ آن‌ها بلند، غرا و سریع صحبت می‌کنند و معمولاً مکالمات را با بیان عقیده‌ شخصی خود آغاز می‌کنند. به‌علاوه، سر خود را برای تأکید گفته‌هایشان تکان می‌دهند و به‌طورکلی، حضور وسیع‌تری در اتاق دارند. آن‌ها قدرتمند و متفاوت با سایرین به نظر می‌رسند. بااین‌حال این روش‌های ابراز غیرشفاهی اعتمادبه‌نفس، همیشه به‌درستی درک نمی‌شود؛ زیرا مسائلی مانند فرهنگ و مضمون می‌توانند رفتار انسان‌ها را تحت مفاهیم مختلفی تعبیر کنند.
هر دو کانال ارتباطی اعتمادبه‌نفس (کلامی و غیرکلامی)، تا حد بسیار زیادی در جلب‌توجه مثبت مردم و نفوذ در آن‌ها تأثیرگذارند. طبق یک فرضیه (پیش‌فرض فرضیه کالیبراسیون)، ما عموماً تصور می‌کنیم که مردم، از سطح اعتمادبه‌نفس خود آگاهی دارند. همچنین، فرض را بر این می‌گذاریم که آن‌ها، اعتمادبه‌نفس خود را صادقانه ابراز می‌کنند (این موضوع، یکی از سوگیری‌های متداول نسبت به واقعیت است)؛ مگر اینکه برخی شرایط خاص، خلاف این موضوع را نشان دهد. به همین علت وقتی‌ که با اعتمادبه‌نفس دیگران روبرو می‌شویم، متمایلیم که آن را قانع‌کننده و قابل توجیه بدانیم.
اما گاهی اوقات، ما اطلاعات دیگری به‌دست می‌آوریم که حاکی از اعتمادبه‌نفس بیش‌ازحد بالا و غیرواقعی فرد مخاطب است. در این شرایط، ما پیش‌فرض اولیه‌ خود را تغییر می‌دهیم و دومین فرض یا گمان خود را باور می‌کنیم: شاید فرد مخاطب، بیش‌ازحد مطمئن صحبت کرده یا زبان بدن او اطمینانی را نشان داده است که واقعیت ندارد. در این شرایط، نتایج تحقیقاتی که در مورد پیامدهای اعتمادبه‌نفس کاذب صورت گرفته‌اند، کمی پیچیده‌تر می‌شوند.
چرا برخی از مردم، به خاطر اعتمادبه‌نفس بیش‌ازحد خود هزینه می‌دهند و برخی دیگر نه؟ به یاد داشته باشید که وقتی مردم، اعتمادبه‌نفس بیش‌ازحد بالای خود را در مورد دانش و توانایی‌های فردی، به‌صورت غیرکلامی بیان می‌کنند، پاسخگو نگه‌داشتن آن‌ها، کار سخت‌تری است. بسیار مهم است که نشانه‌های رفتاری آن‌ها را تشخیص بدهیم، نظیر بلند حرف زدن یا بالا و عقب نگه‌داشتن سر، یا تلاش برای مسلط شدن بر مکالمات. به‌این‌ترتیب می‌توانیم از نفوذ و تأثیر افرادی که از اعتمادبه‌نفس کاذب برخوردارند، اجتناب کنیم. به‌علاوه می‌توانیم با پرسیدن سؤالات خاص، اعتمادبه‌نفس همکارانمان را ارزیابی کرده و صحت ادعای آن‌ها را در طول زمان بسنجیم.