پول هدف اصلی است به گزارش «جمله» آقای آزاد ارمکی درباره ویژگیهای مجموعهای که به مافیای آموزش و پرورش در ایران مشهور شده در مصاحبه با یورونیوز گفت: «این مافیا مساله اصلیاش پول است. یعنی در پی تولید ثروت است از راه به ظاهر مشروع آمادهسازی دانشآموزان برای دستیابی به فرصتهای بهتر. این گروه مافیایی، […]
پول هدف اصلی است
به گزارش «جمله» آقای آزاد ارمکی درباره ویژگیهای مجموعهای که به مافیای آموزش و پرورش در ایران مشهور شده در مصاحبه با یورونیوز گفت: «این مافیا مساله اصلیاش پول است. یعنی در پی تولید ثروت است از راه به ظاهر مشروع آمادهسازی دانشآموزان برای دستیابی به فرصتهای بهتر. این گروه مافیایی، مجموعه بزرگی از افراد است که بخش اعظم آنها آدمهای خود آموزش و پرورشند. یعنی این طور نیست که عدهای از خارج آموزش و پرورش، مثلاً مهندسان یا نظامیان کشور، این مافیا را تشکیل داده باشند. مافیای آموزش و پرورش را اکثراً همین کسانی که در حول و حول نظام آموزش و پرورش هستند، یعنی مدیران و کارمندان و معلمان، تشکیل دادهاند. ویژگی سومش این است که به وضعیت و شرایط آموزش و پرورش آگاه است و مشکلات و نابسامانیها و ضعفهای این نهاد را میشناسد چراکه تا حد زیادی برآمده از دل همین نهاد است. ویژگی چهارمش این است که نوعی ایدئولوژی را دارد تولید میکند که جان کلامش «ارتقای موقعیت اجتماعی آدمها از طریق آموزش و پرورش» است و بر همین اساس، رقابتی جدی بین دانشآموزان و خانوادههایشان ایجاد کرده است تا به اهداف مالی خودش برسد. ویژگی پنجم این مافیا، سازماندهی آن است. یعنی آدمهای این تشکیلات افراد سادهای نیستند بلکه آدمهایی بسیار هوشمند و پیچیدهاند که بر اساس یک سازماندهی دارند عمل میکنند. آدمهای این مجموعه از منابع و امکانات و فرصتهای موجود در عرصه آموزش و پرورش خبر دارند و بسیار شبیه معلمان و مدیران آموزش و پرورشاند. ضمناً از حیث مشی و منش، باید گفت که اینها اکثراً افرادی مذهبیاند که سلوک و ظاهرشان مقبول نظام سیاسی است.»
مافیای کنکور همچنان قدرتمند
این استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران درباره آنچه که به مافیای کنکور موسوم شده میگوید: «مافیای کنکور منطقاً در ذیل مافیای آموزش و پرورش قرار میگیرد. مافیای تولید مدرک هم داریم که ادامه منطقی مافیای کنکور است ولی نه در دایره مافیای آموزش و پرورش که حوزه مافیای آموزش عالی قرار دارد. بخشی از شبکه موسوم به مافیای کنکور، جزو طراحان سوالات کنکور است و این سوالات را به گونهای طراحی میکند که کتابهای کمکدرسی به فروش برسند. این افراد با استفاده از همین منابع کمکآموزشی، سوالات کنکور را طراحی میکنند و همین باعث میشود بخش زیادی از دانشآموزان این منابع کمکدرسی را بخرند. اگر موسسات کمکآموزشی فعال در ایران، در مافیای کنکور دست نداشتند، ممکن نبود که دانشآموزان دبیرستانی هر ساله کتابها و سیدیهای کمکدرسی گرانقیمت این موسسات را بخرند و بخوانند.»
پیش از این نیز فرهاد رهبر، رئیس سابق دانشگاه آزاد ، در دی ماه ۱۳۹۶ درباره گردش مالی موسساتی که در افکار عمومی جامعه ایران به مافیای کنکور موسوم شدهاند گفت: «یک لولا میان نظام پرورشی و آموزش عالی وجود دارد که ۸ هزار میلیارد تومان گردش مالی آن است. یعنی کلاسهای کنکور، برگزاری آزمون و مسائل اینچنینی دارای ۸ هزار میلیارد تومان گردش مالی است که افرادی اجازه نمیدهند کنکور حذف شود.»
