محمدحسین جعفری سمیع/ دبیر سرویس سیاسی اشاره : عاقبت رئیس جمهور پس از یک وقفه طولانی با مردم سخن گفت. انتظار می رفت اینبار با توجه به وضعیت خاص کشور ، رئیس جمهور با صراحت بیشتری با مردم سخن بگویند و به نوعی دست عوامل دخیل در بروز مشکلات پیش آمده را رو کند. اما […]

محمدحسین جعفری سمیع/ دبیر سرویس سیاسی

اشاره : عاقبت رئیس جمهور پس از یک وقفه طولانی با مردم سخن گفت. انتظار می رفت اینبار با توجه به وضعیت خاص کشور ، رئیس جمهور با صراحت بیشتری با مردم سخن بگویند و به نوعی دست عوامل دخیل در بروز مشکلات پیش آمده را رو کند. اما از طرفی با توجه به پیشینه این دولت و حتی دولت های قبلی در مصلحت اندیشی ، دور از ذهن نبود که سخنان رئیس جمهور بیشتر جنبه دلداری دادن به مردم را داشته باشد. با این حال آنچه که هنوز در جامعه خودنمایی می کند ، وضعیت نابسامان اقتصادی ، تورم ، رکود و بحران معیشتی است. وضعیتی که نه تنها با ۲ ساعت سخن گفتن ، بلکه با ساعت ها سخنرانی نیز تغییر نمی کند و تنها نیازمند یک آسیب شناسی دقیق و اقدامی موثر و حتی انقلابی در اقتصاد کشور است. پیرامون این موضوع «جمله» با صادق زیباکلام استاد دانشگاه و تحلیل گر مسائل سیاسی به گفت و گو پرداخته که در ادامه می خوانید.

*با توجه به سخنان رئیس جمهور ، به نظر شما این سخنان تا چه اندازه می تواند در حل مشکلات اقتصادی کشور تاثیرگذار باشد و آیا به نظر شما همچنان در به گفتار درمانی برای حل مشکلات کشور اعتقاد دارند؟

قبلاً هم بارها گفته ام که آقای روحانی برای یکبار هم که شده باید برای مردم بگویند که  مشکلات واقعی این مملکت چیست. ایشان برای مردم با صراحت بگویند که سیاست ها و چه عواملی باعث بروز این بحران اقتصادی شده است. انتظار می رفت ایشان برای مردم بگوند که اگر بر فرض مثال در آمد دولت ایران در سال ۹۶ یکصد هزار ریال است ، چند درصد از این مبلغ به دولت به عنوان قوه مجریه تعلق گرفته و مابقی این پول به کجا اختصاص پیدا کرده است. انتظار می رفت آقای روحانی در این مدت به مردم بگوید چه نهادها و سازمان هایی از بودجه کشور سهم دریافت می کنند و دولت نمی تواند پاسخگوی بودجه ای باشد که در اختیارش نیست و  در واقع دولت تنها می تواند پاسخگوی آن مقدار بودجه ای باشد که به او تعلق گرفته است. همچنین در سیاست خارجی و داخلی وضعیت به همین ترتیب است. یعنی دولت نمی تواند پاسخگوی سیاست هایی باشد که در آن هیچ نقشی نداشته است. اما متاسفانه در یک سال گذشته ایشان همواره طوری با مردم صحبت کرده اند که گویا مخاطبین ایشان عده ای خردسال هستند و اگر ایشان همچنان به مردم امید واهی دهند ، مورد پذیرش جامعه قرار می گیرد و مردم با خود می گویند که وضعیت خوب است و ما اشتباه فکر می کردیم که گمان می بردیم وضع کشور نابسامان است! اما واقعیت این است که مردم بحران اقتصادی کشور را با پوست و گوشت خود احساس می کنند. بنابراین اینکه ایشان بیایند و بگویند که ما یک برنامه ریزی هایی برای ارز کردیم ، یک برنامه ریزی هایی برای اقتصاد کرده ایم ، مردم ما حقشان بیشتر از این است ، مردم ما باید در رفاه بیشتری باشند ، ما خدمتگذار مردم هستیم . . . . و از این قبیل صحبت ها ، باید ایشان بداند که دیگر زمان این گونه ادبیات گذشته است. بنابراین تنها کاری که از ایشان انتظار می رود این است که یکبار برای همیشه واقعیت های کشور را برای مردم بازگو کنند.

