«علی اکبرخادمی» روانشناس،مدرس و مشاور خانواده وکودک و نوجوان والدین هلی‌كوپتری در اصل به پدرها و مادرانی گفته می‌شود كه به‌شدت خود را درگیر زندگی كودكان خود می‌كنند و اجازه انجام هیچ كاری را به آنها نمی‌دهند. در واقع این والدین درست مانند یك هلی‌كوپتر اطراف فرزند خود پرواز می‌كنند، همواره او را زیر نظر […]

«علی اکبرخادمی» روانشناس،مدرس و مشاور خانواده وکودک و نوجوان

والدین هلی‌كوپتری در اصل به پدرها و مادرانی گفته می‌شود كه به‌شدت خود را درگیر زندگی كودكان خود می‌كنند و اجازه انجام هیچ كاری را به آنها نمی‌دهند.
در واقع این والدین درست مانند یك هلی‌كوپتر اطراف فرزند خود پرواز می‌كنند، همواره او را زیر نظر دارند و با بروز هر مشكلی سریعا خودشان را به محل حادثه می‌رسانند. كودكان این والدین چه در حال تماشای تلویزیون باشند یا در حال بازی كردن با دوستان یا انجام تكالیف مدرسه، سایه پدر و مادر خود را بالای سرشان می‌بینند.
از آنجایی كه این بچه‌ها در دوران كودكی اجازه امتحان كردن بسیاری از بازی‌ها و سرگرمی‌ها را نداشته اند، با رسیدن به دوره نوجوانی و جوانی شخصیتی عقده‌ای و افراطی از خود نشان می‌دهند. مطالعات دانشمندان نشان می‌دهد، دانشجویانی كه در دوران كودكی به‌شدت زیر نظر والدین‌شان بوده‌اند هنگام یادگیری یك ساز موسیقی یا ورزش كردن رفتاری بسیار غیرطبیعی از خود بروز می‌دهند و در انجام بسیاری از كارها زیاده‌روی می‌كنند. نشان دادن رفتارهای پرخطر در رانندگی و زیر پا گذاشتن قانون از دیگر ویژگی‌های بارز این افراد برای خالی كردن عقده‌های دوران كودكی به شمار می‌آید. این افراد فرصت لذت بردن از دوران كودكی خود را نداشتند و مرتب باید در كلاس‌هایی كه والدین‌شان برای آنها ثبت‌نام كرده بودند، شركت می‌كردند اما اكنون كه آنها استقلال بیشتری دارند دیگر توانایی كنترل خود را ندارند و ممكن است دست به انجام هر كار خطرناكی بزنند تا كمبودهای چند سال پیش را جبران كنند.
به‌طور متوسط ۱۰ درصد از كودكان دارای والدین هلی‌كوپتری هستند كه البته تعداد دختران بیشتر از پسران است. اگر بخواهیم دقیق‌تر بگوییم، نزدیك به ۱۳ درصد از والدین دختران و ۵ درصد از والدین پسران به‌شدت كودكان خود را زیر نظر دارند و در همه امور مربوط به آنها دخالت می‌كنند.
روانشناسان متوجه شدند توجه بیش از اندازه والدین به دانش‌آموزان باعث ناامیدی، احساس ترس و عصبی شدن آنها می‌شود و حس مسئولیت‌پذیری آنها را نابود می‌كند.
در عوض این نتایج در كودكانی كه آزادی و استقلال بیشتری در خانه داشتند، كاملا برعكس بود و آنها امید بیشتری به زندگی آینده خود داشتند و از حس استقلال‌طلبی خود لذت می‌بردند.
مادرانی که اجازه نمی‌دهند بند ناف روان کودک از آنها جدا شود.
رفتار هلی کوپتری والدین روی تمامی کارهای فرزندان کنترل و نظارت افراطی دارند، این رفتار والدین بر رشد احساسی و رفتاری کودکان تاثیر منفی برجا می‌گذارد.
کودکانی که والدینی با رفتار هلیکوپتری دارند بعدها در کنترل احساسات و رفتارهای خود دچار مشکل می‌شوند و نسبت به دیگر همسالان خود جسورتر و متوقع‌تر بوده و برخی از آنها دچار احساس سرخوردگی و سرد بودن می‌کنند. این والدین بیش از حد گرفتار زندگی فرزندانشان هستند، خصوصا در زمان تحصیل آنها، هر چند به نظر بد نمی‌رسد که والدین درگیر تحصیل فرزندان شان باشند اما والدین هلیکوپتری این را به نهایت می‌رسانند و ممکن است زمانی که بیش از حد درگیر و گرفتار فرزندان شان هستند مشکلاتی و عواقبی بروز کنند.
این والدین کسانی هستند که کارهای که معمولا به عهده خود کودک است و می‌تواند به تنهای انجام دهد برایش انجام می‌دهند، بدون اینکه فرزندشان بخواهد برایش معلم خصوصی می‌گیرند و مدام راجع به نمرات درسی با معلم مدرسه صحبت می‌کنند.
درگیر و گرفتار بودن والدین هلیکوپتری این هدف را دنبال می‌کنند که مسائل و کارها را مدیریت کنند، برنامه ریزی درست صورت بگیرد، تکالیف درسی به موقع انجام شود، در انتخاب دوست شان نظر بدهند و از فرزندانشان دفاع کنند، این در حالی است که در آینده این کودکان نمی‌تواند به تنهای از خود دفاع کنند.
این مسائل ممکن است منجر به بزرگسالانی کودک شود تا جایی که دانشجویانی در دوره دکترا که برای ثبت نام در دانشگاه، پدر و مادرشان را همراه خود می آورند، برای مصاحبه استخدامی در یک شرکت یا اداره، با پدر و مادر خود می‌روند و حتی توانایی افتتاح یک حساب بانکی را ندارند و همراه والدین به بانک مراجعه می‌کنند
پس اجازه دهید همانطور که بعد از تولد بندناف کودک بریده می‌شود، برای مستقل شدن و بریدن بند ناف روانی وی تلاش کنید تا دست و پا چلفتی و خام بار نیاید.رفتار هلیکوپتری والدین روی تمامی کارهای فرزندان کنترل و نظارت افراطی دارند، این رفتار والدین بر رشد احساسی و رفتاری کودکان تاثیر منفی برجا می‌گذارد.
مهمترین پیامدهای رفتار وسواسی این والدین، سوق دادن کودک به سمت بی‌اشتهایی و اختلال خوردن است، این والدین به دلیل تفکرات ناکار آمد و کودک تلویزیونی ( چاق و تپل، مودب و حرف گوش کن) که در ذهن دارند هر وقت کودک چیزی بخواهد برایش سنگ تمام می‌گذارند و اینجاست که کودک میل و لذت چندانی به غذا خوردن ندارند.
کودکان این والدین به شدت در معرض اختلالات اضطرابی، لجبازی و پرخاشگری هستند که لازم است این والدین برای درمان خود نه کودک اقدام کند.