هومن حکیمی دبیر گروه فرهنگی البته من همینجا اعلام کنم که سلطان فقط، سلطان «علی آقای پروین» و تمام! بقیه فقط اداش رو در میآرن وگرنه کیه که ندونه، توی دهه ۶۰، وقتی علی آقا بین دو نیمه توی رختکن به «وحید قلیچ» مفهوم ناموس و غیرت و خانواده رو یادآوری می‌کرد، و تیر درواز‌ه‌ها […]

هومن حکیمی
دبیر گروه فرهنگی

البته من همینجا اعلام کنم که سلطان فقط، سلطان «علی آقای پروین» و تمام! بقیه فقط اداش رو در میآرن وگرنه کیه که ندونه، توی دهه ۶۰، وقتی علی آقا بین دو نیمه توی رختکن به «وحید قلیچ» مفهوم ناموس و غیرت و خانواده رو یادآوری می‌کرد، و تیر درواز‌ه‌ها از شدت ابهت سلطان، به لرزه در میومدن، حتی سلطان جنگل هم جرأت نداشت نطق بکشه! واسه همینم، سلطان قیر و سکه و شکر و سوزن اتاق عمل و کلیه و لوزالمعده و اسید سولفوریک ۹۸ درصد و… رو به رخ ما نکشین چون ما، نسل دهه پنجاهیم (البته همه‌مون نه ها، بعضیامون!) و نسلی که سلطان علی پروین رو دیده، دیگه این جوجه موجه‌ها واسش عددی نیستن و این حرف‌ها!
نمی‌دونم چرا الآن یاد اون بخش از سریال «پایتخت۴» افتادم که «نقی» میگه؛ دوره زمونه عوض شده، فامیلی خانوما شده «افشین»، فامیلی آقایون شده «فریبا»!
راستی تا یادم نرفته و بساط سلطان‌کشون به راهه، به مسئولین پیشنهاد بدم، بالاغیرتا یه سری هم به صنف سوسیس و کالباس هم بزنن و سلطانش رو بکشن از سوراخی موراخی بیرون، بلکه این کیفیت سوسیسان و کالباسان هم یک تغییری بکنه و دیگه به جای اینکه ۹۰ درصد محتویاتشون، تلفیقی از روده کوچک گربه میان‌سال و ناخن پای مرغ سه ماهه اهل اتیوپی همراه با مقادیری از پر پرواز اون میمون بنده‌خدایی که با دستان مبارک اسفندیار رحیم‌مشایی و دکتر احمدی‌نژاد به فضا فرستاده شد، باشه، کمی هم گوشت و مرغ واقعی بهشون اضافه بشه که عمر مفید ما از ۴۰ سال به ۴۲ سال برسه اقلا!
بعدشم اصلا از کجا معلوم که سلطان قیر در صنف سوسیس و کالباس و پیتزا نفوذ نکرده باشه پس لازمه که یک گروه متخصصی تشکیل بشه و اونها هم یک کارگروه تخصصی تشکیل بدن که زیر نظر وزارت بهداشت و فرهنگ و ارشاد و ورزش و جوانان به‌عنوان سه وزارت‌خانه بسیاااار مهم و حساس، کار و تلاش کنن و قیرها رو از داخل سوسیس‌ها و کالباس‌ها جدا کنند؛ همان‌طور که ماست‌ها را از قیمه‌ها!
جا داره از همینجا هم قبل از هر چیز قهرمانی استقلال در جام حذفی (با اینکه از این جام حذف شدن!) و قهرمانی پرسپولیس در آسیا رو (با اینکه دوم شدن!) به وزیر ورزش و جوانان تبریک بگم و البته عرض تسلیتی هم داشته باشم خدمت خانواده احمدی‌نژاد، مشایی، بقایی، جوانفکر و غیره، به خاطر اینکه حکم اسفندیار در دادگاه تجدید نظر هم تایید شد و اینها! و البته توصیه کنم که بالاخره زندگی دیگه، همون که داده، از آدمم می‌گیره و همون‌طور که یک زمانی اون میمون رو به زور چپوندین توی سفینه فضایی و اون مادرمرده دم پرواز هی می‌گفت که «آقایون داداشام! من اصولا از ارتفاع می‌ترسم، دوست ندارم برم فضا، حالت تهوع می‌گیرم! بذارین همین‌جا توی کره زمین به خدمت‌رسانی مشغول باشم» اما شما به خرجتان نرفت که نرفت، یک زمانی هم شما رو می‌چپونن توی سفینه و اینها! مهم اینه که در هر حالتی با هم دوست باشیم و به پدر و مادر خود احترام بگذاریم و توی پمپ‌بنزین سیگار نکشیم و با طبیعت مهربان باشیم و به جای مردان سیاست درخت و به جای زنان سیاست، گل آفتاب‌گردان بکاریم و فرهنگ‌سازی بنماییم!
در ضمن «اصغر فرهادی» هم آدمه و آدم ممکنه که در زندگیش اشتباهاتی انجام بده که از نظر خودش درسته و از نظر دیگران غلط! این بنده خدا حالا یک‌بار باعث شده که «سیمین» از «نادر» جدا بشه و بره اروپا (و البته که از سرنوشت نامبرده هم خبری در دست نیست) اما دلیل نمیشه که هر بار این کار رو بکنه که! یعنی شما نمی‌تونین که هر کی از هر کی جدا میشه و به طرفی میره که قبلا باهاشون دشمن بوده، بندازین گردن اصغر فرهادی که! (چیه؟ فکر کردین می‌خوام درباره فیلم جدید آقامون فرهادی بنویسم؟! نه داداش! اینجا جاش نیییی!)
ای بابا، نمی‌دونم چرا هر کاری می‌کنم اون نگاه آخر میمونه، وقتی داشتن، ماسک و کلاه می‌ذاشتن سرش و در سفینه رو می‌بستن، از خاطرم نمیره! بر پدر عشق و انسانیت لعنت!