فیودور لوکیانف در المانیتور نوشت: ولادیمیر پوتین که بیستم دسامبر در کنفرانس مطبوعاتی سالانه خود سخن میگفت، ناگهان به تقدیر از همکاری روسیه و آمریکا در مسأله سوریه پرداخت. او گفت: «علیرغم تمام اختلافات، متخصصان، نظامیان، نیروهای امنیتی و وزرای امورخارجه ما موفق به برقراری گفتمانی سازنده برای رسیدگی به تهدیدات موجود در راه مبارزه […]
فیودور لوکیانف در المانیتور نوشت: ولادیمیر پوتین که بیستم دسامبر در کنفرانس مطبوعاتی سالانه خود سخن میگفت، ناگهان به تقدیر از همکاری روسیه و آمریکا در مسأله سوریه پرداخت. او گفت: «علیرغم تمام اختلافات، متخصصان، نظامیان، نیروهای امنیتی و وزرای امورخارجه ما موفق به برقراری گفتمانی سازنده برای رسیدگی به تهدیدات موجود در راه مبارزه با تروریسم در سوریه شدهاند. در مجموع ما از این همکاری رضایت داریم».
در ادامه این مطلب آمده است: این موضوع موجب غافلگیری است چراکه منافع این دو کشور در سوریه کاملا باهم متضاد است. آنها از طرفین متفاوت در این مخاصمه حمایت میکنند و خواهان نتیجهای کاملا متضاد در پایان جنگ هستند. به همین دلیل وقتی ترامپ، خروج نظامیان آمریکایی از سوریه را اعلام کرد، صاحبنظران آن را یک بازی برد و باخت دانستند که به معنی تسلیم کامل در برابر روسیه در جنگ سوریه بود.
وقتی مسکو در سال ۲۰۱۵ تصمیم به حضور نظامی در سوریه را اتخاذ کرد، چندین هدف مدنظر قرار گرفت. پس از گذشت سه سال، تقریبا تمام آنها محقق شدند. داعشی ها سرکوب شدند. بشار اسد قدرت خود را حفظ و تثبیت کرد. نفوذ منطقهای روسیه در کنار نقش سیاسی و نظامی این کشور در سطح جهان ارتقا یافت. با این حال هنوز یک هدف تحقق نیافته است. جنگ سوریه نتوانست موجب بهبود تعامل مسکو و واشنگتن شود.
طی سال گذشته روسیه با چالشهایی مواجه شد که میتوانستند منجر به عقب راندن آن شوند. این عوامل شامل استفاده از تسلیحات شیمیایی و بازتابهای سیاسی و نظامی آن، هجوم نظامی ترکیه به عفرین، بازپسگیری ادلب که قابلیت تبدیل شدن به یک جنگ تمام عیار جدید را داشت و ساقط شدن تصادفی هواپیمای روسی توسط پدافند هوایی سوریه به علت حمله هوایی اسراییل بودند. دیگر نیازی به اشاره به زدوخوردها، بنبست سیاسی موجود و تقابل میان ایران و عربستان از یک سو و ایران و اسراییل از سوی دیگر نیست. تداوم مذاکرات آستانه، به خودی خود یک معجزه تلقی میشود چراکه مشتمل بر همکاری میان کشورهایی بود که اعتمادی به هم ندارند و منافع متضادی در قضایا دارند. موفقیت مسکو در سوریه، پلی شد برای شکلگیری یک موضع مشترک در خاورمیانه. بدون آن روسیه قادر نبود به همکاری اقتصادی با عربستان و اوپک دست پیدا کند که روسیه را به یک بازیگر کلیدی در بازار جهانی نفت تبدیل کرد. حتی شوروی سابق به این حد از موفقیت در خاورمیانه دست نیافته بود. اما شایان توجه است که اعلام خروج نظامیان آمریکایی از سوریه توسط ترامپ، موجب شادمانی و سرور بیش از حد روسیه نیز نشده است. نخست چنانکه پوتین اظهار کرده است «اعلام خروج با عقبنشینی واقعی نظامیان» همواره معنای یکسانی ندارد. به علاوه از آنجا که نظامیان آمریکایی هنوز در عراق حضور دارند، در صورت لزوم میتوانند از آنجا حملاتی را ترتیب دهند.
دوم اینکه عقبنشینی آمریکا، مشکلاتی مضاعف برای روسیه ایجاد میکند. حضور نظامیان آمریکایی در مناطق کردنشین، مانع عملیات نظامی ترکیه در این مناطق است. اگر بتوان به درز محتوای مذاکرات تلفنی ترامپ با اردوغان از سوی منابع آگاه اعتماد کرد، ایالات متحده در واقع سوریه را تحویل ترکیه داده است. حالا آنکارا مصمم به ادامه عملیات علیه کردهاست.
اما سومین و مهمترین عامل این است که استقرار نظامیان آمریکایی و روسی در مجاورت یکدیگر، مستلزم ارتباط ضروری و غیرقابل اجتناب میان دو طرف، دستکم در سطح نظامی بود.
با احتساب وضعیت روابط فعلی میان روسیه و آمریکا، سوریه تنها حوزهای بود که در آن شاهد تعامل نسبتا سازنده ای میان دو طرف بودیم. درست مانند دوران جنگ سرد، ارتش میتواند رویکرد معقولانهتر و عملگرایانه تری نسبت به دیپلماتها در پیش بگیرد. در نهایت وضعیت فعلی سوریه را میتوان یک خصومت قاعدهمند میان روسیه و آمریکا دانست در حالی که این خصومت در سایر حوزهها، واجد خصوصیت مشوش و بیهنجاری است که در نتیجه خطرناکتر محسوب میشود.