اکثر کسانی که ازدواج اولشان به دلیل طلاق یا فوت همسرشان نتیجه ای نداشته است، ماه های اول یا حتی چند سال اول قاطعانه می گویند حرف از ازدواج نزن. مخصوصا افرادی که طلاق می گیرند به واسطه سختی هایی که کشیده اند، نسبت به ازدواج مجدد اظهار بی تمایلی می کنند. با وجود اینکه […]

اکثر کسانی که ازدواج اولشان به دلیل طلاق یا فوت همسرشان نتیجه ای نداشته است، ماه های اول یا حتی چند سال اول قاطعانه می گویند حرف از ازدواج نزن. مخصوصا افرادی که طلاق می گیرند به واسطه سختی هایی که کشیده اند، نسبت به ازدواج مجدد اظهار بی تمایلی می کنند. با وجود اینکه ازدواج به عنوان یک امر پسندیده در میان جوانان و جامعه شمرده می‌شود، اما هنوز هم طلاق یک امر مذموم در میان بسیاری از خانواده ها است. فریبا، یک خانم مطلقه از زندگی نه چندان طولانی با همسر اولش می‌گوید. نادر نه تنها مرد آیده آل زندگی‌اش نبود بلکه با تمام معیارهای شخصی‌اش نیز فاصله داشته. او با بیان اینکه به اجبار پدر و مادرش با نادر که پسر عمویش بوده ازدواج کرده و البته این ازدواج به حتی یک سال نیز نرسیده است، افزود: در حال حاضر در شرایطی قرار گرفته‌ام که می‌خواهم با نگاه عمیق تری به ازدواج با فرد دلخواهم فکر کنم و تصمیم بگیریم.
وی با بیان اینکه بعد از گذشت چند ماه از طلاقش با نادر موقعیت ازدواج دوم برای او فراهم شده است، گفت: به تمام زنان مطلقه‌ای که قصد ازدواج دوم دارند توصیه می‌کنم که به مقوله ازدواج به عنوان یک اسباب بازی نگاه نکنند که تا مدتی برایشان سرگرمی داشته باشد و بعد مانند اسباب بازی زندگی آنها را به هر طرفی بکشاند.
در همین رابطه یک روان شناس، با اشاره به اینکه ممکن است برای افرادی که خواستار ازدواج دوم هستند رویکرد، نگرش و رفتار اطرفیان منجر به پیدایش سوالاتی از جمله اینکه علت جدایی چه بوده است ختم شود، افزود: علاوه بر پاسخگویی به اطرافیان، فرد باید به توجیه جامعه نیز بپردازد. زیرا رویکرد افراد جامعه نیز نسبت به ازدواج دوم متفاوت است. در نتیجه آیا جامعه در این شرایط زمینه ازدواج دوم را برای فرد فراهم می‌کند؟
علی راکی با بیان اینکه فردی که قصد ازدواج دوم دارد باید به علل وقوع طلاق توجه کند که دوباره این اتفاق را تجربه نکند تا بتواند یک ازدواج موفق داشته باشد، ادامه داد: شاید بزرگ ترین دلیل طلاق در جامعه، بعد فرهنگی طلاق باشد که درواقع در خانواده فرد اتفاق می‌افتد.
وی تصریح کرد: در مرتبه نخست مهم ترین دلیل آن بی‌برنامه بودن و نبود آشنایی نسبت به خود و دیگری است. زیرا فردی که قصد ازدواج دارد باید نسبت به توانایی‌ها و وضعیت خانوادگی مناسب و تمام مواردی که مربوط به خود آگاهی می‌شود مسلط باشد.
