محمدحسین جعفری سمیع / دبیر گروه سیاسی اشاره: پس از پایان جنگ جهانی دوم و آغاز جنگ سرد میان آمریکا و شوروی سابق، جهانی عملاً میان دو ابرقدرت تقسیم شد. در این میان حتی کشورهایی که مدعی بی طرفی در جنگ سرد بودند، به نوعی تحت تسلط یکی از این دو ابرقدرت قرار داشتند. درست […]

محمدحسین جعفری سمیع / دبیر گروه سیاسی
اشاره: پس از پایان جنگ جهانی دوم و آغاز جنگ سرد میان آمریکا و شوروی سابق، جهانی عملاً میان دو ابرقدرت تقسیم شد. در این میان حتی کشورهایی که مدعی بی طرفی در جنگ سرد بودند، به نوعی تحت تسلط یکی از این دو ابرقدرت قرار داشتند. درست در زمانی که غرب در تلاش بود با تجهیز رژیم صهیونیستی در خاور میانه، پایگاهی قدرتمندی برای خود در این منطقه ایجاد کند، افسران سازمان اطلاعاتی شوروی (کا گ ب) مشغول برنامه ریزی روی کودتاهای شبه انقلابی در این منطقه بودند تا دامنه نفوذ خود را تا شمال آفریقا گسترش دهند.

 

اتحاد جماهیر شوروی، گرچه توانسته بود بخش های زیادی از اروپای شرقی را تحت سیطره خود درآورد اما نسخه ای که برای این منطقه بکار برده بود نمی توانست در خاورمیانه و شمال افریقا کارایی داشته باشد. در کشورهای اسلامی به دلیل برخی اعتقادات مذهبی و تبلیغات ضد مارکسیستی، مردم روی خوشی به روس ها نشان نمی داند. به همین دلیل رهبران شوروی برای نفوذ در این کشورهای اسلامی به افسران سازمان اطلاعاتی خود یعنی (کا گ ب) متوسل شدند. افسران اطلاعاتی شوروی با حمایت از کودتای افسران جوان در خاورمیانه باعث شدند ابتدا عناصر وابسته به شوروی قدرت را در دست گرفته و سپس با کمک این رهبران نوظهور پایگاه هایی را برای آموزش چریک های وابسته به خود تاسیس کنند. همچنین سازمان اطلاعاتی شوروی سابق نقش بسزایی در تجهیز نظامی و تسلیحاتی نیروهای شبه نظامی تازه به قدرت رسیده در مناطق مختلف جهان ایفا کرد. در سال‌های اخیر، دامنه نفوذ روسیه در کشورهای آسیای میانه و قفقاز، گرچه نسبت به دوره اتحاد شوروی محدودتر شده، اما نسبت به دهه ابتدایی بعد از فروپاشی شوروی بیشتر شده‌است. تشکیل سازمان همکاری‌های شانگهای یکی از نتایج استراتژی جدید روسیه است.

پوتین افسر مکار( کا گ ب)
پوتین پس از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه لنینگراد از طرف کا.گ. ب دعوت به همکاری شد و بین سال‌های ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۰ از سوی این سازمان در آلمان خدمت کرد، وی از سال ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۹ پست‌های مختلفی را از مشاور رئیس دانشگاه دولتی لنینگراد تا دبیرکلی شورای امنیت ملی روسیه را تجربه کرد و سرانجام در اوت ۱۹۹۹ به مقام نخست‌وزیری روسیه رسید، در دسامبر همان سال و در پی استعفای بوریس یلتسین به عنوان رئیس‌جمهوری موقت روسیه برگزیده شد و در مارس ۲۰۰۰ طی انتخابات ریاست جمهوری، رئیس‌جمهور روسیه شد و تا به امروز مرد قدرتمند روسیه محسوب می شود. او نشان داده برای احیای قدرت از دست رفته اتحاد جماهیر شوروی حاضر است دست به هر اقدامی بزند. در سال ۲۰۱۱ که کشورهای عربی درگیر بحران بهار عربی شدند، روسیه نیز با کمی تاخیر تلاش کرد نقشی در مناسبات جدید این منطقه ایفا کرده تا به این وسیله از نفوذ بیش از حد غرب در خاورمیانه جلوگیری کرده باشد.

بازی روسیه در زمین سوریه
با بحرانی شدن سوریه این موقعیت فراهم شد تا روسیه با حضور نظامی خود، به یکی از بازیگران اصلی در منازعات خاورمیانه تبدیل شود. اینجا بود که ایران برای دومین بار در طول تاریخ می بایست نقش پل پیروزی را برای روسیه ایفا کند. پس از دخالت روسیه در جنگ داخلی سوریه در حمایت از اسد، کارزار جنگ این کشور به سرعت تغییر کرد. اما واقعا چه چیزی رئیس‏‌جمهور روسیه را ترغیب به دخالت در سوریه کرد؟
به اعتقاد کارشناسان، روس‌ها منافع قابل توجه اقتصادی و نظامی در سوریه دارند. برای مثال، پایگاه دریایی روسیه در شهر بندری طرطوس در سواحل مدیترانه قرار دارد و مسکو علاقمند به حفظ آن است. پوتین پس از دخالت در سوریه این پیام را به جهان فرستاد که روسیه هنوز یک قدرت به حساب می‌آید. رهبری امریکا در جنگ با عراق و نیز از میان بردن حکومت معمر قذافی در سال ۲۰۱۱ با کمک ائتلاف بین‌‏المللی، مسکو را از ایفای نقش کلیدی محروم کرد. سوریه برای مسکو کلید اصلی نفوذ استراتژیک در خاورمیانه است و کرملین علاقمند به رها کردن این کشور نیست.

