یادداشت هیلاری کلینتون که ویکی لیکس در سال ۲۰۱۶ منتشر کرد، آنطور که باید و شاید مورد توجه قرار نگرفت. این یادداشت به سال ۲۰۱۲ و اوایل جنگ سوریه باز می گردد. در آن زمان اگرچه ارسال تسلیحات توسط سعودی ها برای نیروهای شورشی نقشی عمده در جنگ سوریه ایفا می کرد، اما این مساله بیشتر […]

یادداشت هیلاری کلینتون که ویکی لیکس در سال ۲۰۱۶ منتشر کرد، آنطور که باید و شاید مورد توجه قرار نگرفت. این یادداشت به سال ۲۰۱۲ و اوایل جنگ سوریه باز می گردد. در آن زمان اگرچه ارسال تسلیحات توسط سعودی ها برای نیروهای شورشی نقشی عمده در جنگ سوریه ایفا می کرد، اما این مساله بیشتر یک مشکل داخلی به شمار می رفت. درگیری ها با تصمیم باراک اوباما به مداخله، به سرعت به مساله ای بین المللی تبدیل شد و هزاران نیروی نظامی غرب وارد سوریه شدند.
یادداشت ۱۲۰۰ کلمه ای کلینتون وزیر امور خارجه وقت با موضوع ایران، حامی مهم سوریه، آغاز شده است. او هرگونه تصوری مبنی بر اینکه «مذاکرات هسته ای ایران را از پیشبرد بخش مهمی از برنامه تسلیحاتی هسته ای یا همان توانایی غنی سازی اورانیوم باز می دارد»، رد کرده است. در ادامه این یادداشت آمده که اگر ایران به بمب اتم دست یابد، اسرائیل با یک بحران استراتژیک مواجه خواهد شد و دیگر قادر نخواهد بود همانند امروز به تحریک ها «با حملات نظامی به سوریه و لبنان» پاسخ دهد.
در نهایت کلینتون اینطور استدلال کرده که ایالات متحده باید دولت بشار اسد را براندازد تا از این طریق ایران را تضعیف کند و از ترس و نگرانی اسرائیل که جمهوری اسلامی را دشمن اصلی خود می داند، بکاهد. در یادداشت کلینتون اینطور آمده است: «براندازی اسد نه تنها اقدامی بزرگ در جهت امنیت اسرائیل است، بلکه ترس قابل درک آن را در رابطه با از دست دادن انحصار هسته ای در منطقه نیز کاهش می دهد.»
همین سند بود که پایه و اساس مسلح کردن شورشی های سوری را فراهم آورد، اما عمدتا به دلیل تاریخ ناهماهنگ آن با تحولات در حال وقوع، نادیده گرفته شد. تاریخ این یادداشت به «یکم ژانویه ۲۰۰۱» بر می گردد، یعنی زمانی که کلینتون هنوز سناتور ایالت نیویورک بود. این تاریخ با دیپلماسی هسته ای در قبال ایران نیز همخوانی ندارد.
در گزارشی دیگر هم تاریخ این یادداشت «۳۰ نوامبر ۲۰۱۵» اعلام شده که آن هم درست نیست، چراکه به بعد از استعفای کلینتون از وزارت خارجه برمی گردد. اما این یادداشت در عین حال عدم واقع گرایی کلینتون را نیز نشان می دهد؛ اینکه تصور می کرده تنها اراده آمریکا برای تغییر شرایط کافی است: «براندازی اسد اتفاقی انجام شدنی است. آنگاه ایران به طور استراتژیک منزوی می شود و نمی تواند نفوذ خود را در خاورمیانه افزایش دهد. نظامی که در سوریه روی کار می آید، ایالات متحده را دوست خود خواهد دانست و نه یک دشمن. برای اسرائیل توجیه منطق برای حمله به تاسیسات هسته ای ایران کمرنگ می شود و نظام جدید سوری هم از مذاکرات صلح متوقف شده با اسرائیل حمایت خواهد کرد.»
اما هیچ یک از تصورات کلینتون به حقیقت نپیوستند. وقتی که باراک اوباما با اجرای نسخه اصلاح شده طرح کلینتون-پتراوس موافقت کرد، سوریه به قعر باتلاق ایجاد شده توسط افراطی های تحت حمایت عربستان سعودی سقوط کرد. فرضیه کلینتون مبنی بر اینکه ایالات متحده می تواند بدون دردسر دولت سوریه را عوض کند نیز شکست خورد.
هزینه این یادداشت کلینتون حقیقتا وحشت آور و غم انگیز است. حدود ۵۶۰ هزار نفر جان خود را در درگیری ها در سوریه از دست دادند؛ نیمی از جمعیت این کشور آواره شدند و طبق برآوردهای بانک جهانی، این جنگ حدود ۲۲۶ میلیارد دلار به سوریه خسارت وارد کرد که حدودا با درآمد شش سال همه مردان، زنان و کودکان این کشور برابری می کند. یادداشتی مسخره، فاجعه ای تمام عیار به وجود آورد که عواقب آن همچنان ادامه دارد. این کابوسی است که دونالد ترامپ رئیس جمهوری کنونی سعی دارد با سبک و سیاق عجیب و غریب خود از آن بگریزد و کابوسی است که متوهمانی همچون جان بولتون مشاور امنیت ملی به دنبال تکرار آن هستند.