هومن حکیمی دبیر گروه فرهنگی ابراهیم حاتمیکیا آمد بر روی سِن و در عرض چند دقیقه، سالها زحمت و تلاش و خاطرهبازی ما با یگانههای سینماییاش را نیست و نابود کرد. گفت که فیلمساز نظام است و البته زیر متن این حرفش، هم این بود که چرا به من بیشتر توجه نمیکنید و هم یک […]
هومن حکیمی
دبیر گروه فرهنگی
ابراهیم حاتمیکیا
آمد بر روی سِن و در عرض چند دقیقه، سالها زحمت و تلاش و خاطرهبازی ما با یگانههای سینماییاش را نیست و نابود کرد. گفت که فیلمساز نظام است و البته زیر متن این حرفش، هم این بود که چرا به من بیشتر توجه نمیکنید و هم یک جور تهدید منحصربهفرد! با این حال روند نزولی فیلمسازیاش را کماکان دارد ادامه میدهد و اینکه فکر میکند، مخاطب، در بهترین حالت، یک شعور حداقلی دارد، خیلی آزاردهنده است. فیلمساز نظام، در گام اول باید به شعور و هویت مردم همین نظام احترام بگذارد… .
رامبد جوان
«خندوانه» از همان ابتدا برایم ملموس نبود. تا امروز دلیلش را نمیدانستم البته و تنها جذابیتش برای من، وجود «جناب خان» بود که انگار خارج از حیطه اختیار و به شکل خودجوش رگههایی از انتقاد درست را ارائه میکرد. انگار که «رامبد جوان» این طرف ماجرا بود و «جناب خان» آن سمت قضیه.
این مجری – بازیگر – تهیهکننده، که بهترین تصویری که از او در ذهن دارم، مربوط به سریال زیبا و بکر «خانه سبز» است، هیچوقت نتوانست با حرفها و بازیهایش مرا مجاب کند که سمت ما است؛ سمت مردم، و حالا که بعد از مدتها از ایران زیبا و ماندن در ایران سرافراز و احترام به خون شهدا و تمکین به قانون نظام و ارزش گذاشتن به سختیهایی که مردم میکشند و… گفته، فیلش یاد هندوستان کرده است، تمام ابهامهای من را درباره خودش پاسخ داده است. وقتی یک نفر در آنتن سراسری تلویزیون، رو به مردم کشورش، تظاهر میکند، حالم را بد میکند.
رامبد جوان البته مثل هر آدمی حق دارد نحوه زندگی و رفتارش را انتخاب کند اما وقتی در جایگاهی قرار میگیرد که به مخاطب جور دیگری میگوید؛ جوری که به آن معتقد نیست، دارد به شعور مخاطب و خودش خیانت میکند و من، آدم خائن را دوست ندارم… .
صداوسیما
کی قرار است صداوسیمای ما طرف ما باشد؟ کی باید جوری که هم مصلحت نظام رعایت شود و هم به شعور و آگاهی مردم احترام گذاشته شود، رفتار کند؟ مثال آخری و واضحش، ماجرای «محمدعلی نجفی» است. این همه تصویرسازی و تغییر روایت یک قتل و حمله به شعور مردی که زمانی مسوول نظام بود، یک طرف و این همه ترکشهایی که به اعتماد مردم وارد شد، یک طرف دیگر. یا «عادل فردوسیپور» که فقط کم مانده او را به جرم چیزی که نمیدانیم چیست، «ممنوعالهمهچیز» کنند و خلاص! صداوسیما چه رسالتی دارد و در این رسالت، احترام به شعور مردم کجای قصه است و تا چه اندازه اهمیت دارد؟
وزیر نیرو
اینکه وزیر یک کشوری به جایی برسد که بگوید؛ «چینیها یک وعده غذا میخورند، ما ایرانیها بدعادت شدهایم»، و این را هم در نقد شرایط بد اقتصادی و علیه مردم مظلومی بگوید که هیچ تقصیری در ایجاد این شرایط بد اقتصادی ندارند و وقتی هم بگوید که دختر و دامادش، معلوم نیست چقدر با این حرف آقای وزیر موافق هستند(!) از آن دست اتفاقاتیست که احتمالا فقط در ایران میتوانند رخ بدهند.
البته قبلا هم سابقه داشته که برخی مسوولان ما حرفهایی بزنند که هم توهین آشکار به شعور ما باشد و هم آدم را به فکر فرو ببرد که آیا واقعا قرار ما این بود؟
مردمی که حتی در بدترین شرایط هم به خاطر آب و خاک و ناموس و پرچمشان مایه میگذارند، خیلی بیرحمانه و رذیلانه است که اینطوری بهشان بیاحترامی شود.