روابط مسکو و تهران در منطقه جنگی
نتیجه دیگر ورود روسیه به بحران سوریه، نزدیکی روابط مسکو با تهران است. روابطی که برخی از آن به عنوان یک اتحاد و ائتلاف استراتژیک یاد می کنند. به رغم این خوش‌بینی‌ها ، عملکرد روسیه نشان می‌دهد که این کشور نه تنها متحد استراتژیک جمهوری اسلامی نیست که از نگاه تاکتیکی در برهه‌های زمانی مختلف از کارت ایران برای پیشبرد منافع ملی و استراتژیک خود استفاده کرده است. نمونه‌های این وانهادن و خالی کردن پشت جمهوری اسلامی عبارتند از توافق اَل گور (معاون رئیس‌جمهور آمریکا در دوران بیل کلینتون) و ویکتور چرنومِردین (نخست‌وزیر وقت روسیه) بر سر قطع فروش تسلیحات روسی به جمهوری اسلامی، تأخیر طولانی و عامدانه روسیه در تکمیل پروژه نیروگاه بوشهر، تقسیم شمال دریای خزر با آذربایجان و قزاقستان، تعلل در واگذاری سامانه پدافند هوایی اس-۳۰۰ ایران؛ و صحه گذاشتن به همه قطعنامه‌های شورای امنیت علیه جمهوری اسلامی در ارتباط با برنامه هسته‌ای آن به رغم حمایت‌های ظاهری از تهران.
داوود هرمیداس باوند، دیپلمات سابق و کارشناس مسائل بین الملل در خصوص روابط ایران و روسیه و نقش این دو کشور در مساله سوریه می گوید: « باید توجه داشت با اینکه آمریکا دارد سوریه را ترک می کند حرف نهایی را درباره این کشور، آمریکا و روسیه و تا حدودی ترکیه خواهند زد و ایران به حاشیه رانده خواهد شد چون اسرائیل شدیداً با حضور ایران در این منطقه مخالف است و آمریکا هم در جهت تامین منافع اسرائیل در چنین مسیری قرار دارد. روسیه هم رابطه خاصی با اسرائیل دارد تا جایی که اسرائیل، حملات به پایگاه‌های ایرانی در سوریه را به روسیه اطلاع می دهد ولی روسیه به ایران اطلاع نمی دهد.»
هرمیداس باوند می‌افزاید: «روسیه تا کنون از ایران استفاده ابزاری کرده و به هیچ وجه مایل نبوده و نیست که ایران، قدرت هسته‌ای شود. قبلا هم به قطعنامه های تحریمی علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل رای داده و در شورای حکام آژانس بین‌المللی هم هیچ گاه کنار ایران نایستاد. موضع ترکیه هم در قبال ایران و سوریه، خیلی از اسرائیل دور نیست. منتهی اسرائیل با گستاخی مطرح می کند ترکیه به شکل دیگری. ترکیه به هیچ وجه مایل نیست ایران در سوریه و به طور کلی در منطقه حضور آنچنانی داشته باشد.»
استاد حقوق و روابط بین الملل دانشگاه تهران، ایران را کشوری تنها در منطقه می داند و می گوید: «حتی پاکستان هم خیلی علاقه ای ندارد ایران قدرت بگیرد و رابطه نزدیک مالی با عربستان دارد و اگر بخواهیم ارزیابی بکنیم در حقیقت ایران در منطقه تنهاست.»
هرچند اکنون برداشت برخی سیاسیون به خصوص جریان های اصولگرا اعتقاد دارند روابط روسیه با ایران، روابطی بسیار گرم است، اما واقعیت‌های تاریخی در مورد روابط مسکو و تهران، نشان‌دهنده رابطه‌ای پیچیده همراه با فراز و فرود بسیار و وابسته به عوامل و ﻣﺆلفه‌های گوناگون دوجانبه، منطقه‌ای و بین‌المللی است. این رابطه میراث‌دار رخدادهای دشمنی‌آلود ایران و روسیه از اوایل قرن ۱۹ است که همچنان سایه تردید و بدبینی آن بر این رابطه گسترده مانده است. تصرف خاک ایران توسط امپراتوری روسیه در اوایل قرن ۱۹، مداخله ویرانگر روسیه تزاری در انقلاب مشروطه ایران در اوایل قرن ۲۰، حمایت اتحاد شوروی از جریان‌های تجزیه طلب در شمال و شمال غربی ایران، تخلیه نکردن خاک ایران در پایان جنگ جهانی دوم از سوی نیروهای شوروی، حمایت اتحاد شوروی از حزب توده ایران، حمایت ﻣﺆثر اتحاد شوروی از عراق در طول جنگ ایران و عراق از سال ۱۹۸۰ تا سال ۱۹۸۸ از جمله اقدام‌ها و رفتار‌های خصمانه روسیه است که با وجود اراده ایران برای داشتن روابط نزدیک با روسیه در شرایط جدید، همچنان بر روابط دو کشور سایه انداخته است. این میراث تاریخی سبب شده همچنان نگاه بدبینانه همراه با بی‌اعتمادی به مسکو و روابط با این کشور، در مطبوعات و مردم ایران وجود داشته باشد. در واقع باید گفت باز کردن حساب بر روی روس ها حکم بازی در رولت روسی را برای ایران دارد که هر لحظه ممکن است منجر به آسیب کشور شود چرا که ماهیت و شکل بازیگری روسیه در صحنه سیاست خارجی براساس محوریت منافع است و لذا بدنبال تامین منافع خود و در این راه از هیچ خیانتی رویگردان نیست.