احسان اسقایی ترامپ استراتژی ایالات ‌متحده نسبت به ایران را تغییر داده است ایالات‌ متحده در دوران اوباما تصمیم گرفت که از مواضع خود خواهانه اش کوتاه آمده و این اصل را بپذیرد که جمهوری اسلامی زیر فشار سرخم نمی‌کند. از این‌ رو در مذاکره با تهران به توافق وین همراه با اروپایی‌ها رسید اما […]

احسان اسقایی
ترامپ استراتژی ایالات ‌متحده نسبت به ایران را تغییر داده است ایالات‌ متحده در دوران اوباما تصمیم گرفت که از مواضع خود خواهانه اش کوتاه آمده و این اصل را بپذیرد که جمهوری اسلامی زیر فشار سرخم نمی‌کند. از این‌ رو در مذاکره با تهران به توافق وین همراه با اروپایی‌ها رسید اما به یک به راه ترامپ این بازی را بر هم زد و علاوه بر خروج از برجام تحریم‌های ظالمانه‌ای را علیه ایران وضع کرد. تغییر استراتژی آمریکا نسبت به ایران در کمتر از دو سال سؤالات زیادی را به وجود آورده است. از جمله اینکه چرا ایالات‌متحده از ثبات در تصمیم‌گیری‌های خود نسبت به کشورهای مختلف برخوردار نیست و آیا این استراتژی توسط قدرت ترامپ تغییر کرده است و یا اینکه محافل فکری مختلف در آمریکا بودند که این استراتژی را به ترامپ منتقل کرده‌اند. از این ‌رو به نظر می‌رسد برای رسیدن به جواب این سؤال باید ریشه‌ای‌تر و به چگونگی در قدرت قرار گرفتن ترامپ نگریست. برای بررسی این موضع «جمله» با علی بیگدلی استاد دانشگاه و کارشناس روابط بین المل به گفت و گو پرداخته که در ادامه می‌خوانید.

 

نگاه و استراتژی آمریکا در سیاست خارجی بر چه اساس پایه‌گذاری می‌شود که یک ‌باره مشاهده می‌شود که آمریکای اوباما حق ایران را در فن‌آوری هسته‌ای پذیرفته و آمریکای ترامپ هرگونه توافق در این ‌ارتباط را به رقم تائید نهادهای قانون‌گذاری این کشور زیر پا می‌گذارد؟

برای پاسخ به این سؤال باید بررسی کرد که اساسا ترامپ با چه مکانیزگی در قدرت قرار گرفت. برای پاسخ به این سؤال باید نگاهی تاریخی آمریکا انداخت. بعد از جنگ جهانی اول که ویلسون آن قواعد ۱۴ ماده‌ای را تعریف کرد و برای آمریکا تعهداتی به وجود آورد، کنگره پیشنهادهای وی را رد کرد و ویلسون دموکرات در مبارزات انتخاباتی سکته کرد و مورد در نتیجه هاردینگ جمهوری‌خواه رئیس‌جمهور آمریکا شد. هاردینگ جمهوری‌خواه نیز دو استراتژی داشت یکی استراتژی پرو تکسیونیم بود که در معنای دولتی که به دنبال حفظ و منافع داخلی است را در دستور کار قرارداد. استراتژی که دقیقا شبیه به آن چیزی است که ترامپ می‌گوید. شعار اول آمریکای ترامپ او را به سمت منافع داخلی اقتصادی می‌کند.

ترامپ به دنبال منافع آمریکاست و این منافع زمانی زیباتر تأمین می‌شود که به ریشه‌های در قدرت قرار گرفتن ترامپ بنگریم. سه گروه ترامپ را رئیس‌جمهور آمریکا کردند. لابی‌های یهودی، ن کو کلاکس کلان و محافظ کار مذهبی ضد سیاه‌پوست‌ها هستند و گروه سوم ماژلیک ها ی فرقه‌ پروتستان هستند که ترامپ خود را منصوب به این کلیسا می‌داند. این سه گروه ترامپ را از لابه‌لای تاریخ بیرون آورند و وی را با قدرت پول و سرمایه رئیس‌جمهور آمریکا کردند.