*علی مطهری نماینده مجلس ، چندی پیش با اشاره به حضور رئیس جمهور در مجلس گفته بودند ای کاش ایشان واقعیت ها را به مردم بگویند هر چند که در جسارت و شجاعت ایشان در بیان حقایق تردید دارم. نظر شما در این خصوص چیست؟

در این خصوص من هم با دکتر مطهری هم عقیده هستم . من هم گمان نمی کنم آقای روحانی چنین جسارتی داشته باشند که در مجلس مشکلات واقعی کشور را بازگو کرده و با صراحت بگویند که چه عواملی باعث ایجاد بحران اقتصادی و سیاسی در کشور شده اند. گمان نمی رود ایشان چنین جسارت و شجاعتی داشته باشند که روز چهارشنبه در صحن علنی مجلس و چه در گفت و گوی مستقیم با مردم ، مشکلات واقعی پیش روی دولت را بازگو کنند. به هر حال ایشان قبل از طرح سوال و یا بعد از این موضوع باید یکجایی واقعیت های کشور  را به مردم بگویند. فرقی ندارد این اتفاق در کجا و کی روی می دهد . در صحن علنی مجلس یا در حضور خبرنگاران . مهم این است که ایشان باید مردم را از آنچه که در کشور می گذرد مطلع سازند.

*در ماه های اخیر بارها موضوع لزوم تغییر و ترمیم کابینه به خصوص تیم اقتصادی دولت مطرح شد. پس از تعلل بسیار تغییرات محدودی در دولت صورت گرفت که به عقیده صاحب نظران دیر هنگام بود. به نظر شما آیا این تغییرات می تواند تاثیری در اقتصاد بیمار و بدحال کشور داشته باشد؟

مساله ترمیم کابینه بیشتر جنبه روحی و روانی دارد. همه به خوبی می دانیم که تیم اقتصادی دولت ضعیف است و خوب کار نکرده است. اما در اینجا یک بحثی مطرح می شود. من نمی گویم این تیم اقتصادی ، یک تیم برجسته است و از سطح بالایی برخوردار است. اما واقعیت این است که همانطور که قبلاً بارها اشاره کرده ام اگر فرض بگیرید به جای آقای نوبخت ، آقای کرباسیان و یا آقای نهاوندیان ، افرادی همچون کنز ، ادم اسمیت و ریکاردو جایگزین شوند ، تغییر خاصی روی نمی داد. همچنان که ما شاهد هستیم که رئیس بانک مرکزی تغییر کرد اما تاثیر خاصی در وضعیت به وجود آمده پدیدار نشد. علت این است که مشکلات اقتصادی کشور بیسار عمیق تر از آن است که با تغییر چند نفر ، این مشکلات برطرف شوند. این موضوع که رئیس سازمان برنامه بودجه نوبخت باشد یا طیب نیا و یا این سازمان وجود داشته باشد و یا همچون زمان احمدی نژاد نباشد ، اصلاً مهم نیست. چون مشکلات همانطور که گفتم فراتر از آن است که اینگونه تغییرات بتواند راهگشا باشد.

*یکی از مسئولین کشور حدود ۲۰ سال پیش پس از آنکه دوران مسئولیتش به پایان رسید به طور تلویحی گفت که ساختار مدیریت کشور به گونه ای تنظیم شده که هرکسی بیاید باید طبق آن ساختار حرکت کند. با توجه به این موضوع آیا می توان گفت که مشکل اقتصاد کشور ساختاری است نه مدیریتی ؟

