بهروز یاسمی می‌گوید: این‌که جریان روشنفکری را در مقابل تعهد در ادبیات قرار می‌دهند، یک تقسیم‌بندی سیاسی و ایدئولوژیک است.   این شاعر درباره ادبیات متعهد و ادبیات روشنفکری اظهار کرد: جریان روشنفکری در ادبیات با تعهد آمیخته بوده و از آغاز مثلا در دوران مشروطه، عدالت‌خواهی، تجددطلبی و وطن‌پرستی از الزامات جریان روشنفکری بوده […]

بهروز یاسمی می‌گوید: این‌که جریان روشنفکری را در مقابل تعهد در ادبیات قرار می‌دهند، یک تقسیم‌بندی سیاسی و ایدئولوژیک است.

 

این شاعر درباره ادبیات متعهد و ادبیات روشنفکری اظهار کرد: جریان روشنفکری در ادبیات با تعهد آمیخته بوده و از آغاز مثلا در دوران مشروطه، عدالت‌خواهی، تجددطلبی و وطن‌پرستی از الزامات جریان روشنفکری بوده است. تفکیک ادبیات به دو حوزه روشنفکری و متعهد نه درست است و نه کارساز.

 

او با بیان این‌که خود فعالیت ادبی یک جریان روشنفکری است، گفت:  زمانی که قلم برمی‌دارید و می‌نویسید در واقع می‌خواهید از طریق نوشتن دنیا را عوض کنید، دنیا را زیباتر یا لااقل قابل تحمل‌تر کنید.

 

یاسمی سپس بیان کرد: «شاهنامه»، رباعیات خیام،  «گلستان» و «بوستان» سعدی و دیوان حافظ نوعی جریان روشنفکری‌اند؛ این‌که بگوییم شعر سعدی شعر متعهدی است یا نه درست نیست چون تعهد بخشی از ذات ادبیات و به تبع جریان روشنفکری است. شاید دوگانه‌سازی این دو مفهوم و در تقابل هم قرار دادن آن‌ها از آن‌جا شروع شد که جریان روشنفکری در عصر جدید با تجددطلبی خود سنت را به چالش کشید وگرنه مسئولیت سیاسی و اجتماعی شاعر یا نویسنده از الزامات روشنفکری است. بنابراین روشنفکر نمی‌تواند نقطه مقابل متعهد باشد، مگر این‌که تعریف ما از تعهد یک تعریف فروکاسته و ایدئولوژیک باشد.

 

او درباره این‌که آیا تقابل ادبیات متعهد و روشنفکری می‌تواند منجر به پویایی ادبیات شود، گفت: من که گفتم میان این دو تقابل و تعارضی بنیادین – لااقل در عالم ادبیات – وجود ندارد ولی رقابت معمولا باعث پویایی و شکوفایی می‌شود. خلاصه این‌که در ادبیات منسوب و موسوم به متعهد، تلاش برای پررنگ کردن آرمان‌های سیاسی مذهبی یا ایدئولوژیک تعهد نامیده می‌شود ولی در دیگری تحت عنوان مسئولیت سیاسی اجتماعی شاعر مطرح است، پس هر دو اشتراکاتی دارند قبل از آن‌که با هم در تقابل باشند.

 

این شاعر در ادامه خاطرنشان کرد: موضع‌گیری جانبدارانه به تنوع و رنگارنگی ادبیات کمک می‌کند ولی نباید تمامیت‌خواه باشد و دیگری را تخطئه کند. هرجا که رقابتی میان دو وجه از ادبیات بوده منجر به رشد آن شده است و این موضوع نهایتا به تعالی ادبیات کمک می‌کند.