موضع‌گیری ها علیه ایران به پای تب جنگی که سال ۲۰۰۲ علیه عراق در واشنگتن شکل گرفته بود نرسیده است اما تلاش‌های ترامپ برای به راه انداختن گفتمان ضدایرانی در داخل و خارج از آمریکا، یادآور مواضع مشابهی پیش از جنگ علیه عراق است. استیون کوک در فارین پالیسی نوشت: دولت ترامپ تلاش دارد نشان […]

موضع‌گیری ها علیه ایران به پای تب جنگی که سال ۲۰۰۲ علیه عراق در واشنگتن شکل گرفته بود نرسیده است اما تلاش‌های ترامپ برای به راه انداختن گفتمان ضدایرانی در داخل و خارج از آمریکا، یادآور مواضع مشابهی پیش از جنگ علیه عراق است.

استیون کوک در فارین پالیسی نوشت: دولت ترامپ تلاش دارد نشان دهد که کنفرانس اخیری که به منظور ترویج صلح و ثبات در خاورمیانه در ورشو برگزار شد، هدفش نشان دادن اتحاد و انسجام جهانی برای منزوی کردن ایران بوده است. اما تردیدی نیست که این نشست شباهت زیادی به یک نشست آمادگی برای جنگ داشت که بسیار آشنا به نظر می‌رسید. در ادامه این مطلب آمده است: کنفرانس ورشو، تهدید متحدان اروپایی توسط پنس، ویدیوی تهدیدآمیز بولتون و در پشت آنها مواضع اخیر واشنگتن، در نگاه کلی باعث می‌شود این اتفاقات تجربه‌ای مشابه را در ذهن من تداعی کنند. موضع‌گیری ها علیه ایران به پای تب جنگی که سال ۲۰۰۲ علیه عراق در واشنگتن شکل گرفته بود نرسیده است اما تلاش‌های ترامپ برای به راه انداختن گفتمان ضدایرانی در داخل و خارج از آمریکا، یادآور مواضع مشابهی پیش از جنگ علیه عراق است. کسی صحبت از حمله قریب‌الوقوع ایران با بمب‌های کشتارجمعی و قارچ‌های هسته‌ای نمی‌کند، اما وقتی ارشدترین سیاستمداران آمریکایی، ایران را آماج حملات لفظی تند قرار می دهد  و می گوید که در حال تسلط یافتن بر خاورمیانه است، چقدر از آن اتفاق دور هستیم؟ این همان موضعی بود که بوش بارها و بارها، آن را علیه حکومت صدام اظهار می‌کرد.

وقایع اخیر اصلا مبین این موضوع نیست که ایران بازیگری مخرب در خاورمیانه است چنانکه عراق هم نبود. مداخلات فرامرزی ایران برای همه آشکار است. اما در تلاش دولت ترامپ برای کوبیدن بر طبل جنگ علیه ایران، دو حقیقت عامدانه نادیده گرفته می‌شود. نخست اینکه حتی اگر چنانکه مقامات آمریکایی ادعا میکنند، ایران قصد دارد که خاورمیانه را به منطقه نفوذ خود تبدیل کند، در حقیقت اصلا تبحری در این کار ندارند.

دوم اینکه آنچه ایران مرتکب آن می‌شود، نه آزاردهنده است و نه غافلگیر کننده. ایران تلاش دارد عراق را ضعیف نگه دارد تا به تهدیدی علیه آن تبدیل نشود. ایران به کمک بشار الاسد رفت تا ارتباط خود با حزب‌الله را حفظ کند که ابزار اصلی این کشور برای تهدید اسراییل است. ایران در بحرین دخالت می‌کند تا قدرت عربستان را متزلزل کند. به بیان دیگر ایران از تمام ابزارهایش استفاده می‌کند تا جبهه متحدان آمریکا در خاورمیانه را تضعیف کند.

ممکن است این درست باشد اما در این صورت سیاست هوشمندانه این بود که موضعی میان خوش‌بینی اوباما و بدبینی ترامپ اختیار شود. به بیان دیگر باید همان کاری انجام می‌شد که مدت‌ها ایالات متحده در تقابل با ایران آن را در دستور کار قرار داده بودند: ممانعت. ایراد این سیاست چیست؟ ممانعت و مهار ایران نیازی به این ندارد که کسی واقعیت را نادیده بگیرد و خود را متقاعد کند که ایران تمایل دارد به نیرویی سازنده در خاورمیانه بدل شود. این راهکاری واقع بینانه برای مقابله با معضلی است که نیازی به راه انداختن یک جنگ جدید ندارد. این موضع در جلب همکاری وسیع‌تر بین‌المللی نیز موفق‌تر خواهد بود.

اگرچه بسیاری از اعضای کنگره نگران رفتار ایران هستند، دموکرات‌ها علاقه ندارند از جنگ پیشگیرانه دیگری در خاورمیانه حمایت کنند. ممکن در صورت بروز تحولات تحریک‌کننده جدیدی در منطقه این رویکرد تغییر کند اما در حال حاضر به نظر نمی‌رسد ایرانی‌ها علاقه‌ای به برداشتن چنین گامی داشته باشند. با این حال اکنون احتمال بروز درگیری با ایران حتی از شش ماه پیش نیز بیشتر است. در حالی که تندروها گفتمان ستیزه جویانه آمریکا را پیش می‌برند، این آمریکاست که طرف غیرقابل پیش‌بینی است، نه ایران.