منتقد اصلی کارهایم دخترانم هستند
منتقد اصلی کارهایم دخترانم هستند

        حامي كوماهي/ ادب و متانت کلام همیشه در گفتارش جاری است. آقای معلم ما گویا نظم و انضباط سر کلاس را به عرصه هنر آورده است و خوش قولی و منظم بودن سر صحنه از ویژگی بارز آقای معلم هنرمند است. سیروس همتی، از جمله هنرمندان موفق کشور است که کارنامه […]

 

 

 

 

حامي كوماهي/

ادب و متانت کلام همیشه در گفتارش جاری است. آقای معلم ما گویا نظم و انضباط سر کلاس را به عرصه هنر آورده است و خوش قولی و منظم بودن سر صحنه از ویژگی بارز آقای معلم هنرمند است. سیروس همتی، از جمله هنرمندان موفق کشور است که کارنامه وی را وقتی مرور می‌کنیم، نام و آوازه کارگردانان بزرگ در آن دیده می‌شود. گفت وگویی با وی ترتیب داده ایم:

 

هنر و ریاضی دو مقوله متفاوت است. شما به خوبی در هر دو تخصص ورود پیدا کردید. توضیح می‌دهید؟
من معتقدم امروزه مقوله هنر و ریاضی نه تنها از هم جدا نیستند بلکه بسیار کمک کننده به یکدیگر هستند. تهیه کننده، کارگردان و به طور کل خواسته یا ناخواسته ریاضی در زندگی شخصی هر فردی به کار گرفته می‌شود.

شما معلم ریاضی هستید. از اخلاق معلمیتان بگویید؟
بله من بیست و هشت سال است که دبیر ریاضی هستم و جالب است که در کلاس سعی کرده ام رفاقت خاصی با دانش آموزانم داشته باشم. به طور مثال وقتی دانش آموزی از من برای کارهای هنری ام سوال می‌کند ابتدا من از آن دانش آموز می‌خواهم فلان مباحث ریاضی را خوب یاد بگیرد تا من در زنگ تفریح پاسخگو سوالاتش باشم یعنی در حقیقت با این روش کاری می‌کنم تا دانش آموز به درس توجه بیشتری داشته باشد.

اولین معلم ریاضی شما؟
اولین معلم ریاضی من آقای انصافی بودند که هر جا هستند تنشان سلامت باشد و تکه کلام آقای انصاافی کلمه بزمجه بود. قد کوتاه اما بسیار خوشتیپ و محترم بودند و شاید ناخودآگاه ایشان در من تاثیر برای معلمی ام گذاشتند.

شما بازیگر منظمی هستید این به معلم بودن شما مربوط است؟
صادقانه بگویم که منظم و سر وقت بودن من به دلیل اینکه دبیر فرهنگی هستم در روحیه بچه‌ها هم تاثیر گذاشته است. من هم مثل بچه‌ها صبح زود بلند می‌شوم و مثل آن‌ها سر کلاس می‌روم البته آن‌ها برای درس خواندن و من برای تدریس درس ریاضی و هر دو طرف به نوعی زمان بندیشان مشترک است و این اتفاق خوبی برای منظم بودن و همدلی یک خانواده است.

کارگردانان بزرگی همچون آقای هنرمند، ابراهیم حاتمی کیا، کمال تبریزی، منوچهر هادی و.. با کارگردانان بزرگی کار کردید. این نشان از چیست؟
گر چه پاسخم به سوال شما ممکن است خودستایی باشد اما هنرمندی که منظم سر لوکیشن می‌آید و سعی کرده است حاشیه‌های این حرفه را نداشته باشد قطعا مورد لطف کارگردانان قرار می‌گیرد. من به دلیل اینکه یک دبیر هستم به هر حال آمیخته ای از نماد فرهنگی و هنری هستم و خود باید الگویی برای فرزندان باشم به همین خاطر نمی‌توانم غیر منظم یا حاشیه دار باشم و به همین خاطر است که علاوه بر تخصص و تلاش برای بهتر شدن سکانس‌هایم، خیلی به اخلاق مداری در رشته بازیگری توجه شایان دارم. در کل خیلی خوشحالم که با کارگردانان کاربلد کار کرده ام که دغدغه‌شان کار بوده است.

