محمدحسین جعفری سمیع دبیر گروه سیاسی در روزهای اخیر تحولات سیاسی کشور ونزوئلا نظرها را به سمت خود جلب کرد. راهپیمایی میلیونی مخالفان مادورو رئیس جمهور این کشور، به طور گسترده ای در رسانه های جهان و شبکه های اجتماعی بازنشر شد. با اینحال امروز سیاستمداران جهان نگاه های متفاوتی به این تحولات دارند. برخی […]

محمدحسین جعفری سمیع
دبیر گروه سیاسی

در روزهای اخیر تحولات سیاسی کشور ونزوئلا نظرها را به سمت خود جلب کرد. راهپیمایی میلیونی مخالفان مادورو رئیس جمهور این کشور، به طور گسترده ای در رسانه های جهان و شبکه های اجتماعی بازنشر شد. با اینحال امروز سیاستمداران جهان نگاه های متفاوتی به این تحولات دارند. برخی این تحولات را انقلابی مردمی می دانند و برخی نیز آن را کودتایی طرح ریزی شده توسط کاخ سفید قلمداد می کنند. حال این سوال مطرح می شود که حقیقت ماجرا چیست و در این کشور آمریکای لاتین چه می گذرد.

 

کشور ونزوئلا در شمال آمریکای جنوبی قرار دارد و جز کشورهای آمریکای لاتین محسوب می شود. این کشور در گذشته مستعمره اسپانیا بوده‌، اما در حال حاضر یک جمهوری فدرال است. ونزوئلا امروزه در بعد وسیع به خاطر صنعت نفت، تنوع زیست‌محیطی منطقه و مشخصه‌های طبیعی آن شهرت یافته‌است. کریستف کلمب وقتی در سال ۱۴۹۸ به کرانه‌های شرقی این کشور رسید، به قدری مجذوب چشم‌انداز منطقه شد که آن را Tierra de Gracia (سرزمین زیبایی) نامید که از آن زمان تاکنون لقب این کشور بوده‌است.

حیات خلوتی که شلوغ شد!
از گذشته منطقه آمریکای لاتین را حیات خلوت ایالات متحده می نامیدند. بر اساس اسناد موجود عوامل سازمان سیا در این منطقه بیش از ۶ کودتا و اقدام شبهه کودتا با چاشنی نظامی را رقم زده است که شامل: کودتای باتیستا در کوبا در ۱۰ مارس سال ۱۹۵۲، کودتای ۱۹۷۳ شیلی که در روز ۱۱ سپتامبر، هدایت و رهبری ۶ کودتا در آرژانتین طی سال های ۱۹۵۵ تا ۱۹۷۶ ، حمله به گرانادا در مارس سال ۱۹۷۹، نابودی انقلاب گواتمالا در سال ۱۹۵۱ و چندین مداخله آشکار و پنهان در امور داخلی این کشورها در قرن بیستم است. از این رو می توان منطقه آمریکای جنوبی را سرزمین کودتاها نامید. این منطقه همواره مورد توجه قدرتهای غرب و شرق بوده و هرکدام تلاش داشتند تا در این منطقه نفوذ بیشتری داشته باشند. از این رو عوامل سازمان های اطلاعاتی آمریکا و شوروی سابق در تحولات سیاسی این بخش از کره زمین نقش بسیار پر رنگی داشته اند. حمایت کا گ ب از انقلابیونی همچون فیدل کاسترو و امثال آن همانقدر است که سازمان سیا از پینوشه دیکتاتور شیلی حمایت کرد. بنابراین وقوع کودتا در این کشورها یک امر طبیعی تلقی می شود. سال ها حکومت ژنرال ها بر مردم این منطقه به بخشی از فرهنگ سیاسی آمریکای جنوبی تبدیل شده است. هوگو چاوز رئیس جمهور سابق ونزوئلا نیز خود بر همین اساس سعی داشت قدرت را در دست بگیرد. نام او برای نخستین بار در ۱۹۹۲ بر سر زبان‌ها افتاد؛ هنگامی که کودتایی نافرجام را بر ضد رهبر وقت، کارلوس آندرس پرز، به انجام رساند. او پیش از افتادن در زندان، در جلوی دوربین‌های تلویزیونی گفت که کودتایش «برای حالا» ناموفق بوده‌است. این سخن او هواداران بسیاری برایش در میان فقیران ونزوئلا پدیدآورد، چرا که مردم فرودست در آن هنگام بر این باور بودند که دولت وقت فاسد است و به آن‌ها توجهی نمی‌کند.

