بر اساس تحقیقاتی که انجام شده،سنین ۷ تا ۱۴ سال بهترین زمان آموزش هرنوع مهارتی می باشد.در فوتبال این سنین مخصوصا از ۱۰ سالگی به بعد سنین طلایی فوتبال است.باشگاه های معتبر دنیا مثل بارسلونا و رئال که به بازیکن سازی معروف هستند،علاوه بر کشور خودشان در کشورهای دیگر هم برای فوتبال استعدادیابی می کنند.دیوید […]
بر اساس تحقیقاتی که انجام شده،سنین ۷ تا ۱۴ سال بهترین زمان آموزش هرنوع مهارتی می باشد.در فوتبال این سنین مخصوصا از ۱۰ سالگی به بعد سنین طلایی فوتبال است.باشگاه های معتبر دنیا مثل بارسلونا و رئال که به بازیکن سازی معروف هستند،علاوه بر کشور خودشان در کشورهای دیگر هم برای فوتبال استعدادیابی می کنند.دیوید بکهام حاصل آموزش ۳۶ مدرسه در جهان بوده است.باشگاه های مطرح بازیکنان خود را در لیگ های پایین تر آموزش می دهند و به صورت قرضی بازیکن آموزش داده را به باشگاه های دیگر می فرستند که از این راه هم درآمد کسب می کنند هم اعتبار.متأسفانه در کشور ما تیم ها به دنبال ساخت بازیکن نیستند،بیشتر دنبال بازیکن آماده هستند.باشگاه های ما حاضر نیستند ۱۰ سال به یک بازیکن آموزش دهند چون برنامه ندارند.تیم های پایه و آکادمی هم که حضور دارند به صورت جدی مطرح نیست و اجباری است.چون پیوستگی آموزش برای بازیکنان وجود ندارد،سرمربی هم نظارتی به این ماجرا ندارد و اجباری هم برای انتخاب بازیکن از تیم های پایه ندارد.ایران یک کشور نتیجه گرا است و همین باعث می شود نتوانند به بازیکن های جدید فرصت بدهند و به همین دلیل دنبال بازیکن هایی هستند که باشگاه های دیگر ساخته اند.همین باعث می شود استعدادها دیده نشوند.برای مثال امسال پرسپولیس از بازیکن های پایه خود استفاده کرد آن هم به دلیل اینکه پنجره نقل و انتقالاتش بسته بود و الان که می تواند بازیکن جذب کند بازیکنان پایه خود را در لیست فروش قرار می دهد.این نشان می دهد که کشور ما ارزشی برای این ماجرا قائل نیست.اگر باشگاه ها بتوانند از طریق سیستم آموزش صحیح بتوانند از بازیکنان پرورش داده خود استفاده کنند از نظر درآمدی خیلی به آن ها کمک می کند.یک بازیکنان از لحظه آموزش تا لحظه ای که قرار باشد به تیم امید برسد فرض کنیم ۵ سال طول بکشد و اگر سالی صد میلیون برای این بازیکن خرج شود می شود ۵۰۰ میلیون.همین بازیکن را می شود به راحتی بالای یک میلیارد به تیم ای دیگر فروخت.همین باریکن هایی که ما الان جذب می کنیم همه بالای یک میلیارد تومن هستند. یک آکادمی فوتبال به شکل عالی و صحیح برای تیم های بزرگ در سال ۱۰۰ میلیون خرج دارد ولی یک بازیکن را دلال ها معرفی می کنند و همان بازیکن بالا ۱میلیارد خرج دارد.پس بودجه وجود دارد،نگرش وجود ندارد.باید به مربی بگویند که از بازیکنان تیم پایه برای بزرگسالان بازیکن انتخاب کند و آن هارا بازی بدهید.این به نفع تیم ملی و بازار داخلی هم هست.چرا اعتقاد نداریم ایرانی ها می توانند؟جالب است که تیم ملی ماهم بیشتر از بازیکنان دورگه استفاده می کند که این هم معضلی است.درست است که این بازیکنان هم به نوعی ایرانی هستند اما همین باعث می شود بازیکن داخلی ما بگوید:اگر من بهترین بازیکن هم شوم باز به تیم ملی نمی روم.پس بازیکنان داخلی ما کمتر تلاش می کنند.در باب استعدادیابی ما برنامه داریم،مجری برنامه نداریم.سیاست و روش درستی نداریم.اگر سیاست درست شود تیم ها از ساخته خودشان استفاده می کنند که هم مقرون به صرفه است هم بازیکن به تیم تعصب دارد و برای تیم از جان مایه می گذارد.سیاست های غلط تیم آموزشی فوتبال و حاضری خوری از تیم ملی تا باشگاه ها به بازیکن ها منتقل شده و الان بازار فاسدی پیرامون تیم های پایه می باشد.ما استعدادهارا می سوزانیم و همین باعث می شود نتوانیم به تیم ملی کمک کنیم.