در برخی از کارهای آقای هادی هستید اما در برخی از پروژه‌های ایشان حضور ندارید.با توجه به رفاقت نزدیکی که با آقای هادی دارید دلخور نمی‌شوید؟
در اوج رفاقت با آقای منوچهر هادی، همیشه به پیشنهادات ایشان احترام گذاشته ام و اگر به طور مثال در کار دل، یا آینه بغل نبوده ام دلیلی نمی‌بینم که به خودم اجازه بدهم که چرا جویی کنم که چرا در برخی کارهای ایشان نیستم و این کاملا به سلیقه و انتخاب نقش در ذهنیت یک کارگردان بر می‌گردد که نشان می‌دهد قرار نیست یک بازیگر در تمامی پروژه‌های کارگردان حضور داشته باشد. خیلی راحت به خودم می‌گویم سیروس جان در این کار جایی برای تو نیست و همیشه اخلاقم این بوده است که خودم را به کسی تحمیل نکنم.

در خاک سرخ نقش مراد را به نوعی خاص بازی می‌کنید. نقش یک پسر عقب افتاده کار سختی نبود؟
به هر حال من یک هنرمند هستم و باید با بازی متفاوت و خوب، قابلیت‎هایم را به کارگردان ثابت کنم. من به واسطه بهرام عظیم پور عزیز وارد این کار شدم و چون قرار بود برای کارگردان بزرگی چون ابراهیم حاتمی کیا ایفای نقش کنم و یا در کنار پرویز پرستویی قرار بگیرم به شدت باید خوب از پس نقش بر می‌آمدم به همین خاطر نقش یک پسر عقب مانده را در نهایت تلاش انجام دادم که همان باعث شد تا پای من به فیلم سینمایی مارمولک باز شود. هم بازی من در خاک سرخ جناب آقای حبیب رضایی بود که سمت انتخاب بازیگر سینمایی مارمولک را به عهده داشتند و همان سخت گیری در بازی در نقش پسر عقب افتاده و متعاقب تر منظم بودن باعث شد به مارمولک دعوت شوم.

مارمولک کارنامه شما را درخشان تر کرد. درسته؟
مارمولک با توجه به اینکه مدت زمان خیلی کوتاه روی پرده سینما آمد اما به شدت کار دیده شد و خیلی خوشحالم که منم در این پروژه حضور داشتم.

 

از خانواده خود بگویید؟
همسر بنده خانم… مطب اپتومتری و در زمینه تخصصی چشم و عینک فعالیت دارند و من همیشه مریض خانمم هستم ( خنده ). نتیجه ازدواج ما وجود دو دختر دوقلو به نام‌های بهار و نگار است. بهار به مثابه احساس و نگار منطق است و این دو مکمل همدیگر هستند البته به این معنا نیست که هر کدام آن یک گزینه را ندارند بلکه از خصوصیاتی که نام بردم هر کدام آن را پررنگ تر دارند.

همسرتان یک خانم علمی و شما هنری. این دو چگونه تلفیق شده است؟
جالب است بدانید در این چند سال زندگی مشترک هم من اطلاعات پزشکی ام به خصوص در زمینه چشم بیشتر شده و هم همسرم اطلاعات هنری خوبی پیدا کرده اند تا حدی که خودشان هم در برخی کارهای هنری حضور فعال داشته اند و متقابل من هم اگر کسی سوال در رابطه با چشم یا عینک داشت تا حدودی می‌توانم راهنمایی کنم.

پس از این به بعد بگوییم دکتر همتی بهتر نیست؟
(خنده ) البته در حد راهنمایی است.

دعوا هم کرده اید؟
از قدیم گفته اند زن و شوهر دعوا کنند، ابله‌هان باور کنند اما صادقانه بگویم که من خیلی شلوغ هستم و همسرم واقعا در روند شکل گیری اجتماعی زندگیمان، تربیت فرزندان به شدت تاثیر گذار بودند و جا دارد در این مصاحبه از همسرم تشکر داشته باشم.

از دست پخت همسرتان بگویید؟
خیلی دستپخت خوبی دارند به خصوص تخصص اصلی همسرم درست کردن سوپ است. همسرم علاوه بر تخصص آشپزی، بسیار دست فرمون حرفه ای و خوبی دارند و واقعا در رانندگی هم اخلاق مدار و هم بسیار حرفه ای رانندگی می‌کنند.

دستپخت خودتان؟
در زمینه درست کردن املت و آبدوغ و تخم مرغ در خدمتتان هستم.

اصالتا کجایی هستید؟
من اصالت روستای اجر آباد شهرستان سراب هستم البته من خودم در بیمارستان تهران به دنیا آمده ام اما اصالت من و همسرم آذربایجانی است و اگر روزی یک نوحه یا موسیقی آذری گوش ندیم روزمان شب نمی‌شود.

