دست کشیدن غرب از برنامه توسعه دموکراسی به عنوان یک شعار کلی ایدئولوژی غربی، پس از استفاده از این برنامه به عنوان سلاحی برضد اتحاد شوروی در دوره جنگ سرد، یکی از این موارد است. پس از آن که جمهوری های اروپایی جدا شده از اتحاد شوروی در ابتدای دهه ١٩٩٠ دموکراسی را به عنوان […]
دست کشیدن غرب از برنامه توسعه دموکراسی به عنوان یک شعار کلی ایدئولوژی غربی، پس از استفاده از این برنامه به عنوان سلاحی برضد اتحاد شوروی در دوره جنگ سرد، یکی از این موارد است. پس از آن که جمهوری های اروپایی جدا شده از اتحاد شوروی در ابتدای دهه ١٩٩٠ دموکراسی را به عنوان نظام سیاسی جایگزین کمونیسم و سوسیالیسم پذیرفتند، برنامه توسعه دموکراسی کنار گذاشته شد.
آمریکا نخستین کشوری بود که به دموکراسی و حقوق بشر پشت کرد. ولی آنچه برای امنیت و ثبات جهان خطرناکتر است این است که غرب به سازمان ملل پشت کرد که بعد از جنگ جهانی دوم به نماد تمایل بین المللی برای نهادینه کردن اقدام مشترک در سطح بین المللی و تضمین ساز و کاری برای جلوگیری از وقوع جنگ و حل اختلافات و ساماندهی روابط سیاسی و اقتصادی و فرهنگی بین المللی تبدیل شده بود.
روند کنار گذاشتن سازمان ملل متحد بعد از جنگ سال ١٩٩١ ائتلاف غربی برای بیرون راندن نیروهای عراقی از کویت آغاز شد ولی بعدا گسترش یافت تا حضور نظامی انگلیس و آمریکا در خاورمیانه قانونی شود. حمله آمریکا و انگلیس به عراق در سال ٢٠٠٣ نابودی نقش سیاسی سازمان ملل را تکمیل کرد چرا که این جنگ خارج از چارچوب سازمان ملل و بدون توافق نظر بین المللی درباره آن روی داد. این نادیده گرفتن عمدی سازمان ملل خطرات بزرگی برای امنیت و ثبات جهان به دنبال داشت. موضع گیری سیاسی غرب در برابر مسائلی همچون آوارگان و تروریسم و اختلاف دینی و فرهنگی با مسلمانان موجب قدرت گرفتن پوپولیسم در غرب به عنوان نظام سیاسی جایگزین نظام سابق شد که دموکراسی و حقوق بشر و امنیت بین المللی را ترویج می داد. نتیجه این پدیده، به قدرت رسیدن افراط گرایان در بسیاری از کشورها بود به طوری که دونالد ترامپ که به گرایش های افراطی معروف است رئیس جمهور بزرگترین کشور جهان شد.
اما مسئله خطرناکتر، سیاست خارجی ترامپ برای بازترسیم نقشه مناقشه در خاورمیانه است. روشن است که دولت ترامپ اسرائیل را در رأس اولویت هایش قرار داده است و به همین علت همه نیروهای ضداسرائیلی را نشانه رفته و دولت های دوست واشنگتن را تشویق به عادی سازی روابط با اشغالگران فلسطین می کند. دولت ترامپ همچنین از ائتلاف نیروهای ضدانقلاب متشکل از عربستان، امارات، مصر و بحرین و اسرائیل حمایت کرده است. این ائتلاف، علنا عادی سازی روابط کشورهای عربی با اسرائیل و هدف قرار دادن ایران از نظر سیاسی و نظامی را ترویج می دهد و در همین راستا واشنگتن را برای خروج از برجام تحت فشار قرار داد. واشنگتن به این اقدام بسنده نکرد بلکه تحریم های بسیار سختی علیه جمهوری اسلامی تحمیل کرد و سیاست به صفر رساندن صادرات نفت ایران را از طریق فشار بر کشورهای خریدار نفت ایران مثل هند و چین و برخی کشورهای اروپایی برای توقف واردات نفت از ایران، در پیش گرفت. اروپا نیز هرچند بر پایبندی به برجام و مخالفت با خروج آمریکا از آن تاکید دارد ولی عملا گامی جدی در این زمینه بر نداشته و عملا در برابر اقدامات آمریکا سکوت کرده است.
آمریکا از نقش خود به عنوان یک رهبر مسئولیت شناس دست کشیده و سیاست هایش در دوره ترامپ، آن را به هیولایی تبدیل کرده است که جهان را می ترساند و تنش بین کشورهای جهان را تشدید می کند. وجه مشخصه گفتمان ترامپ، غرور و تکبر و دشمنی با دیگران و انتقام جویی از هر کسی است که مخالف او باشد. ترامپ گروهی همفکر را اطراف خود جمع کرده است که به منطق جنگ و تهدید پایبند هستند و جهان را از مقوله های دوستی و امنیت و یافتن وجوه مشترک و فعالیت در چارچوب سازمان ملل و نهادهای آن محروم می کنند.