
مجید عابدینی راد شب بود که رضا اومد پیشم. وقتی توی مبل های راحتی نشستیم پاش رو کمی دراز کرد و گفت: تو هم عابد این حس رو داری که یک جور اوضاع آمریکا و ایران آروم تر شده؟ در حالی که به سمت آشپزخانه می رفتم تا خربزه مشهدی ای که تازه خریده بودم […]
مجید عابدینی راد
شب بود که رضا اومد پیشم. وقتی توی مبل های راحتی نشستیم پاش رو کمی دراز کرد و گفت: تو هم عابد این حس رو داری که یک جور اوضاع آمریکا و ایران آروم تر شده؟
در حالی که به سمت آشپزخانه می رفتم تا خربزه مشهدی ای که تازه خریده بودم رو توی سینی بگذارم و با یه چاقو بیارم سر میز کمی مکث کردم و گفتم: والا در دنبالة این آرامش می ترسم طوفانی سهمگین نهفته باشه!
رضا که رفت توی کار بریدن خربزه، درست اونجایی که چاقو رو توی شکم خربزه فرو می کرد گفتم: رضا جون هنوز هم احتمال یه درگیری ناخواسته با تبعاتی فاجعه بار همیشه هست! پشت این تغییر لحن ها و ملایمت ها خیلی وقتها خشونت های بی حدّ و حساب خوابیده! یعنی یه جرقة کنترل نشده مایة انفجار اوضاع میشه!
رضا به صورتی خیلی هنری خربزه رو به دو نیم تقسیم کرد و درست وقتی می خواست یکی از نیم ها رو به دو قطعة مساوی تقسیم کنه گفت: برای آمریکا هر جور عقب نشینی ای خیلی گرون تموم می شه چون یه شکست دیپلماتیک براشون خواهد بود! از اونور هم ایرون خب حق داره که زیر بار تحریم و تهدید نره و تن به قبول خواسته های کاخ سفید نده!
گفتم: من از ابتدای روی کار اومدن ترامپ تو این فکر بودم که آخرش توی دورة این بابا روابط بین ایران و آمریکا برقرار خواهد شد! الان که دوباره بدجوری توی این اوضاع وخیم افتادم توی نگرش خوشبینانه به جهان هستی! آخه هر وقت شراره های عشق در درونم شعله ور می شه دنیا رو نمی دونم چرا بیشتر توی حال آشتی و صلح و صفا می بینم!
به ناگاه برقی خاص توی چشمهای رضا پدیدار شد و لبخندی ملیح زد و گفت: شکی ندارم که خبرهای خوبی از آزاده باید دریافت کرده باشی!
گفتم می دونی چیه، بعضی از دوستی ها قرار و مدارشون در آسمون ها بسته شده اند! می فهمی؟!
رضا به ساعتش نگاه کرد و چون داشت دیرش می شد پا شد و در این بین گفت: من می گم بهتره زود هیجان زده نشد!
عاشقانه سرای پیشرو
فریدون توللی از شاعران بنام معاصر ایران است که خرداد ۱۲۹۸ در شیراز به دنیا آمد. والدینش از تیره توللی طایفه عمله قشقایی بودند. پس از پایان دوره آموزشهای دبستانی و دبیرستانی در این شهر، وارد دانشگاه تهران شد و در سال ۱۳۲۰ در رشته باستانشناسی دانشکده ادبیات این دانشگاه فارغالتحصیل گردید. سپس به کار باستانشناسی روی آورد و تا امرداد ۱۳۳۲ چندی رئیس اداره باستانشناسی استان فارس بود. توللی بر اثر آشنایی با نیما یوشیج در شعر بهشیوه جدید گرایش یافت و به یکی از پیشروان آن تبدیل شد. دفترهای شعر «رها» و «نافه» او محصول همین دوران است. وی بعدها به مخالفت با فرم آزاد نیمایی پرداخت و مجموعهای از غزل و قصیده به شیوه قدیم را با نام «پویه» منتشر کرد. توللی با زبان فرانسه آشنایی داشت و اشعاری از شاعران فرانسهزبان را به فارسی برگرداندهاست. او سرانجام پس از سالها بیماری قلبی در سال ۱۳۶۴ درگذشت. همسر وی مهین توللی بود که از آنها سه فرزند به نامهای نیما و فریبا و رها بهجای ماندهاست. توللی بهخاطر علاقه زیادش به نیما نام او را بر نخستین دختر خود میگذارد. ویژهنامه توللی در شماره هشتاد و پنج مجله بخارا با مقالاتی از محمدرضا شفیعی کدکنی، محمد افشینوفایی، مهدی فیروزیان، علیاکبر سعیدی سیرجانی و… در زمستان ۱۳۹۰ منتشر شدهاست.
شعر توللی عمدتاً شعری عاشقانه، رمانتیک و احساساتی است: با تصاویر، واژهها و ترکیبهای فریبنده خوشاهنگ، که با بیان شاعرانه احساسات فردی، بیش از هر چیز از کامجوییهای جسمانی سخن میگوید؛ و توفیق وی در شاعری، بهسبب همین شعرهاست. توللی در سرودن شعر عاشقانه به شیوه نو، روزگاری پیشرو و نظریهپرداز بودهاست و در این زمینه سهم بزرگی دارد. در بخشی از یکی از معروف ترین شعرهای او به نام «بلم» آمده است:
نسیمی این پیام آورد و بگذشت :
“چه خوش بی مهربونی از دو سربی ”
جوان نالید زیر لب به افسوس :
“که یک سر مهربونی درد سر بی “