میراث دار سنت ادبیات طنز روسیه
میراث دار سنت ادبیات طنز روسیه

    ایلیا ایلف و یوگنی پتروف رمان «دوازده صندلی» را در سال ۱۹۲۸ نوشتند، یک دهه پس از انقلاب، در سال‌هایی که شوروی چندی سیاست اقتصادی جدیدی را در پیش گرفته بود، موسوم به نِپ. و خب دستگاه سانسور کماکان برقرار بود و روشنفکران زیر فشار. اما آیا این کتاب مشخصاً تصویری است از […]

 

 

ایلیا ایلف و یوگنی پتروف رمان «دوازده صندلی» را در سال ۱۹۲۸ نوشتند، یک دهه پس از انقلاب، در سال‌هایی که شوروی چندی سیاست اقتصادی جدیدی را در پیش گرفته بود، موسوم به نِپ. و خب دستگاه سانسور کماکان برقرار بود و روشنفکران زیر فشار. اما آیا این کتاب مشخصاً تصویری است از شورویِ انقلابی؟ موافقان این استدلال به برخی از مضامین رمان اشاره می‌کنند مثل نقد هجوآمیز بوروکراسی و کاغذبازی، بلاتکلیفی و گاه بی‌معنایی ادارات و ادا و اطوارهای مثلاً انقلابی و یا به برخی جابجایی‌های طبقاتی. قصه محوری کتاب هم از گنجینه‌ای می‌گوید که خانواده‌ای ثروتمند، در روزهای انقلاب، در دوزاده صندلی خانه‌شان پنهان کرده‌اند، از ترس، خانه‌ای که مصادره شده و حالا ما همراه با شخصیت‌های جالب داستان در جستجوی صندلی‌های گمشده این جا و آنجا دنبالشان می‌گردیم. اما این مضامین که خاصِ روسیه بعدِ از انقلاب نبودند. این است که گاهی ربط‌ دادن اتفاقات داستان با انقلاب اکتبر، بیشتر تفسیری به نظر می‌رسد که منتقدان بر کتاب تحمیل کرده‌اند. مگر خیلی از این مضامین، به ویژه همین کاغذ بازی‌ها و سردرگمی‌های اداری، با حتی مسئله «ارث»، موضوع آثار نویسندگان قرن نوزدهمِ روسیه نبود. اتفاقاً خیلی از آثار درخشان گوگول ارجاعی هستند به این خصیصه گویا بیمارگون در فرهنگ و جامعه روسیه. از این جهت «دوازده صندلی»، از نظر مضامین و شکل پرداخت، میراث‌دار سنت ادبیات طنز روسیه و به ویژه آثار گوگول است.
به هرحال دوازده صندلی حالا دیگر شان آثار کلاسیک را دارد و گویا در میان مردم روسیه بسیار محبوب. تا جایی که قسمت‌هایی از این کتاب به واژگان عمومی روسیه راه یافته‌اند. اقتباس‌های سینمایی بسیار از این کتاب شخصیت‌های این رمان به ویژه «آستاپ بندر» را وجهی جهانی بخشیده‌اند. احتمالا معروف‌ترین اقتباس سینمایی از این اثر فیلم «دوازده صندلی» به کارگردانیِ مل بروکس(۱۹۷۰) است.
عموماً از این گفته می‌شود که متون طنز گران‌بار از دلالت‌های فرهنگی و زبانی خاص هستند، شاید از این رو باشد که انتقال و ترجمه آن به زبانی دیگر گاه به از بین رفتن طنز و زیبایی‌های آن منجر می‌شود. اما دوازده صندلی نیک بخت بوده که به قلم توانای آبتین گلگار ترجمه شده است.
مشخصات کتاب: «دوازه صندلی»، ایلیا ایلف و یوگنی پتروف؛ ترجمه آبتین گلگار، نشر ماهی- ۴۸۰ صفحه
«ایلف و پتروف» را در تاریخ ادبیات روسیه باید یک نویسنده به شمار آورد، زیرا آن‌ها شهرت ادبی خود را مدیون آثاری هستند که دونفری و با همین امضا نوشته‌اند. ایلیا ایلف و اوگنی یا یوگنی پتروف دو نویسنده نثرنویس شوروی در دهه‌های ۲۰ و ۳۰ قرن بیستم بودند. آن ها بسیاری از نوشته‌های خود را با هم، و تقریباً همیشه تحت نام «ایلف و پتروف» منتشر کردند. آنها اهل اودسا بودند.
ایلف و پتروف به خاطر دو رمان طنز خود مشهورند: دوازده صندلی (۱۹۲۸) و ادامه آن، گوساله طلایی کوچک (۱۹۳۱). این دو رمان با شخصیت اصلی خود، استپ بنتر، که یک کلاه‌بردار در جستجوی ثروت است به هم پیوند خوده‌اند. هر دو کتاب وقایع مربوط به بنتر و همدستانش در پی یافتن گنج در دوران شوروی را دنبال می‌کنند. این دو رمان در روسیه هم به‌طور گسترده خوانده شده‌اند و هم نقل قول‌هایی از آنها، وارد فرهنگ روسیه شده‌است. بر اساس دوازده صندلی حدود سال بیست فیلم در اتحاد جماهیر شوروی (توسط لئونید گایدی و مارک زاخاروف و …)، در ایالات متحده (به ویژه توسط مل بروکس) و در کشورهای دیگر ساخته شده‌است.
