پژوهشگر اقتصاد سیاسی می گوید : نظام حقوقی رژیم گذشته از بستر لازم برای اصلاحات برخوردار بود اما محمدرضا تن به اصلاحات نداد و این امر باعث شد تا قدرت را از دست بدهد. به گزارش ایرنا، دیروز سه شنبه علی دینی ترکمانی در نشست چهل سال بعد از انقلاب که در دانشکده علوم اجتماعی […]

پژوهشگر اقتصاد سیاسی می گوید : نظام حقوقی رژیم گذشته از بستر لازم برای اصلاحات برخوردار بود اما محمدرضا تن به اصلاحات نداد و این امر باعث شد تا قدرت را از دست بدهد.
به گزارش ایرنا، دیروز سه شنبه علی دینی ترکمانی در نشست چهل سال بعد از انقلاب که در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد، گفت: مشکلی که در جوامع سوم وجود دارد این است که رژیم های سیاسی واقعیت های جامعه را دیر متوجه می شوند. به عنوان مثال اگر شاه به جای سال۵۷ زودتر صدای انقلاب مردم ایران را می شنید می توانست عملکرد نادرست خود را اصلاح کند.
این پژوهشگر اقتصاد سیاسی ادامه داد: اگر شاه به جای اینکه بختیار را در سال ۵۷ به نخست وزیری انتخاب کند پنج سال زودتر او را دراین جایگاه قرار می داد و تلاش می کرد اصلاحات مورد نظر مردم را انجام بدهد با سقوط مواجه نمی شد
وی گفت: وقتی مطالبات مردم توسط حاکمیت ها شنیده نشود مردم به سمت تغییرها خواهند رفت و انقلاب اسلامی هم نتیجه نادیده گرفتن مطالبات مردم توسط شاه بود.
دینی ترکمانی سپس به عوامل ساختاری در تحلیل تحولات اجتماعی پرداخت و ادامه داد: عوامل ساختاری نقش مهمی در تحولات تاریخی و سیاسی دارند اما نباید به این عوامل بیش از اندازه توجه کرد چرا که توجه بیش از اندازه به عوامل ساختاری ما را به سمت جبرگرایی خواهد برد و امید به تغییر و تحولات در جامعه و رسیدن به جامعه مطلوب را از ما خواهد گرفت.
وی با بیان این نکته که چند دسته نظریات جبرگرا وجود دارد، اظهار کرد: نظریه اقتصاد مارکسی که بر کار، سرمایه ، انقلاب و طبقه کارگر تاکید می کند یکی از این نظریات جبرگرایانه است.
وی افزود: البته من معتقد هستم که انقلاب ایران ریشه های قوی اقتصادی داشت و توزیع نابرابر ثروت باعث شد طبقه ضعیف و متوسط علیه ظلم قیام کنند. به عنوان مثال ضریب جینی در سال ۱۳۵۵ پنج درصد بود که نشان دهنده توزیع ناعادلانه ثروت در جامعه بود.
وی ادامه داد: نظریه فرهنگ مدار هم یک نظریه جبرگرا است که در قالب این نظریه افرادی مثل محمود سریع القلم مطرح می کنند که جامعه ما هنوز دارای فرهنگ ایلاتی است و از دل این فرهنگ اجتماعی یک عده هم حاکم می شوند بنابراین چندان انتظار زیادی از جوامعی که این ویژگی ها را دارند ، نباید داشت.
دینی ترکمانی با بیان اینکه با این تحلیل مخالف است ، گفت: جامعه ما بسیار جلوتر از نظام سیاسی حرکت می کند و بستر هر نوع تحولی در آن آماده است.
وی گفت: سومین نظریه جبرگرا نظریه استبداد نفتی است. در این نظریه مطرح می شود که چون دولت درآمد نفتی دارد احساس نیاز به درآمدهای مالیاتی نمی کند بنابراین به جامعه هم پاسخگو نیست و به قول کاتوزیان قوانین خودش را هم رعایت نمی کند و این باعث شکل گرفتن چرخه شورش و انقلاب می شود.
این پژوهشگر اقتصاد سیاسی با رد نظریات جبرگرایانه ادامه داد: تجربه کره جنوبی و ترکیه نشان می هد که حتی اگر به لحاظ اقتصادی و فرهنگی ضعف هایی وجود داشته باشد اما اگر دولت ساختمان سازی بر سر کار بیاید می تواند جامعه را توسعه بدهند.
دینی ترکمانی در بیان دلایل وقوع انقلاب هم بیان کرد: سنت ستیزی رژیم پهلوی که در اقداماتی چون تغییر تقویم، کشف حجاب در پهلوی اول، شراب خواری تجلی پیدا می کرد و همچنین طرح بحث بازگشت به خویشتن و انقلاب های جهانی چون کوبا و الجزایر موتور محرکه انقلاب در کنار سایر عوامل شد.