دیواری با آجرهای طلایی اما بدون بتن
دیواری با آجرهای طلایی اما بدون بتن

      سام ستارزاده / در دیدار پایانی فصل فوتبال باشگاهی کشور، دفاع آبی‌های پایتخت همان‌گونه ظاهر شد که در طول فصل بود؛ آسیب‌پذیر و شکننده. اگر استقلال این فصل در یک مورد ثبات ‌داشت، آن مورد همین ضعف دفاعی آنها می‌بود. آنها چه با چینش چهار‌دفاعه و چه با ترکیب ۳-۵-۲ استراماچونی، سال […]

 

 

 

سام ستارزاده /

در دیدار پایانی فصل فوتبال باشگاهی کشور، دفاع آبی‌های پایتخت همان‌گونه ظاهر شد که در طول فصل بود؛ آسیب‌پذیر و شکننده. اگر استقلال این فصل در یک مورد ثبات ‌داشت، آن مورد همین ضعف دفاعی آنها می‌بود. آنها چه با چینش چهار‌دفاعه و چه با ترکیب ۳-۵-۲ استراماچونی، سال خوبی را در عقب زمین تجربه نکردند؛ در حالی که به ستاره‌هایی نظیر چشمی، غلامی، یزدانی و دانشگر مجهز بودند که شاید هر تیمی آرزوی داشتن مدافعانی نظیر آنها را داشته ‌باشد.
اگر جزئی‌تر به عملکرد فردی مدافعین استقلال نگاه کنیم، به نکات مثبتی می‌رسیم که با میانگین یک گل خورده در هر بازی تیم تناقض جالبی دارند. غلامی خود را مدافعی باهوش و ماهر در بازی‌خوانی و قطع توپ نشان ‌داد. چشمی در نبرد هوایی و فوق‌العاده دقیق هنگام ارسال پاس بی‌رقیب بود و دانشگر نیز به دفاع استقلال از حیث سرعت توازن بخشید. در کنار اینها، سیاوش یزدانی هم با قدرت فیزیکی و مهارت تکل‌زنی بالای خود دفاع آبی‌پوشان را پرستاره‌تر نیز ساخت اما در حقیقت، این دفاع، مانند دیواری با آجرهای طلایی بود که بدون بتن روی یکدیگر قرار گرفته‌ بودند. در فصل جاری، آنچه جلوی ثبات استقلالی‌ها در فاز دفاعی را گرفت، کمبود مهره باکیفیت نبود؛ بلکه عدم ثبات در چینش این مهره‌ها بود. مصدومیت‌ها و محرومیت‌های گاه و بیگاه مدافعین آبی از یک سو و نوسان مکرر میان سیستم‌های سه‌دفاعه و چهاردفاعه گوناگون از سویی دیگر موجب شد آبی‌های تهران در رقابت‌های رسمی بالغ بر ۱۵ ترکیب دفاع‌های میانی را امتحان کنند. این حجم از تغییرات، حتی روی عملکرد بال‌های تیم نیز تأثیر می‌گذاشت. برای مثال، هنگام بازی با سه مدافع، بارها پیش آمده که وریا غفوری، میلیچ و زکی‌پور در موقعیت حمله، فضای خالی پشت سر خود را با قرارگیری در کنار مدافعین میانی پر نکنند؛ که استقلال استرا در ابتدای لیگ از همین نقطه چندباری ضربه خورد.
جدای از بی‌ثباتی در یک‌سوم دفاعی تیم، غفلت از ضربات ایستگاهی رقیبان را هم باید به‌عنوان یکی از پاشنه‌آشیل‌های استقلال لیگ نوزدهم در نظر بگیریم. از دیدار ابتدایی فصل استقلال مقابل ماشین‌سازی تا فینال حذفی و گل سوم و پیروزی‌بخش تراکتور، توپ‌های ایستگاهی یک‌ضرب و دوضرب همواره کابوس استرا و مجیدی بوده‌اند. اینکه چگونه استقلال روی دفاع از قفس توری خود در برابر این ضربات بی‌برنامه یا بدبرنامه بوده، باز هم برمی‌گردد به لرزان بودن نیمکت آنها در طول فصل، عاملی که مانع تمرین درازمدت هر دو سرمربی فصل آبی‌ها برای مقابله با ضربات آزاد رقیبانش بود.
البته عکس‌العمل‌های ضعیف سیدحسین حسینی در نیم‌فصل دوم، به‌ویژه روی شوت‌های راه دور که نقش اشتباهات مدافعین روی چنین گل‌هایی حداقلی است، قابل انکار نیست. پرسپولیس، تراکتور، نساجی، سپاهان و شاهین از جمله تیم‌هایی بودند که در بازی‌های پس از قرنطینه از پشت محوطه جریمه یا حتی بعضاً از میانه‌های زمین راه توپ به دروازه حسینی را پیدا کردند. با این وجود، تمام تقصیرات به‌پای حسینی نباید نوشته ‌شود. سنگربان شیرازی استقلال فصل خوبی نداشت و در این مورد شکی نیست اما بخت هم یار او نبود؛ که اگر بود، استرا یا فرهاد فرصت آزمودن ایده‌های دفاعی مورد نظرشان را با تمام قوای دفاعی تیم می‌یافتند که این موضوع فشار را از روی دوش حسینی نیز برمی‌داشت.
از دیدار آغازین لیگ مقابل ماشین‌سازی تا فینال حذفی برابر تراکتور، غریبگی با کلین‌شیت یکی از خصیصه‌های ثابت استقلال بی‌ثبات امسال بود‌. با وجود ستاره‌هایی نظیر دانشگر، چشمی، یزدانی و غلامی که کلکسیونی از قابلیت‌های شاخص دفاعی را به ‌ارمغان آوردند، نه استراماچونی و نه مجیدی نتوانستند (فرصت نکردند) سیستم دفاعی ثابتی در پیکره تیم جا بیندازند. عدم ثبات در آرایش خط دفاعی، انتخاب بازیکنان آغازگر و استراتژی‌های تیم در مواجهه با ضربات ایستگاهی، به‌ مراتب بیش از اشتباهات فردی مدافعین و سنگربان آبی‌پوشان در ثبت آمار نازل میانگین یک گل خورده در هر بازی مؤثر بودند.