
کاوه ایرانی روزنامه نگار هر روز صدایی بیش از روز قبل صدای اختلاف از ارودگاه اصلاح طلبان به گوش می رسد. جریانی که با حمایت همه جانبه خود از حسن روحانی، امیدوار بود بازگشتی شکوهمند به عرصه سیاست داشته باشد، پس از ۵ سال متوجه شد که چشم اندازی که به آن خیره شده بود […]
کاوه ایرانی
روزنامه نگار
هر روز صدایی بیش از روز قبل صدای اختلاف از ارودگاه اصلاح طلبان به گوش می رسد. جریانی که با حمایت همه جانبه خود از حسن روحانی، امیدوار بود بازگشتی شکوهمند به عرصه سیاست داشته باشد، پس از ۵ سال متوجه شد که چشم اندازی که به آن خیره شده بود تنها سرابی بیش نبوده است. عملکرد دولت تدبیر و امید در دوره دوم خود و هم چنین فراکسیون امید در مجلس، موجب دلسردی میلیون ها ایرانی شد که با هزاران امید و آروز پای صندوق های رای رفتند تا آینده ای روشن را رقم زنند. اما مدت زمان زیادی نگذشت که دریافتند دولت به دلایل متعددی در تحقق وعده های خود ناتوان است و کاری هم از لیست امیدی ها در مجلس برنمی آید. این موضوع را فعالان سیاسی اصلاح طلب از همان ماه های ابتدای آغاز بکار دولت دوازدهم احساس کرده بودند اما دیگر کار از کار گذشته بود و سرمایه کلان این جریان به پای سیاست های مصلحت طلبانه از بین رفته بود.
به گزارش «جمله»، با نگاهی به روند تحرکات سیاسی کشور متوجه خواهیم شد که این روزها همه فعالان سیاسی نگاهشان به انتخابات آتی مجلس است. در این میان اصولگرایان با بهره مندی از فرصتی که به واسطه نارضایتی مردم از عملکرد دولت و مجلس، در اختیارش قرار داده، سعی می کند با بازسازی ساختار درونی خود و با بهره گیری از چهره های به نسبت محبوب تر و کم حاشیه، وارد عرصه انتخابات شود. اما وضعیت اردوگاه اصلاحات، وضعیت مطلوبی نیست. این واقعیت را به خوبی می توان در سخن فعالان سیاسی و چهره های اصیل جریان اصلاحات به خوبی مشاهده کرد.
عملکرد های غلط اصلاح طلبان
احمد زیدی آبادی یکی از همین چهره های اصیل اصلاح طلبی است. او در مناظره فروردین ماه خود با حمیدرضا جلایی پور دیگر چهره اصلاح طلب داشت و بخش هایی از آن منتشر شد، اظهار کرده بود:« از هر جهت که نگاه کنیم اوضاع کشور خوب نیست. تصورم این است که نقطهای که به آن رسیدهایم اجتنابناپذیر نبوده است. اصلاحطلبی در ایران محکوم به شکست نبود. سلسله عملکردهای غلط اصلاحطلبان باعث شکست اصلاحات شده است. برخی اصلاحطلبان علاقهمندند نظارت استصوابی برداشته نشود. چون اگر برداشته شود و انتخابات آزاد باشد، خیلی از نیروهایی که امروز به نام اصلاحطلب میشناسیم در انتخابات رأی نخواهند داشت.»
این چهره اصلاح طلب که از آینده سیاسی اصلاحات بیم ناک است اظهار داشته بود:« اصلاحطلبان مدعی بودند که با گرفتن نهادهای انتخابی میتوانیم اصلاحات ماندگار و ساختاری ایجاد کنیم اما کجاست این تحول؟ این که نمیشود هرگاه بحث مشکلات پیش میآید بگویید اصلاحطلبان همهکاره نبودند و وقتی در پی رأی هستید بگویید ما چنین و چنان خواهیم کرد. هنر نیروی سیاسی این نیست که بگوید تحول مطلوبش در ده قرن آینده محقق میشود.»
نقش مردم در انتخابات
در همین رابطه ، صادق زیبا کلام استاد علوم سیاسی دانشگاه، در خصوص «نقش مردم در انتخابات سال ۹۸» گفت: «دو انتخاباتی که در گذشته صورت گرفت، (انتخابات دی ماه ۹۴ برای مجلس دهم و انتخابات ۲۹ اردیبهشت ۹۶ برای ریاست جمهوری)، تأثیرات بسیار بلندمدتی بر روی رأی دهندگان در ایران گذاشت و رای دهندگان را با این سوال بنیادی مواجهه کرد که هدف از رأی دادن چیست؟»
زیباکلام در گفت و گویی با خبرگزاری «برنا» اظهار کرد: «مسئله این نیست که فراکسیون امید درست عمل کرده یا خیر، مسئله این نیست که آقای روحانی خوب عمل کردند و موفق بودند یا خیر بلکه سوال بنیادیتر است. در مردم سالاری، هر ۴ یا ۵ سال یک بار انتخابات صورت میگیرد و منتخب مردم (رئیس جمهور، نخستوزیر، مجلس) تلاش میکند، سیاستهایی را که مردم به خاطر آن سیاستها به او رأی دادند به اجرا بگذارد. حال اگر مردم از آن سیاستها و اجرای آن سیاستها راضی بودند مجددا به آن رأی میدهند و اگر نه به گروه دیگری رأی میدهند؛ این اساس و بنیان مردم سالاری است.»
