سوئدی ها با نگاه سوسیالیسم غربی خود ورزش و فوتبال را به میان توده مردم کشیده و نقاط دوردست سرزمین خود را متوجه آن کردند. نگاه آماتوری آنان به ورزش هیچگاه آنان را از قهرمانی دور نکرد. و این ایده باعث شد آنان از درگیری های اقتصادی دور شده و به مناسبات ورزشی بپردازند. مرز […]
سوئدی ها با نگاه سوسیالیسم غربی خود ورزش و فوتبال را به میان توده مردم کشیده و نقاط دوردست سرزمین خود را متوجه آن کردند. نگاه آماتوری آنان به ورزش هیچگاه آنان را از قهرمانی دور نکرد. و این ایده باعث شد آنان از درگیری های اقتصادی دور شده و به مناسبات ورزشی بپردازند.
مرز بین آماتوریسم و حرفه ای گری
ورزش حرفهای به ورزشی گفته میشود که در آن ورزشکاران برای فعالیت خود دستمزد دریافت میکنند. ورزش حرفهای در نقطه مقابل ورزش آماتور قرار میگیرد که در آن ورزشکاران فقط برای علاقه شخصی به ورزش میپردازند. هرچند(بدرست یا نادرست) ورزش حرفهای را در تضاد با اصول اخلاقی ورزش میدانند و معتقدند رقابتهای ورزشی نباید وسیله امرار معاش باشد. و حتی گروه در برخی رشتههای ورزشی تا مدتها توانستند در مقابل جاذبههای مالی و تبلیغاتی ورزش حرفهای مقاومت کنند. «برای مثال اتحاد راگبی برای سالها یک ورزش نیمهوقت مخصوص آماتورها باقیمانده بود.» اما در ظرافت و ظرفیت واقعی اصول حرفه ای گری، جریانات و مناسبات فراتری از این تعریف میتوان پیدا کرد. و نباید به آن نگاهی سطحی و گذار داشت.
میتوانیم آماتور باشیم اما حرفه بیاندیشیم
کار گروهی مبتنی بر قدرت بالا و در عین حال دوندگی بسیار در کنار چاشنی غیرت و علاقه، اغلب، از تیم های محلی و آماتور، میتواند تیمی مدعی ساخته و آنان را در بُعد فنی به مرزهای حرفه ای نزدیک کند. برای حرفه ای شدن الزاما باید دارای اقتصادی ویژه بود. اقتصادی که مقوله ورزش در آن دارای تعریف است. در واقع یا باید دولت و دولتمردانی حرفه ای و علاقمند به ورزش داشته باشیم. و یا زیربنایی مناسب برای پرداختن به ورزشی غیر از ورزش آماتوری دارا باشیم. دولت میتواند سخت افزار نگر باشد و دراحداث تجهیزات مورد نیاز بکوشد و ورزش می تواند در لابلای این ویژگی (البته مستمر) دولت، به جولان پرداخته و حتی تا مرز کار آفرینی و نیمه حرفه ای هم پیش برود.
آماتور تا کجا، حرفه ای از کجا
فوتبال وابسته به آماتوریسم ایران تا کجا در برابر هجوم و فشار حرفه ای گری تاب می آورد؟. در واقع لازم است آماتوریسم حرفه ای و حرفه ای گری آماتوری را مورد توجه قرار دهیم. شاید بشود با حفظ قواعد آماتوری، به جنبه های مثبت حرفه ای گری هم دست یافت. آیا این دو قابل جمع هستند و اگر هستند. شیوه و متُدی دارند. آنچه مشهود است اینست که اسم و رسم حرفه ای ورنگ و لعابی که در این تعریف به فوتبال ایران زده شده است. تناسب چندانی با اقتصاد تعریف نشده و یا بد تعریف شده آن ندارد. سند گفتار، نداشتن در آمد سالانه و در مقابل بدهی های در حال افزایش باشگاههای فوتبال ایران است.
فوتبال در تهران و چند کلان شهر محصور شده است
سهم شهرستان های ایران، علیرغم داشتن بازیکنان مستعد در فوتبال کشور اندک است. یک مرکز محوری خاص، فوتبال را احاطه کرده و راه پیشرفت همواره به تهران و دیگر شهرهایی چون اصفهان و تبریز منتهی میشود. خوزستان با غنای فوتبالی خود و با وجود صنایع و منابع زیاد کوچ گرا شده است. فوتبال شیراز نابود شده و تیمهای حاشیه دریای خزر کم توان هستند. شهرهای کوچک صنعتی ایران و استان های دارای نیروی انسانی فراوان، از پرداختن به ورزش و فوتبال بیگانه هستند. و اقبال حداقلی آنان به فوتبال، اغلب اقبالی تاجر مسلکانه است. و نه نگاهی در سمت و سوی علاقه به ورزش.
تکلیف فوتبال پارسی چیست؟
فوتبال پارسی ایران، همان فوتبال احساسی و تمرین گریز و درعین حال پر مایه ای هست که گاه با غیرت ایرانی در می آمیزد و هر از گاهی به موفقیت می رسد. فاتحان چند صباحی هم در پوست خود نمی گنجند و ایرانیان سرود قهرمانان، دلاوران، را فریاد می کشند. «و باز روز از نو و روزی از نو» در سالهای اخیر که بازار فروش بازیکن و مربی، درآمدهای کلان و بی حسابی را به جیب بعضی آورده است.«بازار شام فوتبال ایران» تکلیف فوتبال ایران همچنان نامشخص است. اما در گروی ظهور و بروز اندیشه های درست مربوط به گذر از دوران آماتوری است که میتوان به آینده آن کمی امیدوار بود. زمانی مشخص برای ماندن در آماتوریسم حرفه ای و پیگرد شرایط آن و آماده کردن ذهن صنایع و بخش خصوصی جهت پرداختن به فوتبال حرفه ای و مقرون به صرفه، با ایجاد بنگاه های تخصصی مربوط به فوتبال تکلیف نهایی این ورزش را در ایران تا حدودی مشخص خواهد کرد.