معلمان مافیایی و دانشآموزان خسته
آقای آزاد ارمکی در پاسخ به این سوال که فعالیت این موسسات چه ایرادی دارد، گفت: «ایرادش این است که مهارتآموزی را از آموزش و پرورش خارج میکند و در اختیار نهادهایی قرار میدهد که مساله اصلیشان نه ارتقای سواد و فرهنگ بلکه تولید ثروت است. دوم اینکه، معلمان خوب ما را از مدارس خارج و وارد این نهادها و موسسات میکند. در نتیجه نابسامانیهای آموزش و پرورش پابرجا باقی میماند چراکه منبع درآمد اصلی نیروهای کارآمد و باکیفیتش، جایی جز آموزش و پرورش میشود. سوم اینکه، در اثر فعالیت این موسسات اقتصاد دوگانه حوزه آموزش ایجاد میشود. یعنی آموزش متناسب با نیاز بازار نخواهد بود. مثلاً اگر نیاز به پزشک در جامعه کاهش یابد، این موسسات با کتابهایشان بازاری کذایی و کاذب برای رشته پزشکی ایجاد میکنند و مانع از کاهش متقاضیان ورود به رشته پزشکی میشوند. در واقع در اثر فعالیت این موسسات، دانشآموزان بر اساس واقعیتها انتخاب رشته نمیکنند.»
فشار اقتصادی و فقدان عدالت آموزشی
این جامعهشناس ایرانی، تحمیل فشار اقتصادی و روانی بر خانوادهها را از دیگر نتایج فعالیت موسسات آموزشی مذکور میداند و میگوید: «آموزش پولی در ایران، فشار اقتصادی خودش را بر خانوادهها وارد میکند. هزینه بالای کتابها و کلاسها و سیدیهای آموزشی این موسسات هم فشار مضاعفی بر اقتصاد خانوادهها وارد میکند. علاوه بر این، فشاری روانی هم در کار است. یعنی بسیاری از خانوادهها هزینه زیادی صرف میکنند برای تامین کتابها و سیدیهای کمکآموزشی و همین طور حضور فرزندانشان در کلاسهای این موسسات، اما به نتیجه مطلوب نمیرسند. رقابت بین دانشآموزان به تقویت نهاد مدرسه منتهی نمیشود چراکه این رقابت در مدرسه صورت نمیگیرد. این رقابت به خالی شدن جیب والدین، خستگی مضاعف دانشآموزان و پر شدن جیب این موسسات منجر میشود. کار این موسسات هیچ ربطی به عدالت آموزشی ندارد. برعکس، در خدمت تولید بیعدالتی آموزشی است چراکه هزینه بالای کتابها و کلاسهای این موسسات، در توان خانوادههای محروم نیست. در این رقابت کسانی شرکت میکنند که پول کافی دارند.»
ابوالفضل جوکار، موسس انتشارات گاج، هدف این انتشارات را «توسعه عدالت آموزشی» عنوان کرده است اما منتقدان وی میگویند قیمت سرسامآور کتابها و سیدیهای آموزشی این موسسه، تناسبی با آرمان توسعه عدالت آموزشی ندارد. به گزارش سایت آفتابنیوز «معمولیترین پکیج درسی آموزشگاههای کنکور، ۵ دیویدی با قیمت ۳۰۰ هزار تومان است.»
گاج و قلمچی به کجا وصلند؟
این جامعهشناس درباره پشتوانههای حمایتی موسسات آموزشی بزرگ و مشهوری مثل «گاج» و «قلمچی» گفت: «بنیانگذاران این موسسات به مافیای پنهان اقتصادی و رقابتی در حوزه آموزش و پرورش متصلاند و در واقع این افراد بخشی از حکومت هستند و خارج از این سیستم نیستند. به همین دلیل، مدیر موسسه گاج این قدر نفوذ دارد که به سراغ مراجع میرود و از منافع نامشروع خودش دفاع میکند. این افراد در واقع بخش غیررسمی نهاد آموزش و پرورشاند. بخش غیررسمی نهاد آموزش و پرورش هم یعنی وزرای دیروز و پریروز، معاونان سابق وزرای آموزش و پرورش در دورههای گوناگون، فلان رئیس مدرسه یا فلان مدیر کل بازنشسته. در مجموع یعنی افراد متعددی که قبلاً داخل سیستم آموزش و پرورش بودند ولی الان به هر دلیلی از سیستم آموزش و پرورش خارج شدهاند و ضعفهای سیستم آموزشی کشور را هم میشناسند و بر این اساس به مافیای آموزشی یا همین بخش غیررسمی آموزش و پرورش پیوستهاند و آن را تقویت میکنند.»
کانون فرهنگی آموزش یا بنیاد علمیآموزشی قلمچی در سال ۱۳۷۰ توسط کاظم قلمچی تاسیس شده است و در حال حاضر حدود ۴۰۰ مرکز در سراسر ایران آزمونهای منظم این موسسه آموزشی غیردولتی را برگزار میکنند و خدمات کمکآموزشی آن را به دانشآموزان ارائه میدهند. انتشارات گاج یا گروه آموزشی جوکار نیز موسسهای است که در زمینه آموزش و انتشارات کتابهای کمکدرسی فعالیت میکند و در سال ۱۳۸۱ ابوالفضل جوکار تاسیس شده است. گاج تاکنون بیش از ۷۰۰ عنوان کتاب از مقطع پیشدبستانی تا دانشگاه منتشر کرده و مجموع تیراژ سالانه کتابهایش به ۱۰ میلیون نسخه میرسد. تعداد دانشآموزان ایران، مطابق اعلام رسمی محمد بطحایی وزیر آموزش و پرورش در آغاز سال تحصیلی جاری، ۱۳ میلیون و ۷۷۸ هزار نفر است.