پس از گذشت نود سال از انتشار دوازده صندلی در شوروی، این کتاب هنوز از پرخواننده‌ترین آثار طنز ادبیات روسیه است و قهرمان اصلی این رمان، آستاپ بِندِر، نیز از محبوب‌ترین قهرمانان ادبی روسیه است.
مجسمه‌ او در بسیاری از شهرهای این کشور خودنمایی می‌کند و تکیه‌کلام‌هایش به ضرب‌المثل بدل شده‌اند. در کوچه و خیابان عباراتی از قبیل «به قول بندر…» و «اگر بندر این‌جا بود…» فراوان به گوش می‌رسد. دوازده صندلی (۱۹۲۸) با واکنش سرد مقامات شوروی روبه‌رو شد، هرچند برخی از چهره‌های سرشناس مانند مایاکوفسکی، آن را ستودند.
آبتین گلکار درباره نویسنده رمان «دوازده صندلی» که از زبان روسی ترجمه کرده است می گوید: ‌«دوازده صندلی» اثر مشترک ایلیا ایلف و یوگنی پتروف دو نویسنده روس است که به طور همزمان جمله به جمله کتاب را نوشته‌اند. این دو نویسنده پیش از این نیز آثار مطرح و اصلی خود را با همکاری یکدیگر نگاشته‌اند؛ در تاریخ ادبیات شوروی ایلیا ایلف و یوگنی پتروف درواقع یک نویسنده حساب می‌شوند و به آن‌ها ایلف و پتروف می‌گویند.
از نظر آبتین گلکار، این رمان اثری طنز است و زمان نگارش آن به سال‌های اول بعد از انقلاب ۱۹۱۷ روسیه یعنی سال‌های اولیه حکومت شوروی برمی‌گردد. داستان کتاب شبیه رمان‌های پرماجراست که قهرمان مدام دنبال گنجی می‌گردد و به این دلیل مجبور است به شهرهای مختلف سفر کند و با آدم‌های متفاوت رو به‌رو شود؛ از این رو «دوازده صندلی» طبقات مختلف جامعه در گوشه و کنار کشور را به خوبی نشان داده است و از این نظر برای آشنا شدن با فضای آن دوران حکومت شوروی رمان جالبی است.
«دوازده صندلی» انتقادهای خیلی جالبی به نظام شوروی دارد. جالب این است که ایلف و پتروف در همان سال‌های ابتدایی، مشکلات شوروی را تشخیص دادند و از این نظر نگاه تیزبینی داشتند. با وجود این که این دو نویسنده به وضع موجود و وضع روز خود انتقاداتی داشتند رمان همچنان در کشور روسیه جزو کتاب‌های پرفروش است و در طول هفتاد یا هشتاد سالی که از زمان نگارش این کتاب می‌گذرد از محبوبیت آن کم نشده است؛ و این امر نشان می‌دهد لایه‌های عمیق‌تری از طنز هم در «دوازده صندلی» وجود دارد که از بین نمی‌رود. در حال حاضر که جامعه شوروی وجود ندارد ولی همچنان کتابی پرفروش است و به نظرم در کشور ما هم جذاب باشد.
او درباره علت نام‌گذاری این کتاب اظهار کرد: قهرمان کتاب متوجه می‌شود گنجی داخل یکی از دوازده صندلی اشراف‌زاده‌ای پنهان شده بود و خانه این فرد مصادره شده و هرکدام از این دوازده صندلی در یک گوشه شوروی قرار دارد و شخصیت اول داستان باید دانه دانه به شهرها سفر کرده صندلی را پیدا کند تا ببیند گنج در کدام صندلی است.
این مترجم درباره نوع همکاری این دو نویسنده بیان کرد: ایلف و پتروف معتقدند دو نفری نوشتن کار راحتی نیست؛ یعنی اینطور نیست که زحمت نوشتن کار کتاب کم شود، برعکس دو برابر یا چهار برابر می‌شود. سخت‌ترین بخش هم این است که هر دو نویسنده باید وقتی مشترک را برای نگارش کتاب پیدا کنند. هر مشغله‌‌ای که برای یک نفر پیدا شود کارشان را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و دیگری نمی‌تواند کار کند.
آبتین گلکار گفت: روش جالب این دو نویسنده چنین بود که اگر به دنبال جمله یا کلمه‌ای مناسب می‌گشتند و اگر جمله‌ای به ذهن هر دوی آن‌ها می‌رسید آن را نمی‌نوشتند و کنار می‌گذاشتند زیرا معتقد بودند جمله سهل‌الوصول و دم دستی است پس در پی جمله‌ای بودند که به ذهن هیچکس نرسد. یکی از وجوه بارز طنزشان همین غریب بودن تشبیهات است و خوانند در هر صفحه و هر پاراگراف چند بار از واژه‌ها و ترکیب‌های نامانوسی که این دو نویسنده به کار بردند تعجب می‌کند.