انقلابیون می‌خواستند کشور در همه عرصه‌ها سرآمد باشد وی ادامه داد: «طبیعتا اگر امروز بخواهیم با همین رویکرد داشتن کشوری مقتدر، به عقب و سال ۵۷ برگردیم متفاوت خواهد بود. اقتدار هم به معنای قدرت نظامی نیست. اقتدار در فهم تمام آنهایی که در انقلاب نقش داشتند این بود که کشور در عرصه فرهنگ، اقتصاد […]

انقلابیون می‌خواستند کشور در همه عرصه‌ها
سرآمد باشد
وی ادامه داد: «طبیعتا اگر امروز بخواهیم با همین رویکرد داشتن کشوری مقتدر، به عقب و سال ۵۷ برگردیم متفاوت خواهد بود. اقتدار هم به معنای قدرت نظامی نیست. اقتدار در فهم تمام آنهایی که در انقلاب نقش داشتند این بود که کشور در عرصه فرهنگ، اقتصاد و سیاست و اجتماعی سرآمد باشد. انقلابیون همواره آیه «و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه و من رباط الخیل» را می‌خواندند و می‌گفتند شما حکومتی را آماده کنید که دارای قدرت باشد. در تفسیر قوه می‌گفتند این اقتدار باید وجوه مختلفی داشته باشد. برای مثال در عرصه سیاست باید استقلال داشته باشیم و خودمان تصمیم بگیریم. کسی نباید مسائل را به ما دیکته کند. در عرصه مسائل اجتماعی باید آزادی را تجربه کنیم چرا که سال‌ها و بارها از این مساله شاکی بودیم که آزادی نیست و نمی‌توانیم راحت سخن بگوییم و انتقاد کنیم. همچنین می‌خواستیم در عرصه اقتصاد بتوانیم اقتصادی اسلامی را شکل دهیم به این معنا که اقتصادی فارغ از ربا، رشوه و فارغ از عناوینی که امروز می‌تواند عنوان پولشویی و فساد را به خود بگیرد، میخواستیم.»

انقلابیون تجربه قرار گرفتن در قدرت را نداشتند
این فعال سیاسی اصلاح‌طلب گفت: «اگر امروز با فهم این واژه‌ها و مفاهیم در سال ۵۷ قرار می‌گرفتیم؛ قطعا عملکردی متفاوت و غیر از آنچه داشتیم از خود ارائه می‌دادیم، داشتیم. آن عملکرد می‌توانست این باشد که افراد کارآمد، زبده و خبره تولیت امور را به عهده بگیرند. در حالی که شما می‌بینید در سال ۵۷ که انقلاب پیروز شد، اکثر متصدیان امور جوانانی بودند که شور انقلابی داشتند بی آنکه تجربه کاری داشته باشند. این افراد تجربه قرار گرفتن در قدرت را نداشتند. این در واقع راهی بود که ما بتوانیم حکومت را در اختیار خودمان داشته باشیم و بارها این بحث مطرح می‌شد که اینها جوان هستند و قدرت، تجربه و فهم درستی از مسائل ندارند پس بهتر است ما سعی کنیم این افراد را به عنوان بازوان اجرایی و تصمیم‌گیرندگان به کار بگیریم در حالی که همین جوان‌ها در مناصب تصمیم‌گیری قرار گرفتند.»

