به نظر می رسد نقشه ترامپ ترکیبی ساده از تهدید به استفاده از زور و بیان تلویحی رساندن اوضاع به لبه پرتگاه و هم زمان حفظ کانال های محرمانه برای گفتگو است و احتمال می رود که در اوج سیاهی و ناامیدی به ناگهان نورامید حیرت آوری شروع به تابیدن کند که همان مذاکرات مستقیم […]
به نظر می رسد نقشه ترامپ ترکیبی ساده از تهدید به استفاده از زور و بیان تلویحی رساندن اوضاع به لبه پرتگاه و هم زمان حفظ کانال های محرمانه برای گفتگو است و احتمال می رود که در اوج سیاهی و ناامیدی به ناگهان نورامید حیرت آوری شروع به تابیدن کند که همان مذاکرات مستقیم به رهبری رئیس جمهور ترامپ است که صاحب کتاب مشهور فن معامله است. این مشخصا چیزی است که ما با افزایش لحن جنگ جویانه و تدارک نظامی مشاهده کردیم که اوج آن این هفته نمایان شد. به این ترتیب که سازوبرگ نظامی بیشتری به سمت آب های خلیج فارس روانه شدند و پیام های آتشینی از سوی ایران به همه طرف های خواستار جنگ ارسال شد و شاهد عملیات خرابکارانه با انفجار کشتی ها و نفتکش ها در نزدیکی ساحل فجیره امارات بودیم. همچنین خبرهایی از حمله قریب الوقوع علیه نیروها و منافع آمریکا در عراق شنیدیم که با عث شد آلمان و هلند به شدت اظهار نگرانی کنند. حیرت آور این بود که ترامپ به میدان بازگشت تا اوضاع را آرام کند. اما بازی فریب وی که چه در مورد کره شمالی چه خاورمیانه که بر آن پافشاری دارد، تا کنون نتایج مورد انتظار را نداشته است.
به نظر می رسد عرصه با وجود تلاش هایی در جهت ایجاد آرامش مبهم و متشنج است. انور قرقاش، وزیر مشاور امارات در امور خارجه تاکید کرد کشورش به پایین نگه داشتن سطح تنش در منطقه خلیج فارس متعهد است، اما به باور او حفظ اوضاع در وضعیت کنونی به علت رفتار ایران دشوار است. وی از ایران خواست سیاست های منطقه ای خود را تغییر دهد. به نظر واضح می رسد نه ایران و نه آمریکا و نه سعودی ها نفعی در وقوع درگیری در خاورمیانه ندارند. بنگاه سخن پراکنی انگلیس از وجود کانال هایی محرمانه میان واشنگتن و تهران خبر داد و از یک منبع عراقی نقل قول کرد که مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا کارت حافظه ای را تحویل عادل عبد المهدی داده است که حاوی شواهدی دال بر برنامه ریزی ایران از طریق متحدان خود برای حمله به منافع آمریکا در عراق می باشد. پمپئو از طریق عادل عبدالمهدی به ایرانی ها این پیام را رسانده که سر میز مذاکره حاضر شوند.
در این تردیدی وجود ندارد که کسی خواستار جنگ با ایران نیست، اما به نظر می رسد این مسئله تا این لحظه درست باشد و واقعیت حکایت از آن دارد که هر طرف دستور کار متفاوتی برای خود دارد. به این ترتیب که عرب ها خواستار توقف مداخله ایران در امور خود هستند. تهران خواستار لغو تحریم ها و به رسمیت شناخته شدن نفوذش است. اسرائیل خواستار حمله به ایران حتی حمله اتمی است و اروپا از موج مهاجرت می ترسد زیرا که تهران تهدید به اخراج ٣ میلیون افغان کرده است.
روسیه خواستار ادامه حضور قدرتمندانه خود در منطقه است و واشنگتن می خواهد بر تهران فشار وارد آورد تا این کشور رفتار خود را تغییر دهد. جایگزین جنگ برای واشنگتن افزایش فشار بر ایران است. این فشار به سطح بی سابقه ای رسیده اما تا این لحظه نتیجه بخش نبوده است. تجربه خطوط تماس محرمانه، با هدف گفتگو درباره موضوعات مورد پذیرش دو طرف ادامه دارد. به این ترتیب که ایران بر عدم درج موضوع موشک بالستیک خود در هر گفتگویی پافشاری دارد، در حالی که با مذاکرات بدون پیش شرط موافق است، درصورتی که واشنگتن تضمین اجرای توافق و عدم خروج از آن را دهد. پرسش این است:آیا طرف ها موافقت می کنند یا در نتیجه محاسبات نادرست یا به کمک دوست مغرض یا احمق به سوی جنگ کشیده می شوند. پاسخ این پرسش را روزهای آینده مشخص خواهد کرد.