بدنسازی که ازتیم قهرمان دوره پیش آمد
دکتر کریگ ،عضو ناشناخته تیم ملی ایران کیست؟
دو دهه بعد از پیروزی حماسی ایران بر استرالیا در ملبورن و صعود ایران به جام جهانی، حالا یک مربی بدنسازی استرالیایی، کریگ دانکن، برای رقیب بزرگ کشورش در آسیا، ایران، کار میکند.
به گزارش “ورزش سه”، بعد از استعفای انگه پوستکوگلو سرمربی سابق استرالیا، از کریگ دانکن، مربی بدنسازی مشهور و شناختهشدهی فوتبال این کشور به عنوان یکی از گزینههای اصلی جایگزین او یاد میشد. ولی دکتر کریگ دانکن مقصد دیگری را انتخاب کرد و به کادر فنی تیم ملی ایران که با هدایت کارلوس کیروش پرتغالی فعالیت میکند پیوست. ایران بعد از نسل طلاییای که با شکست ساکروها در ملبورن به جام جهانی صعود کرد، حالا یکی دیگر از نسلهای طلایی فوتبال خود را در تیم ملی میبیند. اما ایرانیها ۴۳ سال است که قهرمان جام ملتها نشدهاند و به فینال رقابتها راه نیافتهاند. شاید به همین علت بوده که کارلوس کیروش تصمیم گرفته از دکتر کریگ دانکن، یکی از مشهورترین دانشمندان علوم ورزشی استرالیا دعوت به همکاری کند. دانکن با ارائه یک برنامه فشرده به کیروش از آمادگی جسمانی، علوم ورزشی، و توانبخشی حرکتی، برای رساندن بازیکنان تیم ملی ایران به حداکثر آمادگی بدنی تلاش کرده است. دانکن البته قبول دارد که کار کردن برای تیمی مثل ایران که رقیب بزرگ و سنتی کشورش است، برای او به عنوان یک استرالیایی، دشوار بوده است. دانکن به روزنامه استرالیایی هرالد گفت:” آن روز در ملبورن را خیلی خوب به یاد دارم. آن روز از اینکه نتوانستیم به جام جهانی صعود کنیم واقعا ناراحت بودم. ولی آن ماجرا به پروژهای که این روزها در تیم ملی ایران به عهده دارم هیچ ارتباطی ندارد”. با اینکه ایران و استرالیا بعد از آن روز بزرگ در ملبورن، تا کنون در کمال شگفتی در رقابتهای آسیایی با هم روبرو نشدهاند ولی ساندی مورنینگ هرالد، روزنامه استرالیایی، مدعی است هواداران استرالیایی خیلی دوست دارند این بار تیمشان با ایران در جام ملتها مصاف دهد تا شاید بتواند انتقام شکست بزرگ ملبورن را از ایرانیها بگیرد. کریگ دانکن با ستایش از کارلوس کیروش میگوید:” توجه کیروش به جزئیات، اخلاق حرفهای او و هوش و ذکاوتی که دارد واقعا منحصربفرد است. کار کردن با او برای من تجربهای واقعا لذتبخش است”. در صورت تقابل ایران و استرالیا در جام ملتهای آسیا، ساکروها روی کاغذ شانس کمتری برای پیروزی خواهند داشت. تیم ملی ایران این روزها در اوج آمادگی به سر میبرد و با پیروزی مقتدرانه ۵-۰ مقابل یمن در اولین بازی خود در امارات نشان داد عزمش را برای قهرمانی جزم کرده است. ایرانیها در بازی بعدیشان شنبه در ابوظبی به مصاف ویتنامی که به سرعت در حال پیشرفت است خواهند رفت.کریگ دانکن در پاسخ به سوالی درباره احتمال تقابل ایران و استرالیا در جام ملتها میگوید:” شکی نیست که کشور من استرالیا است. ولی من تمام حواسم را به کاری که به عهدهام گذاشته شده و وظیفه دارم انجامش بدهم معطوف کردهام. هیچکس نمیتواند تجربههای گذشته من در استرالیا را پاک کند ولی فوتبال یک بازی جهانی است و همیشه سرشار از چالشهای تازه است”.