در این چند فصل گذشته از لیگ قهرمانان اروپا به قدری اتفاقات غیرقابل پیش بینی و کامبک شاهد بودیم که به طور کامل فرضیه اتفاق و یا به لفظ هواداران شانس را از بین میبرد. سرمربی؛ آینه ی تمام نمای تیم پس از تماشای دو ۹۰ دقیقه ی جذاب و به به و چه چه […]

در این چند فصل گذشته از لیگ قهرمانان اروپا به قدری اتفاقات غیرقابل پیش بینی و کامبک شاهد بودیم که به طور کامل فرضیه اتفاق و یا به لفظ هواداران شانس را از بین میبرد.

سرمربی؛ آینه ی تمام نمای تیم
پس از تماشای دو ۹۰ دقیقه ی جذاب و به به و چه چه کردن، حالا زمان آن رسیده از این سبک فوتبال و عملکرد درس هم بگیریم.
بازی هایی که در آن ذهنیت برد و روحیه جنگندگی در بدترین و حساس ترین شرایط در ساق های بازیکنان دیده میشد و همچنین فرمانده ای که کنار زمین تا آخرین لحظه به جای تماشا، پا به پای سربازانش میجنگید.
به طور مثال در بازی شب گذشته بین دو تیم آژاکس و تاتنهام؛ نیمه اول تمام شد، ظاهرا تیم انگلیسی هیچ شانسی برای صعود نداشت، آن هم در مقابل تیمی که بزرگان اروپا را در زمین خودش به زانو در آورده بود. اما مربی در کنار زمین فریاد می زند! هیچکس به شکست فکر نمیکند و تا آخرین ثانیه برای پیروزی میجنگند.
و یا بازی لیورپول و بارسا؛ کلوپ میتوانست بازیکنان خود را با روحیه ای از قبل بازنده به زمین بفرستد و در خوش بینانه ترین حالت یک مساوی بگیرد اما نه خودش تسلیم شد و نه این اجازه را به یاران خودش داد.
حالا این رفتار مربیان و بازیکنان فوتبال اروپا را با واکنش های ورزشکاران کشور خودمان مقایسه کنم.
تا زمانی که تیم خوب بازی میکند و به نتیجه دلخواه رسیده؛ مربی فریاد میزند، کاپیتان تیم را جمع میکند، بازیکن ها به عملکرد خودشان ادامه میدهند، هوادار تشویق میکند و …
اما وقتی شرایط سخت میشود و تیم عقب است؛ مربی سکوت میکند، کاپیتان عصبی بازی می کند، زبان بازیکنان بیشتر از پاهایشان فعالیت دارد و هوادار فقط نظاره‌گر است.
و اینجاست که ” فوتبال حرفه ای ” در ایران در حد همان کلمه باقی می ماند و عملی نمیشود.
زمانی که به نتیجه رخ داده در فوتبال اروپا نگاه میکنیم شاهد مربی و بازیکنان تکلیف گرا هستیم. در واقع این مربیان و بازیکنان نتیجه گرا هستند که در زمان بحران دچار چنین سردرگمی می شوند.
گروه اول ترسی از شکست ندارند و از مقابله با حریفی فراتر از توانایی های خودشان نمی هراسند. آن ها وقتی از حریفشان عقب می افتند مایوس نمی شوند و تا آخرین لحظه تلاش می کنند و در واقع موفقیت برای آن ها تلاش تا لحظه آخر است. در این حالت هوادار هم رضیت بیشتری دارد! چرا که به چشم میبیند مربی تلاشش را میکند، بازیکن تا آخرین لحظه و با تمام توان میجنگید! حتی اگر نتیجه هم دلخواه نباشد…
همه ی این روحیات از طریق مربی به بازیکنان منتقل میشود، در واقع بازیکنان ویترینی از روحیه یک مربی در رختکن و نیمکت هستند.
در فوتبال مدرن امروز یک مربی بیش از آنکه به مسائل تکنیکی و تاکتیکی و بدنی بپردازد باید دانش مدیریت و روانشناسی داشته باشد.
اما سوال اینجاست:
کدام مربیان در کشور ما از چنین دانشی برخوردار هستند؟