دختربچه ها خیلی زود یاد میگیرند که برای جلبِ تایید و تحسینِ پدر، باید چه بازی هایی انجام دهند. آنها ممکن است خود را باهوش، زیرک، محجوب و اِغواگر نشان دهند. اولین مردی که دختر به او ابراز علاقه میکند، پدر اوست. پاسخی که پدر به ابراز علاقه او میدهد برای رشد شخصیت، خودپنداره، اعتماد […]

دختربچه ها خیلی زود یاد میگیرند که برای جلبِ تایید و تحسینِ پدر، باید چه بازی هایی انجام دهند. آنها ممکن است خود را باهوش، زیرک، محجوب و اِغواگر نشان دهند.
اولین مردی که دختر به او ابراز علاقه میکند، پدر اوست. پاسخی که پدر به ابراز علاقه او میدهد برای رشد شخصیت، خودپنداره، اعتماد به نفس و حتی رشدِ ابعادِ جنسیِ دختر ، بسیار حیاتی است. گرما، بازیگوشی و عشقِ پدر برای رشدِ جنسیِ سالمِ دختر بسیار مهم است. درغیر این صورت اولین دلبستگی یعنی مادر، همچنان موضوع عشق اولیه و اصلی او باقی میماند. از سوی دیگر سلطه جویی، تملک طلبی و انتقادِ پدر از دختر، میتواند در آینده، رشدِ شخصیت و جنسی و علاقه ی دختر را به جنس مخالف، مخدوش یا نابود سازد.
️پدری که نقش طبیعی خود را به عنوان حامی جنسیت دخترِ جوانِ خود نادیده میگیرد، بیشتر به روحیه ی دختر آزار میرساند و به علتِ نیاز به سلطه ی مذکر، رشدِ جنسی عادی دختر را از طریقِ معاشرت با محارم متوقف میکند. چنین دختری باید بقیه عمر خود را صرف بازپس گیریِ جنسیت خود کند و این واقعیت را که به عنوانِ یک زن، از حقوقی برخوردار است، درک نماید.
دختربچه های دیگر یاد میگیرند که وقتی دور و برِ بابا هستند، استعدادِ خود را چندان بروز ندهند. آنها ممکن است مورد تمسخر، انتقاد، عدم تایید و آزار جسمی قرار بگیرند، بنابراین می آموزند که جلوی مردان خود را خیلی “با عرضه” نشان دهند. آنها به سرعت یاد میگیرند که اجازه دهند بابا، بازی یا شطرنج را ببرد. این دخترها آرزوهای خود را فراموش میکنند و تلاش میکنند که همواره کسی که در نظر آنها به عنوان رئیس پذیرفته شده است، یعنی پدر، خیلی خوب به نظر بیاید. سرانجام آنها نسبت به آنچه که در زندگی آنها در رابطه با پدر اتفاق افتاده، احساس تلخی و انفعال میکنند و شکاک و عیب جو میشوند.
دخترانی که در دوران کودکی از بی توجهیِ پدر رنج برده اند، در هر رابطه ای دنبالِ آن توجه ی گمشده میگردند.
پس، وقتی میگن:” دختر، باباییه !” درست می گویند و از همین جا شروع می شود.

 

تکنیک های درمان وابستگی کودکان به والدین

عامل را شناسایی کنید
گاهی چسبیدن کودک به شما می تواند بی دلیل رخ دهد؛ اما در بیشتر مواقع می توانید منبع آن را شناسایی کنید. بزرگ ترین عامل ایجاد کننده این شرایط می تواند تحولات و تغییرات در شرایط عادی زندگی باشد؛ برای مثال به دنیا آمدن یک خواهر یا برادر یا رفتن به یک خانه جدید. با این حال، تحولات ساده و پیش پا افتاده که به وابستگی بچه منجر می شوند، عبارت است از: عوض کردن مهدکودک یا مدرسه، داشتن پدر و مادری که همیشه در خانه بوده و جز محل کار، به جای دیگری نمی روند یا پیوستن به یک گروه بازی یا فعالیت جدید. تغییر در روال روزمره به خاطر بیماری یا سفر هم می تواند باعث شود که بچه بیشتر به والدین اش بچسبد. به علاوه، تجربه های تکان دهنده مانند توفان، آتش سوزی یا فرار از سگ ترسناک همسایه هم می تواند از عوامل اصلی بروز این مشکل باشد!
ترس های کودک را کشف کنید
زمانی که متوجه شدید کودک تان عادت کرده مدام به شما بچسبد، باید سعی کنید درباره این مسئله با او صحبت کنید. به هیچ عنوان احساسات یا ترس های او را نادیده نگیرید و با شفقت و محبت با او صحبت کنید. به او اطمینان خاطر بدهید که اگر بترسد و به پدر یا مادر نیاز داشته باشد مشکلی پیش نخواهد آمد. سعی کنید از طریق احساساتش، راهکارهایی پیشنهاد بدهید تا به او کمک کند؛ برای مثال، اگر از این می ترسد که به مهد کودک جدیدی برود، درباره برنامه روزانه با او صحبت کنید و به او بگویید که دقیقا چه زمانی به دنبالش می روید. سعی کنید حتما به قولی که می دهید پایبند باشید و راس زمان مقرر به دنبالش بروید تا حس اطمینان را در او تقویت کنید.