رضا جرعه ای از قهوه نوشید و گفت: عابد راستی این حرف هایی که ترامپ می زند مثلا تمایل به تماس و تلفن زدن و ملاقات با روحانی و اینها چه معنایی داره… تو فکر نمی کنی که طرح مستقیم خیلی از این تقاضاها از روی ضعف و عقب نشینی از برخی مواضعش باشه؟! یه […]
رضا جرعه ای از قهوه نوشید و گفت: عابد راستی این حرف هایی که ترامپ می زند مثلا تمایل به تماس و تلفن زدن و ملاقات با روحانی و اینها چه معنایی داره…
تو فکر نمی کنی که طرح مستقیم خیلی از این تقاضاها از روی ضعف و عقب نشینی از برخی مواضعش باشه؟!
یه بامیه به دهان گذاشتم و گفتم: می فهمم که خیلی از تحلیل گر ها وقتی سرسختی ایران در مقابل تهدیدات و تحریمات اعمال شده توسط آمریکا رو می بینند فکر می کنند ترامپ از روی ناچاری به تمنای مذاکره با مقامات روی آورده و مثل این حرکت اخیر ، تلفن دادن به سفارت سوئیس برای زنگ زدن بهش رو از روی ضعف و عجز ارزیابی می کنند! من تازه متوجه شدم که این گونه تقاضا های مثل «به من زنگ بزن!» ، «با من مذاکره کن!» و نظایر این گونه جملات در واقع رمزهایی می تونن باشن که از راه رسانه ای به عاملان تخریب گری در داخل ایران و کشورهای همسایه پیام هایی رو در سطح وسیع می رسونند! از اونور هم که پیام های قهر آمیز و جنگ طلبانه رو داری….
رضا با شنیدن حرفهای من از تعجب چهار شاخ موند به طوری که وسط سالن نزدیک بود سینی قهوه از دستش بیفته وقتی قبل از نشستن گفت: عابد این مسئلة خیلی گنده ای ست که پیدا کردی! ببینم نمی فهمم چه پیامی این جملة « روحانی به من تلفن کن!» و نظایر این جور درخواست ها رو ترامپ می تونه به عوامل آمریکا در داخل و توی کشورهای همسایه ارسال کنه!
نیم خیز شدم و سینی قهوه رو از دستش گرفتم و گفتم: رضا جون بچه شدی مگه! اگر هم معنی دقیق این رموز و کدهای جنگی رو بدونم که نباید به کسی به غیر از مقامات بروزوشون بدم! سربسته بهت بگم یک جور دستور حمله برای تاراج ذخائر ارزی مملکت باید باشن که به عده ای خاص از این راه مخابره می شن!
رضا از روی دستپاچگی گفت: عابد تو رو خدا الان باید چیکار کرد تا جلوی این ساخت و پاخت های کازینوئی گرفته بشه و صندوق های ارزی مون خالی نشن؟ بعد هم نگاهی به ساعتش انداخت و اضافه کرد: راستی باید سریع برم سمت خونه! از خیر قهوه بعدی می گذرم!
همین طور که رضا خودش رو آماده می کرد تا بلند شه گفتم: والا توصیة من اینه که خیلی سریع باید بانک مرکزی کاملاً از دولت مستقل بشه و به کل دست از کنترل نرخ ارز در وهلة اوّل برداره! احتمالاً باید یک کمیته ای از اقتصاد دان ها از راه شورایی مورد به مورد رو چاره اندیشی کنن!
توی راه پله ها رضا قبل از پائین رفتن گفت! جل الخالق! یعنی این ترامپ بدجنس نصف ذخائر ارزی مملکت رو با این حرف های سفت کن شل کنش و سیاست بازی های هویج و چماقش اینطوری با ساخت پاخت های کازینوئی بر باد داده!
خندیدم و گفتم: رضا جون صد امان از دست چماق ترامپ های داخلی خودمون و اونها که توی امارات و افغانستان و پاکستان و عراق، با بازی های غریب روی ارزهای مختلف، مملکتمون رو دارند از بنیاد داغون می کنن! من می گم که آباد گری از راه پرداختن به پای بست ها به انجام می رسه!