جنگ در عدم تحقق آرمان‌های انقلاب نقش داشت
وی افزود: «امروز وقتی به عقب بر می‌گردیم، می‌گوییم ای کاش کسانی را در مناصب تصمیم‌گیری قرار می‌دادیم که دانش کافی را برای اعمال مدیریت در اختیار داشتند. علت عدم تحقق این امر نیز غالبیت واژه «انقلابیگری» بود. به این علت که جوان‌ها شور داشتند و حاضر بودند تمام هستی خود را در این راه بدهند طبیعی بود که فکر می‌کردیم این فرد می‌تواند تصمیم بگیرد و کشور را اداره کند نه آنکه سال‌ها در خارج از کشور حضور داشته و حالا آمده و ‌می‌خواهد برای کشور تصمیم بگیرد؛ می‌گفتند اعتمادی به این فرد وجود ندارد.»
بروجردی تاکید کرد:‌ «همین مساله باعث شد که شاید ما به آنچه باید می‌رسیدیم، نرسیدیم. البته بخشی از این نکته که عرض می‌کنم اجتناب‌ناپذیر است؛ یعنی به دلیل روحیه انقلابیگری و به دلیل اعتمادی که امام به جوانان داشتند؛ این افراد آمدند و کار را دست گرفتند. البته ما هرگز نمی‌توانیم آن ضرباتی که دیگران به ما وارد کردند را نادیده بگیریم؛ ما شرایط بسیار سختی در زمان جنگ و بعد آن داشتیم که در عدم تحقق آرمان‌های انقلاب نقش داشت.» عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در پاسخ به این سوال که چرا با وجود گذشت سی سال از پایان جنگ و آغاز ثبات در کشور همچنان مردم به دنبال تحقق عدالت، شفافیت و مبارزه با فساد هستند، گفت: «حقیقت این است که شاید واژه عدالت هم خوب ترسیم نشده؛ عدالت به معنی تساوی نیست. عدالت یعنی هرکسی در جای خودش قرار بگیرد. مردم اما تصورشان این است ‌که عدالت اقتضا می‌کند چرا فلان شخص برخوردار باشد و من برخوردار نباشم؛ پس این مساله را مطالبه می‌کنم.»
بروجردی ادامه داد: «در نتیجه این امر تحقق پیدا نمی‌کند که البته نه تنها در جامعه ما بلکه در جوامع دیگر هم امکان تحقق ندارد. اختلاف سطح زندگی و جایگاه افراد به تناسب توانایی‌های وی تعریف می‌شود. پس این به معنای عدول از عدالت نیست. همیشه بحث از عدالت بوده و از نظر من هم تا حدودی محقق شده است اما آنجایی که محقق نشده بیشتر دیده می‌شود.»

یک عامل عمده فساد، عدم وجود باور دینی است
بروجردی فساد را نیز معلول عدم شفافیت دانست و گفت: «البته باید به این مساله هم توجه کنیم که یک عامل عمده فساد، عدم وجود باور دینی است. ما می‌گوییم در یک جامعه اسلامی زندگی می‌کنیم و مردم به دستورات دینی اعتقاد دارند اما شما می‌دانید اساس دینداری، امانت‌داری است.»
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: اگر شما در زمان مسئولیت امین نباشی، فساد ایجاد شده و باعث می‌شود منافع خود را به منفعت حاکمیت ترجیح بدهی. امروز داستا‌ هایی که از زندگی امیرالمومنین می‌خوانیم برای ما تبدیل به آمال و آرزوی دست نیافتنی شده است. اگر امانتداری باشد، فساد نخواهد بود و امانتداری هم از اعتقاد و باور افراد سرچشمه می‌گیرد.
بروجردی تاکید کرد: «در نتیجه اولین کاری که ما باید در حوزه فرهنگ انجام می‌دادیم انتقال فرهنگ صحیح دینی به جامعه بود که این انتقال با حرف نیست و باید با عمل این را نشان می‌دادیم. اینها کمک می‌کرد که شاید بعد از چهل سال می‌توانستیم بگوییم جمهوری اسلامی ایران نمونه یک حکومت دینی، ملتزم، مقتدر و مطابق با موازین دینی است که امروز نمی‌توانیم ادعا کنیم.»
بروجردی یادآور شد: «اگرچه در بعضی قسمت‌ها انقلاب از آرمان‌های اولیه خود عدول کرده است بنابراین باید رویکرد و منش خود را باید تغییر بدهد تا مردم هم تعلق خاطر پیدا کرده و هم احساس آرامش داشته باشند و نگاهی به بیرون مرزها نداشته باشند.»
این فعال سیاسی اصلاح‌طلب در خصوص لزوم ایجاد گفت‌و‌گوی ملی برای ترمیم کاهش اعتماد جامعه به مسئولان و کاهش امید به آینده، در تعریف مفهوم این گفت‌وگو گفت: «علاوه بر گفت‌وگوی مردم با حاکمیت و گفت‌وگوی جناح‌ها و جریان‌های داخل کشور؛ گفت‌وگوی ملی مفهوم دیگری نیز دارد و آن گفت‌وگوی مردم با مردم است و این یعنی گفت‌وگوی آرام و خردمندانه و بر مبنای عقل بین آحاد مردم تا دیگر با هم تخاصم نداشته باشند. آمار نشان می‌دهد سطح دعواهای خیابانی افزایش یافته است و این یعنی فضای گفت‌و‌گو و خردمندی کامل شکل نگرفته است.»

