فرشاد کاسنژاد/ آنچه بر کارلوس کیروش در کلمبیا گذشت، دوباره فرصتی برای بررسی رابطه ما با او شد. در کشاکش نفرت و شیفتگی، میانه اتهام و تمجید، در کوشش برای اثبات شکست او یا دفاع از ایدههایش، هر چه هست هنوز بررسی این رابطه لازم است و زیادهگویی نیست. تجربه بحث در فوتبال […]
فرشاد کاسنژاد/
آنچه بر کارلوس کیروش در کلمبیا گذشت، دوباره فرصتی برای بررسی رابطه ما با او شد. در کشاکش نفرت و شیفتگی، میانه اتهام و تمجید، در کوشش برای اثبات شکست او یا دفاع از ایدههایش، هر چه هست هنوز بررسی این رابطه لازم است و زیادهگویی نیست. تجربه بحث در فوتبال ایران ناچیز است. کیهان ورزشی دهه ۴۰ را که ورق بزنید، مهمترین حرفها را مهدی دری – روزنامهنویس اهل بحث دوران – نوشته که تیترش میتواند چنین عبارتی باشد: به جای مربی خارجی توپ بخرید.
طی این دههها به جای تکوین بحث، همچنان تهمانده آن تردید مهدی دری از ذهن ما بیرون میزند؛ وقتی زمین تمرین و حتی ابزار تمرین باشگاهها اجارهای است، وقتی باشگاهها ورشکست شدهاند اما رقم ورشکستگی به کارکرد اجتماعی کاذب فوتبال میارزد و همچنان خرید گزاف بازیکن به جای فرآیند باشگاهداری ادامه دارد. این یک پیشروی جنونآمیز است به سمت ورشکستگی بیشتر و بعد تن دادن به سخیفترین شکل درآمدزایی با حراج برند به دست کارگزار و تبدیل چهرههای فوتبال به سلبریتیهای مضحک که میخواهند با مسخرگی، از هوادار مجازی پول دربیاورند. به جای مربی خارجی، برای این فوتبال نه فقط توپ بلکه باید اندیشه خرید.
مثالهایی را مرور کنیم. ایویچ که هرگز نفهمیدیم چرا پروژه بزرگش نیمهکاره رها شد. بلاژویچ که نماد مخالفت با او بلازوویچ خطاب کردنش بود. برانکو که سال ۲۰۰۶ با او به قله برانکو رسیدیم و دلیلی برای ادامه با او یا تکرار دوران او در تیم ملی نبود. کیروش که دورانش با کنشگری خشن یک مربی حرفهای پایان یافت. ویلموتس که قرارداد با او برداشتن کلاه فوتبال -عامدانه یا سهلانگارانه- بود. اسکوچیچ که انتخاب خودش و بعد انتخاب بازیکنانش شائبههایی را رقم زد. همه و همه فوتبالی پر از بحث را جلوه میدهد اما هنوز همان مسألهی ۶ دهه پیش با ماست، اینکه برای فوتبال ایران در چنین وضعیتی چه خواستههایی در اولویت است و کدام هزینهها سنگبنای بهتری را میگذارند. کوشش روزنامهنگاران چند نسل بعد از این همه سال، یک بار به جریانسازی برای اولویتهای مهمتر و زیربنایی تبدیل شده و بار دیگر به شوق باز شدن دریچههای تازه به سمت فوتبال با مربیان خارجی که به امید تأثیرگذاری آنها بر فوتبال ایران جدلهای بسیار در گرفته است. توپ یا مربی خارجی، هر دو نماد خواست پیشروی در فوتبال حرفهای بودند. حالا که ممنوعیت استخدام مربی خارجی درها را به روی فوتبال ایران بسته است، اما از کیروش تا استراماچونی – به عنوان مثال از دو مربی خارجی ملی و باشگاهی – چه در دورانی طولانی و چه در دورهای کوتاه، به جز آنچه در تیم خود ساختند، خواسته یا ناخواسته بسیاری از نیازهای فوتبال ایران با دهان آنها فریاد زده شد تا حرفها حرفهای و برشدار جلوه کند، تا صدای میل به پیشرفت بلندتر باشد. مربیان خارجی چه آنگاه که برای اولین نیازهای تمرین جنگیدند، چه آنجا که حضور کیروش رغبت ساخت پک را در آزادی پدید آورد یا حضور کوتاه استراماچونی باعث شد در و دیوار رختکن و اتاق مربیان در مجموعه انقلاب نقاشی شود، سفیر روزنامهنگاران و هوادارانی بودند که کوشش کردند تا حضور آنها در فوتبال ایران میسر شود. آنها فقط مربی تحت قرارداد مدیران نبودند، بلکه مسئولیت دیگری را بدون آنکه بخواهند و بدانند بر دوش کشیدند. از بزرگترین تا جزییترین تغییرات همه محصول حضور و دانش و تدبیر آنها نبود، اما بسیاری حرفهای ساده که مثل میخ آهنین بر سنگ فرو نمیرفت، وقتی به خواست مربی خارجی تبدیل میشد، شانسی برای شنیده شدنش پدید میآمد. این حرف مربیان ایرانی که خارجیها را صاحب فرصتهای بهتر کاری در ایران میدانند، از این منظر بیراه نیست. نقش مربیان خارجی در بسیاری بزنگاهها نقش نمادین برای به ثمر نشاندن ایدهها بود، برای آجر گذاشتن روی آجر در فوتبالی که مدیرانش هرگز صاحب ایدهای نیستند که برای فردا بسازند. چهره کیروش در همین مسیر برای ما به یک رئیس فدراسیون شباهت پیدا میکرد، استراماچونی در همین مسیر منتقد مدیریت در باشگاه استقلال بود، برانکو بدون آنکه با طبیعت مربیگریاش سازگار باشد، هر بار موفقیتش در پرسپولیس فرصت اصلاح باشگاه را برای او بیشتر میکرد و نمیدانیم چقدر خواست چنین نقشی را ایفا کند. بخشی از دلیل شیفتگی هواداران به مربیان خارجی ملی یا باشگاهی را باید در این کارکرد مربیان جستوجو کرد. تمام این رویاروییهای ژورنالیستی سالیان اخیر تمرین بحث است، همانچه تجربهای ناچیز در آن داریم و هنوز همان پرسش که توپ یا مربی خارجی؟ از این بحثها لابد ایدههای بهتری برای زندگی با فوتبال بیرون میزند، اگرچه گاه خشن یا توأم با شیفتگی آزاردهنده باشد.