مشکل اساسی اقتصاد ایران این نیست که چه کسی رئیس جمهور ، وزیر اقتصاد و یا رئیس بانک مرکزی است. مشکل اساسی و بنیادی اقتصاد ایران دولتی بودن آن است. تجربه ثابت کرده پس از انقلاب صنعتی در طول ۲۰۰ سال گذشته هیچ اقتصاد دولتی نتوانسته است موفق باشد. شما اگر تمام دوران تاریخ ۲۰۰ سال گذشته که انقلاب صنعتی روی داده و اقتصادهای مدرن پا به عرصه حضور گذاشته اند را بررسی کنید ، یک نمونه اقتصاد دولتی موفق پیدا نمی کنید. اقتصاد ایران کاملاً یک اقتصاد دولتی است . قبل از انقلاب هم دولتی بود و بعد از انقلاب دولتی تر شد. در زمان دولت احمدی نژاد دولت بیشتر بر روی اقتصاد خیمه زد و در زمان آقای روحانی از این دولی بودن اقتصاد کاسته نشد. ما باید بیائیم و ببینیم چگونه اقتصاد دیگر کشورها موفق بوده است. ترکیه چگونه توانست صاحب یک اقتصاد موفق باشد. ترکیه چکار کرده است که ۱۵۰ میلیارد دلار در سال صادرات دارد. ۴۰ میلیون توریست هرساله از ترکیه بازدید می کنند. همه می دانیم که ترکیه یک کپسول گاز و یا یک بشکه نفت از خودش ندارد. مالزی چکار کرده است که تبدیل به یکی از بزرگترین صادرکنندگان دستگاه های الکترونیک شده است. هند چگونه توانست جهش اقتصادی داشته باشد. چین در مناطق ویژه اقتصادی خود چه اقداماتی انجام داده که به چنین رشد اقتصادی دست یافته و بخش عمده ای از بازار جهان را تصاحب کند. همچنین بسیاری دیگر از کشورها همچون برزیل ، آرژانتین ، اندونزی ، سنگاپور. . . واقعاً این کشورها چه کرده اند که توانستند ظرف ۴۰ سال گذشته از مدار توسعه نیافتگی خارج شده و به یک اقتصاد موفق بدل شوند. یکبار با نگاه واقع بینانه و بدون تعصب نگاه کنید که ترکیه ، مالزی ، اندونزی و امثال این کشورها ۴۰ سال پیش کجا بودند و امروز کجا هستند. ایران ۴۰ سال پیش به مراتب بسیار بالاتر از این کشورها قرار داشت و از لحاظ اقتصادی بسیار موفق تر از این کشورها بود. نگاه کنید که ظرف ۴۰ سال گذشته ایران به کجا رسید و ترکیه به کجا؟! بنابراین من اعتقاد دارم که فقط و فقط کلید نجات اقتصاد ایران در از بین بردن این اقتصاد فاسد و ناکارآمد دولتی است.

*در روزهای اخیر بسیاری از مسئولین قضایی و صاحب نظران بر برخورد شدید با متخلفان اقتصادی تاکید داشتند و حتی معتقد هستند که با اعدام عده ای از متخلفین مشکل اقتصادی کشور حل می شود. نظر شما در این خصوص چیست؟

مسئولین ما همگی می گویند که باید با فساد مبارزه کنیم . اما تا به امروز ندیده ام که یکی از مسئولین این سوال ساده را پاسخ دهد که چرا تا به این حد در کشور ما فساد اقتصادی وجود دارد؟ چرا امثال این مفاسد اقتصادی و اختلاس های کلان در کشورهایی همچون نروژ ، ژاپن ، مالزی ، هند ، یا حتی ترکیه به چشم نمی خورد؟ آیا دستگاه  قضایی این کشورها نیز دائم می گویند باید مفسدان اقتصادی را اعدام کنیم تا اقتصاد درست شود؟ آیا مسئولین این کشورها هم اعتقاد دارند اگر ۵۰  نفر مفسد اقتصادی را اعدام کنیم مشکل کشور حل می شود؟ آیا ترکیه با اجرای حکم اعدام توانست به سالانه ۱۵۰ میلیارد دلار صادرات دست یابد و ۴۰ میلیون توریست هر ساله از آن بازدید کنند؟ اینها مسائلی است که باید در جامعه مطرح شود و به این پرسش ها پاسخ داده شود. باید مسئولین این واقعیت را دریابند که مشکل اقتصاد کشور با اقدام شایسته حل می شود نه با اعدام متخلفان. متاسفانه سال هاست که دچار شعار زدگی شده ایم و فکر می کنیم با شعار دادن مشکلات کشور حل می شود در صورتی که چنین نیست و سخت در اشتباه به سر می بریم.