زیبا کلام بیان کرد: «شما یک مجلسی دارید (مجلس دهم) که تعداد قابل توجهی آمدند و به آن مجلس رأی دادند. سوال اساسی این است که چقدر این مجلس (مجلسی که باید در رأس امور باشد) توانست در رأس امور باشد؟ چقدر توانست بر سیاستهای خارجی جمهوری اسلامی ایران تأثیر بگذارد؟ این سوالات را میتوانیم در مورد انتخاب دولت آقای روحانی مطرح کنیم؟ چقدر از سیاستهای کلان، مهم و استراتژیک جمهوری اسلامی ایران در نتیجه ۲۴ میلیونی که به آقای روحانی رأی دادند، تغییر کرد؟ چند درصد از مردمی که در صبح روز جمعه ۲۹ اردیبهشت ۹۶ قریب به دو سال پیش آمدند و صفهای طولانی را تشکیل دادند، بر تردیدهایشان فائق آمدند و به پای صندوق رفتند و به آقای روحانی رأی دادند.»
رای مردم و تغییر سیاست ها
این فعال سیاسی ادامه داد: «سوالی که هست این است که این خواست آنها چقدر توانست در ۲ سال گذشته تحقق پیدا کند؟ اگر به پای صندوق نرفته بودند و رأی نداده بودند باز هم این قطع رابطه با آمریکا ادامه پیدا میکرد؟ وقتی هم به پای صندوق رفتند ۲۴ میلیون به آقای روحانی رأی دادند که آن سیاست تغییر پیدا کند. نه فقط سیاست دشمنی با آمریکا بلکه همه سیاستهای مهم دیگر نظام هم کماکان بعد از انتخابات ۲۹ اردیبهشت، بعد از انتخابات مجلس در سال ۹۴ همچنان ادامه پیدا کرده است.»
زیباکلام با بیان این جمله که «مردم این سوال برایشان پیش آمده که چه فایده دارد که در انتخابات شرکت کنیم؟» گفت: «نظام سیاستهایی را که فکر میکند درست است پیش میبرد، مفاسد اقتصادی همچنان بعد از انتخابات مجلس دهم و بعد از انتخابات ۲۰ اردیبهشت ادامه پیدا کرده است. مردم از خودشان میپرسند که فایده رأی دادن چیست؟ ما در کشورهای دیگر شاهد هستیم که وقتی دولت جدیدی بر سر کار میآید سیاستها تغییر پیدا میکند و اگر مردم همچنان موافق تغییر آن سیاستها باشند، مجددا آن حزب و جریان سیاسی رأی می آورد و در قدرت باقی میماند.»
زیبا کلام بیان کرد: «در ایران سیاستها ظرف ۴۰ سال است که اجرا میشوند صرف نظر از اینکه مردم در انتخابات به چه کسی رأی دادند. بنابراین بحث اصلاحطلب و اصولگرا و اینکه فراکسیون امید خوب عمل کرد یا نه نیست. سوال اینجاست، چه آثار، نتایج و تغییر و تحولی در نتیجه شرکت مردم در انتخابات تغییر پیدا میکند؟»
او گفت: «اگر به فرض محال شورای نگهبان با همه اسامی که اصلاح طلبان ارائه می دهند، موافقت و همه را تأیید صلاحیت کنند و یا اگر معجزهای شود و شورای نگهبان اجازه بدهد، انتخابات آزاد برگزار شود مردم باز هم این سوال را مطرح میکنند که نمایندگان واقعی اصلاح طلب چه قدرتی دارند و چه تأثیری میتوانند داشته باشند. لذا من فکر میکنم مسئولین نظام باید مقداری پاسخگو باشند و در غیر این صورت اعتبار شرکت در انتخابات و اساسا کل انتخابات به طرز هولناکی ترک می خورد.»
در نهایت همانطور که فعالان سیاسی اصلاح طلب عقیده دارند، برای رسیدن به یک فضای باز سیاسی حقیقی ابتدا باید موانع پیش روی این آرمان برداشته شود. این امر مستلزم عزم جدی مسئولان، فعالان سیاسی و همچنین آحاد ملت است تا برای تحقق مردمسالاری اقدام کنند. در واقع تفاوتی ندارد که تحقق این آرمان توسط کدام جریان سیاسی صورت می گیرد بلکه مهم این است که مردم نقشی حقیقی در سرنوشت خود ایفا کنند و نتیجه حضور فعالانه خود در هر انتخابات را به طور محسوس مشاهده کند. به طور حتم اگر افراد شایسته ، مسئولیت پذیر و میهن پرست که درک صحیح نسبت به مفهوم واقعی «منافع ملی» دارند، وارد عرصه سیاست شوند، آحاد ملت با انتخاب آنان نتیجه قابل قبولی از صندوقهای رای به دست خواهند آورد و آرمان مردمسالاری محقق خواهد شد.