از کودتای چاوز تا کودتا علیه چاوز
چاوز به سرنگونی دولت با تکیه بر نیروی نظامی اکیدا اعتقاد داشت، اما بعد متقاعد به تغییر عقیده شد و در عوض در سال ۱۹۹۸ در انتخابات ریاست جمهوری نامزد شد. در ونزوئلا برخلاف بیشتر کشورهای همسایه، از سال ۱۹۵۸ دولت‌ها با انتخابات دموکراتیک بر سر کار می‌آمدند. اما دو حزب عمده که طی این سال‌ها قدرت را میان خود دست بدست می‌کردند، متهم بودند که اداره سیستمی فاسد را در اختیار دارند و ثروت نفتی عظیم کشور را هدر می‌دهند. او خیلی زود حامیان زیادی پیدا کرد. حامیان او تنها فقیرترین افراد جامعه ونزوئلا نبودند. بسیاری از آنها افراد طبقه متوسطی بودند که سطح زندگیشان به‌خاطر سوء مدیریت اقتصادی افت کرده بود. حمایت این رأی‌دهندگان طبقه متوسط باعث شد چاوز با کسب ۵۶ درصد آرا به قدرت برسد. اما او خیلی زود در داخل و خارج ونزوئلا با مخالفت روبرو شد. بعد از حملات ۱۱ سپتامبر و حمله آمریکا به افغانستان، چاوز آمریکا را متهم کرد که می‌خواهد “با ترور به جنگ ترور برود”. روابط دو کشور بعد از این تیره شد. مخالفان داخلی عمدتا گروه‌های طبقه متوسطی بودند که چاوز قدرت سیاسی‌شان را از بین برده بود. این گروه‌ها چاوز را به سوق دادن کشور بسوی یک نظام تک‌حزبی متهم می‌کردند. در بهار سال ۲۰۰۲ اعتصابات سراسری کشور را فراگرفت و چاوز بعد از اینکه سعی کرد کنترل صنعت نفت کشور را در دست بگیرد، در روز ۱۲ آوریل از سمتش برکنار شد.
اما طرفداران او، که عمدتا از طبقه تهیدست ونزوئلا بودند، به خیابان‌ها ریختند و تنها دو روز بعد چاوز به کاخ ریاست جمهوری بازگشت. او در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۶ با کسب ۶۳ درصد آرا پیروز شد و بعد از این پیروزی اعلام کرد که سیاست‌های انقلابی‌اش را گسترش خواهد داد. او طرحی ارائه کرد که به او اجازه می‌داد تا پایان عمر رئیس جمهوری باقی بماند. پس از مرگ چاوز نیکولاس مادورو ئیس‌جمهور موقت ونزوئلا شد. وی پیش از آن، پست‌های وزارت امور خارجه (از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۳) و معاونت اجرایی ریاست جمهوری را (از سال ۲۰۱۲تا ۲۰۱۳) بر عهده داشت. او در آوریل ۲۰۱۳ با رای ۵۱ درصدی مردم به مقام ریاست جمهوری ونزوئلا دست یافت.

مادورو وارث بحران اقتصادی
از زمان تصدی پست ریاست جمهوری توسط ونزوئلا توسط مادورو به ویژه بعد از بحران مالی جهانی – این کشور با یک بحران عمیق اقتصادی، ابرتورم بسیار بزرگ و از دست رفتن واحد پول روبه‌رو است.
ابرتورمی که در ونزوئلا رخ داده یکی از موارد استثنایی در تاریخ است و صندوق بین‌المللی پول پیش‌بینی کرده که این اتفاق در سال ۲۰۱۹ نیز همچنان با ابعادی بی‌سابقه ادامه خواهد یافت. بر اساس پیش‌بینی این نهاد، نرخ تورم در ونزوئلا در سال جاری میلادی به ۱۰ میلیون درصد خواهد رسید.
نیکلاس مادورو اما می‌گوید که کشورش قربانی یک توطئه بین‌المللی است و مخالفانش در داخل و خارج از کشور در پدید آمدن وضع موجود و ابرتورم مهارنشدنی دست داشته‌اند.
او همچنین گزارش‌های صندوق بین‌المللی پول را رد می‌کند و این نهاد را ابزار دست سیاست‌های واشنگتن توصیف می‌کند.
مخالفان می‌گویند که دولت از اداره کشور عاجز است و سرمایه کشور را در پروژه‌های عوام‌فریبانه و بیشتر با هدف خریدن آرای فقرا هزینه می‌کند.
فروپاشی اقتصادی ونزوئلا که در چهار سال اخیر بسیار شدت گرفته موجب شده تا این کشور با مشکلاتی بنیادین نظیر کمبود غذا و دارو روبه‌رو شود.
همزمان دولت این کشور متهم است که به اصول دموکراسی پایبند نیست و مخالفانش را سرکوب می‌کند. رهبران مخالف مادورو در ونزوئلا عموما یا در زندان هستند یا در حبس خانگی.

روزهای سرنوشت ساز
این روزها برای ونزوئلا روزهایی سرنوشت ساز است. این کشور سالهاست که در بحران عمیق سیاسی اقتصادی فرورفته و شکاف‌های قابل توجهی میان نخبگان، طبقه متوسط و شهروندان کم درآمد در این کشور وجود دارد.
در این میان، نقش ارتش و پلیس این کشور که می‌تواند سرنوشت قدرت سیاسی را تعیین کند نیز اهمیت ویژه‌ای دارد. تا این لحظه، ارتش پشت مادورو را خالی نکرده است. این بدین معناست که او عملا قدرت را در ونزوئلا در دست دارد و ادعای ریاست جمهوری خوآن گوآیدو از یک ادعای لفظی فراتر نرفته است.
حتی مساله حمایت‌های بین‌المللی لزوما نقشی تعیین‌کننده پیدا نکرده، چون هر دو طرف از سوی برخی کشورهای جهان حمایت می‌شوند.
مواضع کشورهای دارای حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل هم تعیین کننده نیست چرا که روسیه و چین طرفدار مادورو و آمریکا و بریتانیا و فرانسه حامی گوآیدو هستند. ضمن اینکه تحولات سیاسی و تجربه‌های پیشین – مانند کودتای شکست خورده سال ۲۰۰۲ علیه هوگو چاوز – نشان می‌دهند که صحنه سیاست داخلی ونزوئلا، عرصه رقابتی تنگاتنگ و بی‌ثبات‌کننده است و برنده و بازیگر تغییر می‌کنند. در روزهای پیش رو تصمیمات افراد بسیاری می‌تواند مسیر این بحران را تغییر بدهد؛ از فرماندهان ارتش و سیاستمداران عالی‌رتبه گرفته تا چهره‌های قدرتمند بین‌المللی و نهادهای مرتبط.