این جامعه شناس همچنین میگوید: « خصوصیسازی در آموزش و پرورش به کلی باید ممنوع باشد چراکه عرصه فرهنگ و آموزش، عرصهای نیست که شما بر اساس منطق سرمایه بخواهید در آن فعالیت کنید. منطق سرمایه شما را سوق میدهد به سمت سودآوری بیشتر. کسب سود بیشتر هم لزوماً با بهترین روشهای آموزشی سازگاری ندارد. خصوصیسازی، کارکردی غیرمشروع در آموزش و پرورش دارد اما در ایران، مجوز خصوصیسازی در این حوزه صادر شده و در همین راستا، نیازهای کاذبی تولید میشود که مبنای یک حرامخواری فراگیر است و خود اهالی آموزش و پرورش هم در این روند مشارکت دارند.»
این استاد دانشگاه تهران درباره «مدارس فرهنگ» غلامعلی حداد عادل، رئیس سابق مجلس ، میگوید: «مدارس فرهنگ حداد عادل هم بخشی از مافیای آموزش و پرورش است. برای اینکه این مدارس هم از امکانات آموزش و پرورش در راستای منابع و مقاصد دیگری بهرهبرداری میکنند. یعنی تحصیل در این مدارس مستلزم پرداخت هزینه زیادی است و در این مدارس سعی میشود دانشآموزان به مقاصد خاصی سوق داده شوند؛ مقاصدی که مدارس معمولی آموزش و پرورش، دانشآموزان را لزوماً به سمت آنها سوق نمیدهند. این مدارس در واقع به نوعی کادرسازی میکنند برای اینکه دانشآموزان علوم انسانی، چنان باشند که باید.»
حکومت حریف گاج نمیشود
این جامعهشناس ایرانی درباره احتمال مهار فعالیت موسسه آموزشی «گاج» از سوی دستگاه های حکومتی، گفت: «نظام نمیتواند گاج را مهار کند چراکه نیروهایی که باید چنین کاری انجام دهند، اکثراً همان کسانی هستند که با گاج همکاری دارند و از آن منتفع میشوند. وزیر آموزش و پرورش طرح مساله کرده است اما اگر بخواهد گاج را از میدان به در کند، باید سیاستهای آموزش و پرورش را عوض کند. وزیر فقط در پی تغییر ابزارهای سیاستهای فعلی است؛ در حالی که همین سیاستهای منجر به پیدایش موسساتی چون گاج شدهاند. برای مهار گاج باید نظام آموزشی و نهاد «مدرسه» تقویت شود و منابع درسی را تغییر دهند. و آنها را به گونهای غنی کنند که نیازی به منابع کمکدرسی نباشد. اما چنین قدرت و ارادهای در راس نظام آموزش و پرورش کشور وجود ندارد. وزیر فقط میخواهد رقبا را حذف کند اما تا وقتی که آموزش و پرورش کشور چنین وضعی دارد، این رقبا هم به قوت خود باقیاند. وانگهی، الان یک سری از نیروهای رسمی آموزش و پرورش با گاج همکاری دارند. وزیر باید اعلام کند که کدام یک از معاونین و مدیرکلها و روسای مدارس و همین طور کدام وزرای قبلی آموزش و پرورش، هر یک به نحوی از انحاء، با گاج همکاری میکنند. چرا وزیر این کار را انجام نمیدهد؟ چون نمیتواند. در صورتی که وزیر آموزش و پرورش باید نام این کارکنان خودش را اعلام کند و در صورتی که به همکاریشان با گاج ادامه دادند، آنها را از نظام آموزش و پرورش کشور اخراج کند؛ چراکه این افراد با حضورشان در چنین موسسههایی، آب به آسیاب مافیای آموزش و مافیای کنکور در این کشور میریزند. نقش وزاری قبلی آموزش و پرورش در رشد موسساتی مثل گاج نیز باید روشن شود تا مردم بدانند چه افراد برجستهای در نظام رسمی آموزش و پرورش کشور، به شکلگیری این مافیای قدرتمند و ثروتمند و ذینفوذ کمک کردهاند. در بین مقامات سابق و فعلی کشور، آقای دانش آشتیانی در دولت اول روحانی وزیر آموزش و پرورش بود و رییس مجمتع آموزشی مفید است. آقای حداد عادل هم که مدارس فرهنگ را اختیار دارد. وقتی خود مقامات سیاسی کشور مدارسی در عرض مدارس آموزش و پرورش در اختیار دارند، دیگر نمیتوانند جلوی فعالیت موسساتی چون قلمچی و گاج را بگیرند.»