مرداد ماه سال جاری بود که کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر در شهر آکتائوی قزاقستان؛ توسط سران ایران، روسیه، قزاقستان، آذربایجان و ترکمنستان امضا شد. مذاکره بر سر تدوين کنوانسيون رژيم حقوقي خزر از ۲۱سال پيش آغاز شده بود و با کش‌مکش‌های فراوانی همراه بود تا آنکه روز گذشته الهام علی‌اف، رئیس‌جمهوری آذربایجان با امضای […]

مرداد ماه سال جاری بود که کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر در شهر آکتائوی قزاقستان؛ توسط سران ایران، روسیه، قزاقستان، آذربایجان و ترکمنستان امضا شد. مذاکره بر سر تدوين کنوانسيون رژيم حقوقي خزر از ۲۱سال پيش آغاز شده بود و با کش‌مکش‌های فراوانی همراه بود تا آنکه روز گذشته الهام علی‌اف، رئیس‌جمهوری آذربایجان با امضای مصوبه مجلس ملی این کشور، کنوانسیون تعیین رژیم حقوقی دریای خزر را برای اجرا ابلاغ کرد.
دکتر عباس کوچ‌نژاد، استاد حقوق بین‌الملل در این خصوص گفت: «وقتی در خود کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر زمان اجرایی‌شدن آن پیش‌بینی شده است، جمهوری آذربایجان نمی‌تواند یک‌تنه آن را به اجرا بگذارد زیرا در ابتدا باید کنوانسیون مذکور در مجالس تمام کشورهای امضاکننده به تصویب برسد؛ این درحالی است که هنوز مجلس ایران آن را تصویب نکرده است و گمان می‌کنم هدف علی‌اف، فضاسازی رسانه‌ای و فشار به ایران است». این استاد دانشگاه در پاسخ به این پرسش که چه میزان سهمی در این کنوانسون برای ایران و چهار کشور دیگر از دریای خزر تعیین شده است، اظهار کرد: «تحدید بستر و زیربستر در این کنوانسیون تعیین نشده است و تعیین آن به خود کشورها واگذار شده است زیرا ایران مخالف آن‌چیزی بود که مطرح می‌شد. تا به این لحظه نیز ایران با ترکمنستان و آذربایجان به توافق نرسیده است». کوچ‌نژاد تاکید کرد: «در این کنوانسیون معلوم نشده است که توافق بر سر بستر و زیربستر باید بین هر پنج‌کشور انجام شود یا آنکه کشورها دو به دو نیز می‌توانند توافق کنند. بر اساس این ابهام به نظر می‌رسد که بهتر بود ایران کنوانسیون اخیر را امضا نمی‌کرد؛ هرچند در مقام عمل تفاوتی ایجاد نخواهد شد اما شاید بهتر این بود که ایران بر ادعای ۲۰درصدی خود می‌ایستاد.» او در پاسخ به این پرسش که کنوانسون حقوقی دریای خزر متضمن چه ویژگی‌های مثبتی است، خاطرنشان کرد: «در بحث‌هایی مانند ماهی‌گیری و دریای سرزمینی بحث‌های خوبی مطرح شده است که قابل اعتنا به نظر می‌رسد اما امضا یا عدم امضای آن توافق چندانی به حال ایران نداشت مگر آنکه ما را از ادعای ۲۰درصدی دور کرد». چندی پیش محمدجواد ظریف پس از امضای این کنوانسون گفت: «گروه‌هایی در ایران در مقطعی مدعی بودند که دریای خزر دریایی مشاع است و بر این اساس بحث ۵۰درصد سهم ایران و ۵۰درصد سهم شوروی را مطرح می‌کردند. این تصور در حالی مطرح بود که هیچ مبنایی در قراردادهای۱۹۲۱ و۱۹۴۰ ندارد و بحث مشاع بودن این دریا تصور نادرستی بود»./نامه نیوز

 

اگر آمریکا نبود الان (عربستانی ها) فارسی حرف می‌زدند

«لیندسی گراهام» سناتور ارشد جمهوری‌خواه آمریکایی در مصاحبه با شبکه «فاکس نیوز» از مواضع آلمان و کشورهای اروپایی در قبال ایران و برجام انتقاد کرد و گفت: «مرکل علنا آمریکا را مورد تمسخر قرار داد و شاید این کار را در محافل خصوص هم کرده است. (از نظر او) ما شبیه به کسی شدیم که در حال رها کردن رهبری‌مان در جهان است. آیا آنها (اروپایی‌ها) درست می‌گویند؟»
لیندسی گراهام گفت: « رونالد ریگان هم مورد تنفر مردم اروپا قرار داشت اما اوباما مورد علاقه (اروپایی‌ها) قرار داشت، اوباما، ضعیف بود و سخنرانی مرکل نوعی سیاست‌بازی کم ارزش بود. مرکل از بسیاری جهات اقدامات خوبی انجام داد اما او دارد (از قدرت) کنار می‌رود. می‌دانید چرا او دارد کنار می‌رود؟ او در کنار اوباما برای تقویت کردن رژیم ایران قرار گرفت، با توافقی که طبق آن آنها (ایران) ۱۵۰ میلیارد دلار در ازای قرار دادن برنامه هسته‌ای‌شان تحت یک رژیم شفاف‌تر دریافت می‌کردند. آنها ۱۵۰ میلیارد دلار گرفتند».
گراهام گفت: « مرکل باید در آینه نگاه کرده و از خودش بپرسد چرا صدراعظمی او در حال پایان یافتن است؟ میلیون‌ها نفر از سوریه که از این کشور متواری شدند، قربانی تصمیم اوباما و دیگران شدند؛ کسانی که به رسیدن توافق هسته‌ای با ایران، بیشتر از مردم سوریه اهمیت دادند».
وی ادعا کرد: «همه اروپایی‌ها شرط‌بندی بدی کردند، آنها در کنار اوباما قرار گرفتند. هدف اوباما دستیابی به توافق هسته‌ای با رژیم ایران بود و به همه اقدامات تروریستی برخاسته از تهران بی‌توجهی کرد. (بشار) اسد وضعیت بسیار بغرنجی داشت اما اوباما به او اجازه داد از این وضعیت خلاص شود و ایران، روسیه و حزب‌ا… وارد (سوریه) شدند و او را تقویت کردند».
گراهام گفت: « این را می‌دانم که عربستان سعودی متحد استراتژیک (آمریکا) است اما محمد بن سلمان به یک فرد غیرقابل اعتماد تبدیل شده است و ما باید تنظیم مجددی در روابطمان با عربستان سعودی صورت دهیم».

خبرنگار سوال کرد: «اما شما از چه کسی می‌خواهید برای مقابله با ایران استفاده کنید؟ هیچ نیروی دیگری وجود ندارد». گراهام جواب داد: «اگر ما نبودیم، می‌توانستی نام یک سعودی را در جنگ علیه ایران ببری؟ حوثی‌ها دارند ارتش سعودی را پس می‌زنند. شما درباره فروش تسلیحات (واشنگتن به ریاض) خبر دارید. حرف آخر این است که اگر ما نبودیم، آنها فارسی حرف می‌زدند. آنها اگر نفت نفروشند از گرسنگی خواهند مُرد، در نتیجه من معتقدم که نیاز آنها به ما خیلی بیشتر از نیاز ما به آنها است».