مردم راه خود را می‌روند
وی ادامه داد: «بنابراین هم احزاب و گروه‌ها به عنوان لیدرهای جریان‌های سیاسی باید سطح گفت‌وگو را بین خود افزایش دهند و هم به وجه دیگر که گفت‌و‌گوی مردم و مسئولان است باید پرداخته شود. البته اگر این گفت‌وگو بر مبنای مطالبات باشد، به جایی نمی‌رسد اما اگر بر مبنای مفاهمه باشد، مسئولان مشکلات و دردهای حوزه کاری خود را با مردم در میان بگذارد و به مردم نیز اجازه اظهارنظر بدهد، این پرکاربردتر از عرصه سیاسیون خواهد بود.»
بروجردی عنوان کرد: «البته گفت‌وگوی سیاسیون هم مهم است اما آنها با الیت جامعه در ارتباط هستند و به رغم آنکه مدعی ارتباط با جامعه هستند، اما مردم راه خود را می‌روند. مهم این است که مردم بتوانند این تعامل را با مسئولان داشته باشند که نباید بر مبنای پاسخگویی به مطالبات مردم باشد بلکه باید بر مبنای روشن شدن شرایط زیسته مردم باشد که آب ندارند، تحریم هستند،‌ مسکن تامین نیست و هوا آلوده است اما حاکمیت مدعی است که من باید این مردم را به بهشت ببرم. »

در حق کسانی که سهم اصلی را در انقلاب داشتند، اجحاف شد
بروجردی در خصوص بداخلاقی‌های صورت گرفته نسبت به بزرگان و فرزندان انقلاب در طول چهل سال اخیر به عنوان یکی از علل عدم تحقق آرمان‌های انقلاب سال ۵۷ نیز گفت: «معتقد هستم در حق کسانی که سهم اصلی را در انقلاب داشتند، اجحاف شد. انقلاب خوب یا بد، شرایطی را به وجود آورده که ما امروز در آن قرار گرفته‌ایم و لاجرم در فضایی زیست می‌کنیم که برخی آن تولید کردند؛ پس باید تفکر و رهیافت آنها را در این خصوص درک کنیم. من حتی به یاد دارم که یکی از افراد، از استوانه‌های نظام با واژه «فسیل« یاد می‌کرد.
وی افزود: «درست است که آنها دیگر توان اجرایی ندارند اما ذهن و ایده آنها قابل بهره‌برداری است. برخی تا حدود زیادی این تعبیر را به کار می‌برند که انقلاب فرزندان خود را می‌خورد. من به این مساله اعتقاد ندارم اما خیلی از چهره‌هایی که می‌توانستند برای انقلاب کارآمدی فراهم کنند، با اجحافی که صورت گرفت از صحنه حذف شده و به عزلت کشیده شدند. اینها افرادی هستند که دلسوز نظام هستند. دلشان برای انقلاب و نظام می‌سوزد.»

مبانی اخلاقی جامعه ما آسیب دیده است
وی ادامه داد: «نمی‌گویم مثل گذشته زندگی کنیم اما باید اصولی را حفظ کنیم که اگر حفظ شود براساس شرایط روز زندگی می‌کنیم اما مبنای اعتقادی خود را نیز حفظ خواهیم کرد. الان مرتبا در رسانه‌ها بحث هدایت فرهنگی مطرح می‌شود در حالی که ذهن میز و تخته نیست که برایش چهارچوب تعیین کنید. این باور باید از دل این نسل بیرون کشیده شود؛ تصحیح با گفتار نیست و با رفتار باید محقق شود.»
بروجردی خاطرنشان کرد: «واقعا مبانی اخلاقی جامعه ما آسیب دیده است و این آسیب هم باعث این می‌شود که در عرصه فرهنگی جنگ را تجربه کنید. جنگ نظامی هم اما مرتب هشدارش داده می‌شود؛ به علت فضای منطقه و حضور ترامپ ما همواره در معرض جنگ هستیم و اینطور نیست که بگوییم مشکلی نخواهد بود. باید با احتیاط حرکت کنیم و در عین حال نیز باید مقتدر باشیم و ابزار لازم را برای دفاع فراهم کنیم.» /ایسنا