شکست سنگین کلمبیا در مقدماتی جام جهانی با تبی نزدیک به کشور مبدا در ایران دنبال میشود. به گزارش آیاسپورت، این بازتاب بسته به میزان تاثیری است که سرمربی پیشین ایران در دوره طولانی کار با تیم ملی بر اذهان هواداران فوتبال گذاشته است. مثبت یا منفی. کیروش فراتر از آن است که […]
شکست سنگین کلمبیا در مقدماتی جام جهانی با تبی نزدیک به کشور مبدا در ایران دنبال میشود. به گزارش آیاسپورت، این بازتاب بسته به میزان تاثیری است که سرمربی پیشین ایران در دوره طولانی کار با تیم ملی بر اذهان هواداران فوتبال گذاشته است. مثبت یا منفی. کیروش فراتر از آن است که نادیده گرفته شود.
۱- هواخواهی و علاقه بیقید و شرط چیزی است که کیروش بیش از هر جای دیگری در ایران تجربهاش کرد اما حضور در کلمبیا سرانجام راه او را از ایران جدا کرد، در حالی که بود و نبود او به بخشی از نزاع هواداری در ایران تبدیل شده بود. جنگی که خود او از پایهگذارانش بود.
۲- به همین سبب است که هنوز، تحلیل کار و نتایج کیروش و دامنه کاریاش هنوز در همین محدوده دنبال میشود. طبیعی بود که دوست ندارندگانش، منتظر فرصتی مثل شکست سنگین شب پیش بودند. و لابد این به آن امواج تمسخرآمیز آنوریها در موضوع اخراج برانکو از الاهلی در.
۳- اما واقعیت کاری اغلب مربیان را باید در مسیرشان جست نه در نتیجه آنی یا لکههایی در کارنامه. مربی پیروز مطلق؟ من نمیشناسم. در کارنامه بزرگترینهای جهان هم نمیتوانید رد این شکستها را نبینید. مثلا همین شکست ۷ گله لیورپول مقابل استونویلا. البته که کری و کنایه هست، اما گذرا.
۴- درباره پیروزی و موفقیت هم باید با وسواس بیشتر و دامنه بزرگتر بحث کرد. مربیگری در قهرمانی و «ریزالت» خلاصه نخواهد شد. امروز مربیها در جایگاه مدیر کنترل پروژه قرار گرفتهاند. بنابراین، ماموریت آنها بزرگتر از جام آخر سال و چیزهایی مثل این است. در واقع راههای تازهای برای برنده بودن.
۵- از همین جنبه است که انتخاب سرمربی مهمترین تصمیم (سالیانه یا بیشتر) یک مجموعه ملی یا باشگاهی است. سرمربی پیشانی و کاراکتر اصلی هر باشگاه فوتبال و خدای آنجاست. اگر آدم درست برای شغل سرمربی انتخاب شده باشد نتایج (ریزالت نه،نتیجه) بلافاصله (زود، نه فوری) آشکار خواهد شد.
۶- برگردیم به بحث کیروش. کار او در ایران موفق بود؟ بله (دو صعود +ساخت یک تیم). میتوانست بهتر باشد؟ بله. (در بعد نتیجه و همراهی ملی) درباره او به اندازه کافی میدانید. تکرار مکررات نکنیم. اگر موافق باشید درباره او به این نتیجه برسیم که بزرگترین اسمی بود که در تاریخ روی نیمکت ما نشست.
۷- همچنین به تلاش او برای بهدست آوردن و پیشروی ارج بگذاریم. اما همه چیز میتوانست بهتر باشد. (این منحصر به کیروش نیست). فکر میکنم با هرنتیجهای در کلمبیا، کاری که او در ایران کرد از ارزش نخواهد افتاد، همانطور که اخراج برانکو از اهلی ربطی به دوره درخشانش در پرسپولیس نداشت.
۸- فکر میکنم انتقامجویی از سرمربی سابق تیم ملی که بعد از او دو مربی دیگر روی نیمکت نشستهاند، حقارت آمیز است کما این که آن دسته هواداران تندمزاج سرمربی تیم ملی هم باید از اتفاقات این روزها خوب آموخته باشند. بدانید که فوتبال همیشه از اغراض و امراض قویتر است.
۹- یک ورزش چندلایه و نامتقارن. پیچیدهتر از این که با یک شکست یا یک برد پرگل به قضاوت نهایی برسید. در این مسیر اگر منصف و بیعقده باشیم مسائلی که امروز تبدیل به کینههای بین ما شدهاند پیش پاافتاده و سطحی به نظر خواهند رسید. واقعا ما به خیلی از این جنگها نیازی نداریم.
۱۰- ماموریت کیروش صعود با کلمبیا به جام جهانی است. او حالا کار دشوارتری دارد اما وضعیت تیم او آنقدر هم بد نیست. اگر چه امروز در شرایطی است که شاید اخراج شود. برانکو در عمان وارث یک سیستم تنبل و فاقد کیفیت کمی مثل ایران است، اما او هم در دور دوم مقدماتی جام جهانی ۲۰۲۲ حاضر خواهد بود.
۱۱- در نهایت، از همه اینها مهمتر، تیم ایران که با سرمربی جدید و کم نام و نشانترش باید جایی برسد که Q و B آن را در کف دارند. کاش با وانهادن آن دو ضمن آرزوی موفقیت، به تیم ملی خودمان برگردیم که مدتهاست علاقه واقعی از آن دریغ شده است. و شاید یک دوران جدید. نه مرده باد – نه زنده باد.