از دوران بچگی‌تان بگویید؟
من و علی سلیمانی از بازیگران خوب کشورمان هم کوچه بودیم و یادم است من و علی زنگ خانه‌ها را چسب می‌زدیم و فرار می‌کردیم. منزل من و علی در کنار راه آهن بود و ما سکه روی ریل می‌گذاشتیم و قطار که عبور می‌کرد سکه پهن می‌شد و دیگر شیطنت‌ها که خاطره شده است و در دوران مدرسه علی به هنرستان و من به مدرسه رفتم و تا به امروز با هم رفاقت صمیمی و رفت و آمد خانوادگی داریم.

بچه‌ها کارهای شما را نقد می‌کنند؟
منقد اصلی من در هنر بچه‌هایم هستند به خصوص در زمینه نوشتن نمایش نامه‌ها یا کارهای تئاتر که بچه‌ها بسیار نظارت دارند و کارهای من را نقد و بررسی می‌کنند.اگر خودم کارگردان باشم سریع اعمال می‌کنم اما اگر نباشم حتما سعی می‌کنم با کارگردان مشورت داشته باشم.

بچه‌ها مشکل ریاضی داشته باشند با شما در میان می‌گذارند؟
صادقانه بخواهم بگویم بچه‌ها در دبیرستان نمونه حضرت نرجس منطقه شش درس می‌خوانند و با توجه به اینکه دروس‌ها سخت تر شده است اما معمولا خودشان درس‌ها را با دقت دنبال می‌کنند اما اگر در جایی سوال داشته باشند من بهشان کمک می‌کنم.

در سریال دلدادگان نقش یک فرد سن بالا با گریم متفاوت را بازی می‌کنید که بسیار با توجه به جوان بودنتان از پس نقش بر می‌آیید این خلاقیت شما در اجرای نقش‌های متفاوت نشات گرفته از چیست؟
ابتدا نظر لطف شما است اما در پاسخ به سوال شما باید بگویم که من در کارهایم جوان تر شدن را تجربه کرده بودم اما اینکه بخواهم نقش یک پیرمرد را بازی کنم تا به حال اتفاق نیفتاده بود و من خیلی دوست داشتم نقشی را تجربه کنم که برایم جذابیت داشته باشد و من در هر سه فاز دلدادگان حضور داشتم که فاز سوم در قامت یک پیرمرد ایفای نقش کردم که حدود پنج ساعت فقط گریم داشتم و خیلی رک بگویم این احساس در من متبلور شد که مقدار زیادی به سختی‌هایی که یک بازیگر باید در این عرصه بکشد نزدیک شده ام و این سختی برای من حال خوب بود.

کار تئاتر بوقلمون چگونه بود؟
معمولا صفات و ویژگی‌هایی که از بوقلمون برای ما تداعی می‌شود دو به هم زنی است که به این حیوان نسبت داده شده است. کارگردان آقای خیرالله تقیانی پور که بسیار در کارشان کاربلد هستند و باید تمام داشته‌ها را رو کنی و کار بسیار خوب و حرفه ای بود.

شما امسال در حال بازی برای ساخت فیلم سینمایی آقای مربی به کارگردانی نصرت میرعظیمی هستید. از نقشتان بگویید؟
آشنایی من با نصرت میرعظیمی به دو دهه قبل بر می‌گردد و من به دعوت ایشان به آقای مربی دعوت شدم. من در این کار در حقیقت نقش اول یا قهرمان فیلنامه هستم که در نقش پدر حامد را بازی می‌کنم، پسری که دوست دارد مربی فوتبال بشود. در حال حاضر ما در فوتبال معضل مربی را داریم که گاها انتخاب‌های ناآگاهانه است. آقای مربی به عدم ثبات مربیگری در تیم ملی فوتبال می‌پردازد. قهرمان قصه با صدها موانع روبرو است و در نهایت مربی فوتبال هم می‌شود.

در پایان چه صحبتی دارید؟
خیلی از دانش آموزانی که من در خدمتشان هستم تحت لوای اقتصاد هستند و مدرسه ما یکی از مدارسی است که واقعا در مضیقه هستند و ما حدود چهار سال است که انجمن معلم‌ها را تشکیل دادیم و یکسری کمک‌های میدانی برای این عزیزان داریم و امیدوارم اگر خیر یا فردی وجود دارد می‌تواند کمک حال خوبی برای این عزیزان باشد.