چهارم سپتامبر سال ۳۶۳ ميلادي، ۶۹ روز پس از مرگ ژوليان امپراتور روم كه با ۱۴ لژيون (لشكر رومي) به جنگ شاپور دوم (ذوالاكتاف) شاه ساساني ايران شتافته بود، جانشين او «ژوويان» با صرفنظر كردن از متصرفات روم در آسياي صغير و غرب فرات موافقت شاپور را به صلح به دست آورد تا بتواند باقيمانده […]

چهارم سپتامبر سال ۳۶۳ ميلادي، ۶۹ روز پس از مرگ ژوليان امپراتور روم كه با ۱۴ لژيون (لشكر رومي) به جنگ شاپور دوم (ذوالاكتاف) شاه ساساني ايران شتافته بود، جانشين او «ژوويان» با صرفنظر كردن از متصرفات روم در آسياي صغير و غرب فرات موافقت شاپور را به صلح به دست آورد تا بتواند باقيمانده لژيونرها را زنده به كشورشان بازگرداند. يكي از شرايط صلح اين بود كه ژوويان درجريان عقب نشيني به ساحل مديترانه به هرشهر كه برسد بايد به دست خود پرچم ايران را برفراز شهر به اهتزاز درآورد، و او به اين تعهد عمل كرد.
ژوليان ۲۶ ژوئن سال ۳۶۳ در جريان عقب نشيني از برابر ارتش توانمند ايرانيان زخمي شده بود و اواخر همان شب از همين جراحت در گذشته بود. واحدهاي ارتش ايران دست از تعقيب لژيونرها رومي برنداشتند و همين امر ژوويان را كه پس از مرگ ژوليان، از سوي ژنرالهاي رومي موقتا تا تصويب سناي روم جانشين ژوليان شده بود مجبور به دادن پيشنهاد صلح به شاپور دوم كرد. با اين پيروزي درخشان، ايران بار ديگر بر روم برتري يافت.
پس از بازگشت ژوويان به «رم»، با اين كه سنا بر امپراتور شدن او صحه گذارد نتوانست از سرزنش رومي ها خودرا رهايي دهد و در چند مورد بر ضد او كه باعث تحقير امپراتوري روم شده بود شورش شد و بالاخره همين وضعيت سبب شد كه يك سال پس از امضاي قرارداد صلح با شاپور دوم، از فرط غصه دق كند.