استاد محمد بلوری روز خبرنگار مرا به یاد گذشته ها و ذوق و شوقی که بود می اندازد، روزگاری که استعداد و تجربه در کنار هم و آمیخته به هم به روزنامه شکل می دادند. روز خبرنگار متاسفانه مرا به یاد این واقعیت می اندازد که دیگر تجربه فرصت انتقال پیدا نمی کند، مشکلات […]

 

استاد محمد بلوری

روز خبرنگار مرا به یاد گذشته ها و ذوق و شوقی که بود می اندازد، روزگاری که استعداد و تجربه در کنار هم و آمیخته به هم به روزنامه شکل می دادند. روز خبرنگار متاسفانه مرا به یاد این واقعیت می اندازد که دیگر تجربه فرصت انتقال پیدا نمی کند، مشکلات مالی، ناکارآمدی برخی مدیران، فشارهای جناحی و گروهی، باعث می شود تا فضای مناسب برای آموزش وجود نداشته باشد.  کار در روزنامه بر خلاف گذشته که میدانی بود، به پشت میز نشینی بدل شده است. جوان می آید به هوای کار و پول درآوردن و می نشیند پشت کامپیوتر و می شود خبر جمع کن. من اصطلاحی دارم که گاه که زیاد از نوع کار کردن جوان ها ناراحت می شوم، می گویم: شما چله نشین کامپیوتر هستید، البته هستند تک و توکی که واقعا خبر و لابه لای آن را در بیرون از روزنامه به دست می آورند و تولید می کنند. آن وقت ها، صبح که می آمدیم سرکار در کیهان، همه را می فرستادیم دنبال حوزه هایشان و چند ساعت دیگر با دست پر و تولید خوب برمی گشتند. آن وقت ها روزنامه، پشت میز نشینی نبود. روز خبرنگار، یادآور این نکته است که در فضای بسته، با فشار و بدون عشق و در کلاس های درس، روزنامه نگار خوب بار نمی آید. البته باز هم بگویم، با وجود همه این حرفها، روزنامه نگاران خوب هم در این سال ها رشد کرده و کار می کنند.

رویای دور دست

نخستین واژه‌ای که بدون تردید درباره خبرنگار و حرفه پر‌فراز و نشیب آن به ذهن متبادر می‌شود و به عبارتی هم‌وزن این واژه در کفه ترازوی انصاف و صداقت می‌نشیند عشق است. اینکه رابط بین مردم و جامعه باشی و شهامت و صداقت داشته باشی و آنقدر خویشتن را نادیده بگیری که با مشکلات فراوان این حرفه دست و پنجه نرم کنی و هر روز بیشتر از دیروز دچارش شوی، تنها با تکیه بر قدرت عشق میسر است. به قول سهراب عزیز؛ دچار یعنی عاشق. نوشتن و تاثیر‌گذار بودن هرچند اندک و گم نشدن لابه‌لای روزمرگی‌ها گام نخست در این وادی است. این که با تمام نادیده گرفته شدن‌های ریز و درشت باز هم ادامه بدهی، تنها در یک دلدادگی ساده و عمیق خلاصه می‌شود. در سال یک روز را به نام ما سند زده‌اند و می‌گویند ۱۷ مرداد روز تولید‌کنندگان حرفه‌ای محتوا یا به عبارتی همان خبرنگار است. پس می‌توانم یک آرزو کنم برای خودم و تمام جهان؛ کاش یک روز دنیا به دل ما راه بیاید، موشکی نیفتد، کودکی نمیرد، گرسنه‌ای بی‌نان نماند، جنگ‌ها متوقف شوند، تمام سلاح‌های جهان غلاف شوند برای رویایی در دور دست به نام صلح. باشد که جهانی داشته باشیم عاری از جنگ و پر از لبخند…امروز به بهانه که نه، به پاس روز خبرنگار تصمیم گرفتم سریال مشهور «خانه پوشالی» house of cards را معرفی کنم، گرچه این سریال به دلایلی در نیمه راه متوقف شد. البته در معنی نام این سریال، می توان منظور از  cardsرا برگ های قمار دانست؛ در آن صورت house of cards  که اشاره به ساختمان کنگره یا پارلمان دارد را می توان «خانه قمار» نامید.«خانه پوشالی» تریلری سیاسی است که فصل اولش در سال‌۲۰۱۳ میلادی پخش شد. این سریال در ۶۵‌قسمت و توسط «نتفلیکس» تهیه شد. خانه پوشالی برگرفته از سریالی بریتانیایی به همین نام، ساخت «بی‌بی‌سی» و نیز رمانی با همین نام نوشته «مایکل دابز» است که خودش عضو حزب محافظه‌کاران بریتانیا بود. موضوع سریال رقابت‌های سیاسی در آمریکاست. در این سریال یک خبرنگار نقش اساسی و کلیدی را ایفا می کند، اما با پایان تاریخ مصرفش از سریال حذف می شود. این خبرنگار به نام  «زوئی بارنز»  با بازی کیت مارا را برای ارتقای شغلی خود، بازیچه دست مقامات شده و بعد از اینکه به حقایق پشت پرده سیاه کاری افراد کنگره و رده بالا نزدیک تر می شود و تاریخ انقضای استفاده از او به اتمام می رسد، در یک صحنه سازی خودکشی، به قتل می رسد. گرچه این سریال فقط در ۶ فصل منتشر شد، اما تماشای آن خالی از لطف نیست.