 

ترامپ در برابر حمایت‌های این سه گروه چه برنامه و وظایفی را برای خود تعریف کرده است؟ آیا این برنامه ها را اجرایی کرده است؟

این سه گروه حامی تل آویو هستند و خواستار کوشش ترامپ  برای خروج تل آویو از تنگ ناهای منطقه‌ای هستند. آن‌ها ایران را در مقابل باز شدن گره‌های کور، مقابل صهیونیست‌ها می‌دانند. از این رو ترامپ بر اساس قول به این سه گروه فشارهای خود را بر روی ایران تخله کرده است. بر این اساس دشمنی آمریکا با ایران به خاطر همراهی با اسرائیل افزایش‌ یافته و هر لحظه نیز فشارهای آمریکا بر ایران برای نیل به خواسته این سه دسته در آمریکا افزایش خواهد یافت.

 

شاهدیم که تمامی مشاوران و حتی شخص وزیر خارجه ترامپ علیه ایران در حال رایزنی با کشورهای منطقه‌ای هستند. با این حساب ایالات‌ متحده چه استراتژی را در مقابل ایران در نظر دارد؟

اگر مثلثی را در نظر بگیریم. یک ظلع این مثلث آمریکاست، قاعده این مسلسل عربستان و اسرائیل هستند و ضلع سوم آن اتحادیه اروپاست. ایران در بین اضلاع این مثلث گیر افتاده است. ایران نباید اتحادیه اروپا را از دست بدهد و اگر چنین شود و اروپا نیز به سمت استراتژی دو ظلع دیگر این مثلث گام بردارد، آنگاه ایران در فشار بیشتری قرار خواهد گرفت و کنفرانسی که در شرم ‌الشیخ تشکیل‌ شده نشانه رقابت اتحادیه اروپا با آمریکاست. در این اجلاس آمریکایی‌ها قصد دارند اتحادیه اروپا را به اعراب نزدیک کنند. تا این اتحادیه از باج‌های بن سلمان به خاطر شرایط نا مطلوب اقتصادی استفاده کند و امتیازی از این مسیر به اتحادیه اروپا داده شود تا آن‌ها را از ایران جدا کنند.

 

با این حساب هدف شومی پشت اجلاس مشترک اتحادیه اروپا و اتحادیه عرب علیه ایران وجود دارد؟

آمریکا به دنبال دور کردن اتحادیه اروپا از ایران است. سخاوت مندی هایی بن سلمان با هدایت آمریکا قرار است در اتحادیه اروپا ریخته شود تا اروپا ایران را در زیر بار فشارها رها کند. از سوی دیگر آمریکا برنامه ناتوی عربی را در دستور کار دارد که تنها برای فشار بر ایران طراحی‌شده است. از سوی دیگر مشاهده می‌شود که بشار اسدی که تل آویو اتحادیه عرب و آمریکا اسرار برکنار رفتن او داشتند، در قدرت مانده است چرا؟ چون قصد دارند وی را در آینده نزدیک از ایران دور کنند. آمریکا قصد دارد فشارهایی که در گذشته به اسد می آورد را به تهران منتقل کنند. چرا چون اسد برای تل آویو خطری ندارد اما ایران اجازه جولان به تل آویو را نمی‌دهد.

 

از یک‌ طرف شاهد فشار منطقه‌ای به ایران برای مقابله با نفوذ تهران هستیم از طرف دیگر شاهد تحریم‌های سخت ترامپ علیه ایران هستیم. ما حصل این فشارها چه می‌شود؟ آیا ترامپ به دنبال اجرای استراتژی مانند عراق برای تضعیف ایران و حمله نظامی به ایران است؟

ترامپ به دنبال حمله نظامی به تهران نیست؛ زیرا حمله به ایران اقدام کاملا اشتباهی است. حمله به ایران تنها به جغرافیای ایران محدود نمی‌شود این حمله به زیان آمریکا تمام خواهد شد و ترامپ هم به صراحت اعلام کرده که آمریکا در زمان او وارد جنگی نخواهد شد که در طولانی‌مدت گرفتار آن شود.  و قصد دارد هر روز  حلقه‌های فشار به سمت ایران را تنگ ‌تر کند و باید فکری برا مقابله با این استراتژی خشمناک ترامپ علیه ایران کرد.