یک جمعیت‌شناس هم معتقد است: مردان، دو تا پنج سال پس از طلاق، ازدواج مجدد دارند این درحالیست که به نظر شانس ازدواج مجدد زنان بعد از طلاق به حداقل می‌رسد که البته شاید نوع نگرش جامعه به طلاق زنان در این موضوع بی‌تاثیر نباشد به طوریکه به گفته یک روانشناس، زیرا وقتی یک زن از همسر خود جدا می‌شود دوستانِ او در چارچوب مشخصی با او رابطه برقرار می‌کنند تا مبادا شوهرشان توسط او ربوده شود، حال آن که چنین نگرش‌هایی درباره مردان وجود ندارد.
احمد بخارایی با بیان اینکه از نگاه جامعه‌شناختی نحوه نگاه جامعه به ازدواج مجدد زن یا مرد ریشه در عناصر فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی دارد، افزود: ازدواج مجدد و دیدگاه جامعه نسبت به آن از چهار زاویه و در سه بستر زمانی گذشته، حال و آینده قابل مطالعه و تحلیل است. اما در هر حال، در بستر فرهنگی که زنان و مردان بر اساس آن تعریف شده‌اند و الگوهایی که با آن مواجه هستند، ازدواج مجدد قابل مطالعه می‌شود.
یک روانشناس نیز کاهش اعتماد به نفس پس از طلاق، نگرش جامعه به زن و افسردگی را از عوامل موثر در ازدواج مجدد زنان می‌داند و به ایسنا می‌گوید: بعد از جدایی اعتماد به نفس‌ زنان به دلیل مسئله سوگ ناشی از جدایی کاهش می‌یابد و باعث می‌شود دیرتر وارد رابطه جدیدی شوند چراکه جدایی و از دست دادن همسر در “هرم مازلو” جزء عواملی است که بالاترین امتیاز سوگ را برای بروز مشکلات افسردگی به خود اختصاص داده است و از سوی دیگر نگاه جامعه به زنان به عنوان جنس دوم و جنس ضعیف مانع از ازدواج مجدد آنها می‌شود.
به گفته مهرداد فلاطونی، هنگامی که اتفاقی مانند جدایی برای انسان‌ رخ می‌دهد ردپای آن در روان فرد باقی مانده و اجازه نمی‌دهد که افراد جدید را در ذهن خود آنالیز و به آنها اعتماد کند، زمانی که زنان با موضوعی همانند طلاق و جدایی مواجه می‌شوند، آسیب پس از آن سانحه باعث می‌شود نتوانند به مردان بعدی زندگی خود اعتماد کنند. آنها با الگوهایی وارد روابط جدید می‌شوند که صمیمانه نیست، یعنی از ابتدا به صورت خصمانه رابطه جدیدی را شروع می‌کنند این درحالیست که در اشل‌های روابط باید با دیدگاه باز وارد شویم مگر آنکه خلافش ثابت شود که قطعا این روند روی اعتماد به نفس، ارزش‌های فردی و شروع روابط جدید موثر است.
فلاطونی افزود: از سوی دیگر زنان هنگام جدا شدن با احساس گناهی که دیگران درباره او چه فکری می‌کنند؟ مدام خود را سرزنش می‌کنند، این درحالیست که مردان درباره طلاق چنین تفکری ندارند، تا جایی که در این زمینه می‌توان به این عبارت که مردان می‌گویند “طلاق دادم” و زنان می‌گویند “طلاق گرفتم” تکیه کرد؛ البته این عبارت به قانون کشور که اجازه طلاق به مردان واگذار شده بازمی‌گردد، گویی که مرد، زن را طرد کرده است؛ طبیعتا این دیدگاه روی روان زن و ازدواج بعدی او بی‌تاثیر نیست.
این روانشناس در پایان اظهار کرد: زمانی که زنی مطلقه می‌شود، دوستان با او در چارچوب مشخصی رابطه قرار می‌کنند، آنها اینگونه تصور می‌کنند که اگر او وارد خانه آنها شود ممکن است مشکل ساز شود لذا می‌بینیم که نگرشها در ارتباط با طلاق زنان چندان جالب نیست.